گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۱۵

پروانه شوم یا پر طاووس گشایم
از عالم عنقا چه خیالست برآیم
آب و گلم از جوهر نظاره سرشتند
در چشم خیالست به چشم همه جایم
سعی طلبم بیش شد از هر چه نه بنشست
زین بعد مگر شوق برد رو به قفایم
در دامن دشتی‌ که نه راه است نه منزل
عمریست‌ که محمل‌کش آواز درایم
جوشیده‌ام از انجمن عبرت معشوق
مشکل‌ که در آیینهٔ ‌کس جلوه نمایم
ذرات جهان چشمک اسرار وصال است
آغوش من اینست‌ که چشمی بگشایم
سازم ادب آهنگ خیال نگه‌ کیست
در انجمن سرمه نشسته‌ست صدایم
با موج‌ گهر باخته‌ام دست و گریبان
از دامن خود نیست برون لغزش پایم
بی‌پردگی معنی از آیینهٔ لفظ است
فریاد که در ساز نگنجید نوایم
امید اجابت چقدر منفعلم‌ کرد
امشب عرق آینهٔ دست دعایم
تا غرهٔ افسون سعادت نتوان زیست
بر سایهٔ خود بال فشانده است همایم
ساقی قدحی چند مشو مانع تکلیف
شاید روم از یاد خود و باز نیایم
بیدل مکن آرام تمنا که در ایجاد
بر باد نهادند چو پرواز بنایم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پروانه شوم یا پر طاووس گشایم
از عالم عنقا چه خیالست برآیم
هوش مصنوعی: می‌خواهم مثل پروانه شوم یا پرهای زیبای طاووس را بگشایم. نمی‌دانم آیا از دنیای ناشناخته‌ای می‌توانم بیرون بیایم یا نه.
آب و گلم از جوهر نظاره سرشتند
در چشم خیالست به چشم همه جایم
هوش مصنوعی: آب و گل از ذات و ماهیت نگریستن به وجود آمده‌اند، در دل خیال من جایی دارند که برای همه روشن است.
سعی طلبم بیش شد از هر چه نه بنشست
زین بعد مگر شوق برد رو به قفایم
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش من برای رسیدن به هدف‌هایم هر روز بیشتر می‌شود و هیچ چیز نمی‌تواند مرا متوقف کند، مگر اینکه اشتیاقی قوی به دنبالم بیفتد.
در دامن دشتی‌ که نه راه است نه منزل
عمریست‌ که محمل‌کش آواز درایم
هوش مصنوعی: در دشت وسیعی که نه راهی وجود دارد و نه مکانی برای ماندن، عمری را می‌گذرانیم و با صدای خود به زندگی ادامه می‌دهیم.
جوشیده‌ام از انجمن عبرت معشوق
مشکل‌ که در آیینهٔ ‌کس جلوه نمایم
هوش مصنوعی: از جمع دوستان و آشنایان، به وجود آمده‌ام، به خاطر عشق و دلبستگی به کسی که نشان دادن خودم در آینه، برایم دشوار است.
ذرات جهان چشمک اسرار وصال است
آغوش من اینست‌ که چشمی بگشایم
هوش مصنوعی: در این دنیا، تمام جلوه‌ها و نشانه‌ها به نوعی عشق و پیوند هستند. من فقط منتظرم تا با گشودن چشمی، به این ارتباط نزدیک‌تر شوم.
سازم ادب آهنگ خیال نگه‌ کیست
در انجمن سرمه نشسته‌ست صدایم
هوش مصنوعی: من آهنگی از ادب می‌نوازم و در دلم افکاری می‌گذرد. می‌پرسم که نگ
با موج‌ گهر باخته‌ام دست و گریبان
از دامن خود نیست برون لغزش پایم
هوش مصنوعی: من درگیر طوفانی از گنج‌های گم شده‌ام و از دامن خود نمی‌توانم خارج شوم؛ پایم در این مسیر لغزنده است.
بی‌پردگی معنی از آیینهٔ لفظ است
فریاد که در ساز نگنجید نوایم
هوش مصنوعی: بی‌پرده بودن معنی، به خاطر ویژگی‌های زبان و واژه‌هاست. فریاد من نمی‌تواند در نغمه‌ای که برای ساز تعریف شده، جا بگیرد.
امید اجابت چقدر منفعلم‌ کرد
امشب عرق آینهٔ دست دعایم
هوش مصنوعی: امشب امید برآورده شدن درخواست‌هایم، چقدر مرا تحت تأثیر قرار داد و باعث شد عرق بر پیشانی آینه بماند.
تا غرهٔ افسون سعادت نتوان زیست
بر سایهٔ خود بال فشانده است همایم
هوش مصنوعی: برای زندگی در خوشبختی و افسون آن، نمی‌توان به سایهٔ خود اکتفا کرد، زیرا همای من با بال‌های گشوده در آسمان پرواز می‌کند.
ساقی قدحی چند مشو مانع تکلیف
شاید روم از یاد خود و باز نیایم
هوش مصنوعی: ای ساقی، چندین بار قدح را پر نکن و مانع از کار و وظیفه‌ام نشو، شاید بتوانم از یاد خودم بیرون رفته و دیگر بازنگردم.
بیدل مکن آرام تمنا که در ایجاد
بر باد نهادند چو پرواز بنایم
هوش مصنوعی: آرزوهایت را به خواب و آرامش نینداز، چرا که دیگران آن را به راحتی از بین می‌برند، مانند پرواز یک پرنده که بر افراشته می‌شود.