غزل شمارهٔ ۲۱۲۵
خون خوردم و زین باغ به رنگی نرسیدم
بشکست دل اما به ترنگی نرسیدم
عمریست پر افشان جنونم چه توانکرد
چون ناله درین کوه به سنگی نرسیدم
خود داری من سدّ ره عمر نگردید
از سکته چو معنی به درنگی نرسیدم
چندین فلک آغوشکشید آینهٔ شوق
اما به عصای دل تنگی نرسیدم
راحت چقدر غفلت انجام طرب داشت
از سایهٔ گل هم به پلثگی نرسیدم
این بزم به جز نشئهٔ اوهام چه دارد
جامی نگرفتم که به بنگی نرسیدم
یک گام درین مرحلهام قطع نگردید
کز یاد نگاهت به فرنگی نرسیدم
چندانکه ز خود می روم آن جلوه به پیش است
رنگی نشکستم که به رنگی نرسیدم
بیدل ز گریبان دری و بی سر و پایی
ممنون جنونم که به ننگی نرسیدم
غزل شمارهٔ ۲۱۲۴: هزار آینه با خود دچار کردم و دیدمغزل شمارهٔ ۲۱۲۶: بسکه چون طاووس، پیچیدهست مستی در سرم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خون خوردم و زین باغ به رنگی نرسیدم
بشکست دل اما به ترنگی نرسیدم
هوش مصنوعی: من درد و رنج فراوانی را تحمل کردم و از این باغ به هیچ زیبایی و رنگی دست نیافتم. دل من شکست، اما به هیچ شادی و سروری نرسیدم.
عمریست پر افشان جنونم چه توانکرد
چون ناله درین کوه به سنگی نرسیدم
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در حال پرشور و دیوانهوار هستم و نمیدانم چه کنم؛ مانند نالهای که در این کوه پژواک میشود، اما به سنگی نمیرسد.
خود داری من سدّ ره عمر نگردید
از سکته چو معنی به درنگی نرسیدم
هوش مصنوعی: من به خاطر خودداری و کنترل بر خویشتن نتوانستم مانع ورود زمان به زندگیام شوم، زیرا هرگز به درک و معنی عمیق نرسیدم و به همین خاطر از سکتهها و اختلالات زندگیام نیز پشیمانم.
چندین فلک آغوشکشید آینهٔ شوق
اما به عصای دل تنگی نرسیدم
هوش مصنوعی: مدتهاست که دنیا به من شادی و امید عرضه کرده، اما من به دلیل دلتنگی و ناراحتی، نتوانستم به آنچه میخواستم، برسم.
راحت چقدر غفلت انجام طرب داشت
از سایهٔ گل هم به پلثگی نرسیدم
هوش مصنوعی: خیلی راحت از زیباییها و لذتها غافل شدم و نتوانستم به عمق شادی و خوشی نزدیک شوم.
این بزم به جز نشئهٔ اوهام چه دارد
جامی نگرفتم که به بنگی نرسیدم
هوش مصنوعی: این مهمانی جز خیالات و تصورات چه چیزی دارد؟ من جامی را ننوشیدم که به حالت مستی برسم.
یک گام درین مرحلهام قطع نگردید
کز یاد نگاهت به فرنگی نرسیدم
هوش مصنوعی: من در این مرحله قدمی برنمیدارم، زیرا یاد نگاه تو باعث شده که به هیچجا نرسم.
چندانکه ز خود می روم آن جلوه به پیش است
رنگی نشکستم که به رنگی نرسیدم
هوش مصنوعی: هرچه بیشتر از خودم فاصله میگیرم، آن جلوه همیشه در پیش است؛ رنگی را نشکستم که به رنگی دیگر دست نیافتم.
بیدل ز گریبان دری و بی سر و پایی
ممنون جنونم که به ننگی نرسیدم
هوش مصنوعی: من از جنونم سپاسگزارم که به ذلت و ننگی نرسیدم، حتی با نداشتن سر و پا و در حالی که به گریبان دروازهای چنگ زدهام.