گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۶

شور صد صحرا جنون‌گرد نمکدان شما
ای قیامت صبح‌خیز لعل خندان شما
چشم آهو حلقهٔ گرداب بحر حیرت است
در تماشای رم وحشی‌غزالان شما
عشرت از رنگ است هرجا گل بساط‌آرا شود
مفت جام مایه می‌گردد به دوران شما
از صدف ریزد گهر وز پسته مغز آید برون
چون شود گرم تکلم لعل خندان شما
از طراوتگاه عشرت نوبهار باغ ناز
باد چشم ما سفال جوش ریحان شما
بیش ازین نتوان به ابروی تغافل ساختن
شیشهٔ دل خاک شد در طاق نسیان شما
ما سیه‌بختان به نومیدی مهیا کرده‌ایم
یک چراغان‌ داغ دل دور از شبستان شما
بستر و بالین من عمریست قطع راحت است
بر دم شمشیر زد خوابم ز مژگان شما
نارسا افتاده‌ایم ای برق‌تازان همتی
تا غبار ما زند دستی به دامان شما
عالمی در حسرت وضع عبارت مرده است
معنی ما کیست تا فهمد ز دیوان شما
از غبار هر دو عالم پاک بیرون جسته است
بیدل آواره یعنی خانه ویران شما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شور صد صحرا جنون‌گرد نمکدان شما
ای قیامت صبح‌خیز لعل خندان شما
هوش مصنوعی: شور و شوق فراوانی در دل صحرا به خاطر شما وجود دارد، ای صبح خیز زیبا با لبان خندان و مانند لعل درخشان شما.
چشم آهو حلقهٔ گرداب بحر حیرت است
در تماشای رم وحشی‌غزالان شما
هوش مصنوعی: چشم‌های آهوی وحشی مانند حلقه‌ای در گودال حیرت هستند که در حال تماشای زیبایی و چالاکی بزهای کوهی شما به سر می‌برند.
عشرت از رنگ است هرجا گل بساط‌آرا شود
مفت جام مایه می‌گردد به دوران شما
هوش مصنوعی: هر جا که گل‌ها و زیبایی‌ها فراهم شود، خوشی و شادابی را می‌توان یافت. در چنین محیطی، هر لحظه لذت‌بخش و با ارزش می‌شود.
از صدف ریزد گهر وز پسته مغز آید برون
چون شود گرم تکلم لعل خندان شما
هوش مصنوعی: از صدف، مروارید بیرون می‌آید و از مغز پسته، مغز آن خارج می‌شود. زمانی که صحبت گرم و شیرین شما آغاز شود، همانند لعل (سنگ قیمتی) خندان است.
از طراوتگاه عشرت نوبهار باغ ناز
باد چشم ما سفال جوش ریحان شما
هوش مصنوعی: از فضایی پر از شادی و زیبایی بهاری، بادی به سمت شما می‌وزد و چشمان ما مانند سفالی نرم و لطیف، عطر خوش ریحان شما را جذب می‌کند.
بیش ازین نتوان به ابروی تغافل ساختن
شیشهٔ دل خاک شد در طاق نسیان شما
هوش مصنوعی: دیگر نمی‌توان با نادیده گرفتن ابرو، دل را شیشه‌ای و آسیب‌پذیر کرد، چون در فراموشی شما، دل به خاک افتاده است.
ما سیه‌بختان به نومیدی مهیا کرده‌ایم
یک چراغان‌ داغ دل دور از شبستان شما
هوش مصنوعی: ما که بدشانس هستیم، برای خودمان یک روشنایی کوچک در دل تاریکی امیدی ساخته‌ایم، در حالی که دلمان از دوری شما می‌سوزد.
بستر و بالین من عمریست قطع راحت است
بر دم شمشیر زد خوابم ز مژگان شما
هوش مصنوعی: بستر و محل خواب من سال‌هاست که آسایش را از من گرفته است. خوابم به خاطر نقش مژگان شما تحت فشار قرار گرفته و همواره در حالت خطر و تهدید به سر می‌برم.
نارسا افتاده‌ایم ای برق‌تازان همتی
تا غبار ما زند دستی به دامان شما
هوش مصنوعی: ما در حالتی نابسامان و ناتوانی قرار داریم ای شتابان و پرنعمت، به امید آنکه غبار مشکلات ما به کسی مثل شما برسد و از کمک شما بهره‌مند شویم.
عالمی در حسرت وضع عبارت مرده است
معنی ما کیست تا فهمد ز دیوان شما
هوش مصنوعی: شخصی در انتظار و آرزو برای درک حقیقتی است که به نوعی در مردگی به سر می‌برد. او می‌خواهد بداند معنای عمیق و واقعی بیان‌های شما چیست تا بتواند از آن بهره‌مند شود.
از غبار هر دو عالم پاک بیرون جسته است
بیدل آواره یعنی خانه ویران شما
هوش مصنوعی: بیدل از هر دو جهان دور و از هر نوع آلودگی و غم آزاد شده است، او به منزلی ویران و خالی تعلق دارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۶ به خوانش عندلیب