غزل شمارهٔ ۱۹۶
چون سروکلفتی چند پیچیدهاند بر ما
بار دگر نداریم دل چیدهاند بر ما
بریک نفس نشاید تکلیف صد فغان بست
نیهای این نیستان نالیدهاند بر ما
چونگوهر از چهجرأت زین ورطه سربرآریم
امواج آستینها مالیدهاند بر ما
در عرصهگاه عبرت چون رنگ امتحانیم
هرجاست دست و تیغی یازیدهاند بر ما
ای دانه چند نالی از آسیایگردون
ما را ته زمین هم ساییدهاند بر ما
انسان نشان طعن است درکارگاه ابرام
عالم سریشمیکرد چسبیدهاند بر ما
جاه از شکست چینی بر فقر غالب افتاد
یاران ز سایهٔ مو چربیدهاند بر ما
تاجبهه نقش پانیست زحمت ز ماجدانیست
آخر چوگردن شمع سر دیدهاند بر ما
صبح جنون بهاریم رسوای اعتباریم
چاک قبای امکان پوشیدهاند بر ما
نومیدی از دو عالم افسونگر تسلیست
روغن ز سودن دست مالیدهاند بر ما
آیینهٔ یقینیم اما به ملک اوهام
گرد هزار تمثال پاشیدهاند بر ما
در خرقهٔ گدایان جز شرم نیست چیزی
بهر چه این سگی چند غریدهاند بر ما
بیدلچهسحرکاریستکاینزاهدانخودبین
آیینه در مقابل خندیدهاند بر ما
غزل شمارهٔ ۱۹۵: همه عمر با تو قدح زدیم و نرفت رنج خمار ماغزل شمارهٔ ۱۹۷: رنگ شوخی نیست درطبع ادب تخمیر ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون سروکلفتی چند پیچیدهاند بر ما
بار دگر نداریم دل چیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: سروهای بلند و زیبا که بر ما سایه انداختهاند، بار دیگر نمیتوانیم دلی به آنها بسپاریم.
بریک نفس نشاید تکلیف صد فغان بست
نیهای این نیستان نالیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: تنها یک نفر نمیتواند بار سنگینی از مشکلات را به دوش بکشد، زیرا صدای ناله و اندوه نیهای این نیستان نشاندهندهی درد و رنج زیادی است که همه در آن گرفتارند.
چونگوهر از چهجرأت زین ورطه سربرآریم
امواج آستینها مالیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: چرا باید از ترس این مشکلات بیرون بیاییم، در حالی که امواج سختیها بر ما سایه افکندهاند و ما را غرق کردهاند؟
در عرصهگاه عبرت چون رنگ امتحانیم
هرجاست دست و تیغی یازیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: در میدان تجربه و درس گرفتن از زندگی، ما در حال آزمون و آزمایش هستیم. در هر کجا، افرادی با قدرت و سلاح به طرف ما آمدهاند.
ای دانه چند نالی از آسیایگردون
ما را ته زمین هم ساییدهاند بر ما
هوش مصنوعی: ای دانه، چرا از سرنوشت سخت و پرچالش خود شکایت میکنی؟ حتی در اعماق زمین، تأثیرات زندگی و تجربیات مختلف بر تو سایه افکندهاند.
انسان نشان طعن است درکارگاه ابرام
عالم سریشمیکرد چسبیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: انسان گواهی بر نقایص و عیوب زندگی است؛ در حالیکه عالم و هستی به نوعی به دنبال استحکام و پیوستگی در کارها هستند، اما ما هنوز تحت تأثیر این نواقص قرار داریم.
جاه از شکست چینی بر فقر غالب افتاد
یاران ز سایهٔ مو چربیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: شکست چینی باعث شد تا جاه و مقام بر فقر غلبه کند و دوستان از سایه موهای ما بهرهمند شدهاند.
تاجبهه نقش پانیست زحمت ز ماجدانیست
آخر چوگردن شمع سر دیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: تاجی که بر پیشانی است، نشانی از زیبایی و بزرگواری نیست، چرا که همانند گردن شمع درخشندگی و روشنی خاصی دارد و همگان به آن نگاه میکنند.
صبح جنون بهاریم رسوای اعتباریم
چاک قبای امکان پوشیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: در صبح زیبای بهار، ما به خاطر حالت دیوانگیمان کمنام و نشان شدهایم و دیگران به خاطر واقعیتهای زندگی، زیباییهای ما را پوشاندهاند.
نومیدی از دو عالم افسونگر تسلیست
روغن ز سودن دست مالیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: نومیدی از دو دنیا که فریبنده هستند، به نوعی آرامش میآورد؛ مانند این است که دست را با روغن چرب کردهاند تا بر ما نرمش و راحتی بیاورد.
آیینهٔ یقینیم اما به ملک اوهام
گرد هزار تمثال پاشیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: ما در واقع آیینهای هستیم که حقیقت را نشان میدهیم، اما در این دنیا از خیالها و تصورات نادرست پر شدهایم و تصاویر مختلفی بر ما نقش بسته است.
در خرقهٔ گدایان جز شرم نیست چیزی
بهر چه این سگی چند غریدهاند بر ما
هوش مصنوعی: در لباس فقیران هیچ چیز جز شرم وجود ندارد، زیرا این سگها که بر ما پارس کردهاند، بیدلیل نیستند.
بیدلچهسحرکاریستکاینزاهدانخودبین
آیینه در مقابل خندیدهاند بر ما
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به نقد زاهدان خودمحور و متکبر اشاره دارد که در عین داشتن ظواهر مذهبی، به خود میبالند و به دیگران مینگرند. شاعر از آنها میپرسد که چگونه میتوانند در حالی که در آینه به خود مینگرند، بر دیگران بخندند و به خود ببالند. در واقع، شاعر به تفکر و خودآگاهی دعوت میکند و به زهد ظاهری این افراد انتقاد میکند.

بیدل دهلوی