غزل شمارهٔ ۲۱۲۸
سرمه شد آخر به خواب بیخودیها پیکرم
سایهٔ دیوار مژگان که زدگل بر سرم
خواب نازی کرد پیدا شعله از خاکسترم
بالش پرواز شد واماندگیهای پرم
رشتهٔ تسبیحم ازگمگشتههای یادِ کیست
تاسری از خود برآرم صدگریبان میدرم
مزد ایماییکه از من رنگ حرفی واکشد
معنی نشنیدهای افتاده درگوش کرم
الفت خویشم بیابانگردی واماندگیست
هر دو عالم طی شود گامی که از خود بگذرم
انفعال جرم سامان بهشتی دیگر است
ازنم یک جبهه خجلت آب چندینکوثرم
با چنین عصیان ز دوزخ بایدم خجلت کشید
ظلم مپسندید بر آتش ز دامان ترم
بیتکلّف چون حباب از قلزم آفات دهر
چشم اگر پوشم لباس عافیت دارد پرم
دل به عزلت خاک شد از درد آزادی مپرس
کاش از ننگ فسردن آب گردد گوهرم
تهمت اوهام چندین دام پیدا میکند
طایر رنگم کجا پرواز و کو بال و پرم
نیستم آگه مقیم خلوت اندیشه کیست
اینقدر دانم که فریادیست بیرون درم
سیر گلشن چیست تا دامان دل گیرد هوس
میکند یاد تو از گل صد چمن رنگینترم
بر حلاوت بس که پیچیدم غم دردم نماند
نالهها بیدل به غارت داد چون نیشکرم
غزل شمارهٔ ۲۱۲۷: بس که در هجر تو فرسود از ضعیفی پیکرمغزل شمارهٔ ۲۱۲۹: شعلهٔ بیطاقتی افسرده در خاکسترم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرمه شد آخر به خواب بیخودیها پیکرم
سایهٔ دیوار مژگان که زدگل بر سرم
هوش مصنوعی: در خواب بیخودم، چشمانم مانند سرمه سیاه شده و سایهٔ مژههایم بر چهرهام افتاده است. گویی به خاطر گلی که بر سرم گذاشتهاند، دچار این حالت شدهام.
خواب نازی کرد پیدا شعله از خاکسترم
بالش پرواز شد واماندگیهای پرم
هوش مصنوعی: در خواب، زیباییهایی که در وجودم نهفته بود بیدار شد و شعلهای از زیر خاکستر زندگیام نمایان گشت. بالهای پروازم به دلیل ماندن در این وضعیت به زمین افتادند.
رشتهٔ تسبیحم ازگمگشتههای یادِ کیست
تاسری از خود برآرم صدگریبان میدرم
هوش مصنوعی: رشته تسبیح من از یادهایی پیوند خورده است که گم شدهاند و من برای اینکه خودم را کشورهای مختلف ببرم، دست به کاری میزنم و صدها مشکل را کنار میزنم.
مزد ایماییکه از من رنگ حرفی واکشد
معنی نشنیدهای افتاده درگوش کرم
هوش مصنوعی: اگر کسی به من چیزی بگوید که از دل برآید و به حقیقت نزدیک باشد، ممکن است کسی همان کلمات را بشنود اما به خاطر نادانی یا بیتوجهی، آن را درک نکند. در واقع، بعضی از معانی عمیق و واقعی در گوش برخی افراد نمیرسد و به نتایج درست نمیانجامد.
الفت خویشم بیابانگردی واماندگیست
هر دو عالم طی شود گامی که از خود بگذرم
هوش مصنوعی: دوستی و محبت من به دیگران مانند سرگردانی در بیابان است، و ماندن در این وضعیت نشاندهنده یأس و بیکسی است. با این حال، اگر بتوانم یک گام به سوی خودم بردارم و از خودم بگذرم، این دنیا را میتوانم پشت سر بگذارم.
انفعال جرم سامان بهشتی دیگر است
ازنم یک جبهه خجلت آب چندینکوثرم
هوش مصنوعی: تنش و بیتحرکی جرم یک امر بهشتی و غیرطبیعی است، زیرا از قطرههای آب خجالتزدهام که مانند کوثر بسیارند.
با چنین عصیان ز دوزخ بایدم خجلت کشید
ظلم مپسندید بر آتش ز دامان ترم
هوش مصنوعی: با چنین نافرمانی و گناهانی که انجام دادهام، باید از جهنم خجالت بکشم. نباید ظلم و ستم را بر آتش دامنم بیاورم.
بیتکلّف چون حباب از قلزم آفات دهر
چشم اگر پوشم لباس عافیت دارد پرم
هوش مصنوعی: اگر به سادگی و بدون زحمت مانند حبابی از عمق مشکلات زندگی بیرون بیایم، وقتی چشمانم را ببندم و خود را در آرامش قرار دهم، احساس میکنم که زندگیام پر از امنیت و راحتی است.
دل به عزلت خاک شد از درد آزادی مپرس
کاش از ننگ فسردن آب گردد گوهرم
هوش مصنوعی: دل من از درد و رنجی که به خاطر آزادی کشیدهام، به گوشهنشینی و عزلت پناه برده است. ای کاش که از شرم و ننگ، مروارید در وجودم به آب تبدیل نمیشد.
تهمت اوهام چندین دام پیدا میکند
طایر رنگم کجا پرواز و کو بال و پرم
هوش مصنوعی: افکار و تصورات اشتباه زیادی میتوانند به وجود بیایند. این پرندهای که من هستم، کجا میتواند پرواز کند و بال و پرش کجاست؟
نیستم آگه مقیم خلوت اندیشه کیست
اینقدر دانم که فریادیست بیرون درم
هوش مصنوعی: نمیدانم که در این دنیای درونی چه کسی زندگی میکند، اما میدانم که صدایی از بیرون میآید که مرا به نشستن و فکر کردن وا میدارد.
سیر گلشن چیست تا دامان دل گیرد هوس
میکند یاد تو از گل صد چمن رنگینترم
هوش مصنوعی: سیر و گردش در گلستان چه فایدهای دارد، وقتی که دل به یاد تو میتپد و آرزو میکند. من از تمام گلهای باغ، رنگینی و زیباییام.
بر حلاوت بس که پیچیدم غم دردم نماند
نالهها بیدل به غارت داد چون نیشکرم
هوش مصنوعی: به خاطر شیرینی زیادهام، غم و درد از من دور شدهاند. نالههای بیدلی من هم به سرقت رفته و حالا مانند نیش عسل شدهام.