غزل شمارهٔ ۱۵۶۱
عرض هستی زنگ بر آیینهٔ دل میشود
تا نفس خط میکشد این صفحه باطل میشود
آب میگردد به چندین رنگ حسرتهای دل
تاکف خونی نثار تیغ قاتل میشود
در پناه دل توان رست از دو عالم پیچ و تاب
برگهر موجیکه خود را بست ساحل میشود
بسکه ما حسرتنصیبان وارث بیتابیایم
میرسد بر ما تپیدن هرکه بسمل میشود
زندگانی سخت دشوار است با اسباب هوش
بیشعوری گر نباشد کار مشکل میشود
اوج عزت درکمین انتظار عجز ماست
از شکستن دست در گردن حمایل میشود
بر مراد یک جهان دل تا به کی گردد فلک
گر دو عالم جمع سازد کار یک دل میشود
در ره عشقت که پایانی ندارد جادهاش
هرکه واماند برای خویش منزل میشود
گر بسوزد آه مجنون بر رخ لیلی نقاب
شرم میبالد به خود چندانکه محمل میشود
انفعال هستی آفاق را آیینهام
هرکه روتابد زخود با من مقابل میشود
کس اسیر انقلاب نارساییها مباد
دست قدرت چون تهی شد پای در گل میشود
این دبستان من و ما انتخابش خامی است
لب به دندان گر فشاری نقطه حاصل میشود
نشئهٔ آسودگی در ساغر یأس است و بس
راحت جاوید دارد هرکه بیدل میشود
غزل شمارهٔ ۱۵۶۰: دل ز هر اندیشه با رجی مقابل میشودغزل شمارهٔ ۱۵۶۲: جوهر تمکین مرد از لاف برهم میشود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عرض هستی زنگ بر آیینهٔ دل میشود
تا نفس خط میکشد این صفحه باطل میشود
هوش مصنوعی: وجود انسان مانند آینهای است که با تأمل و تفکر، زنگارها و کدورتها را از خود میزداید. هنگامی که نفس عمیق و صادقانهای میکشد، این آینه به وضوح خودش را نشان میدهد و نتیجه آن موجب پاکی و روشنی میشود. در این حالت، آنچه که نادرست و بیارزش بود از بین میرود.
آب میگردد به چندین رنگ حسرتهای دل
تاکف خونی نثار تیغ قاتل میشود
هوش مصنوعی: آب به خاطر دردها و حسرتهای دل به شکلهای مختلفی تغییر میکند و در نهایت به خاطر خونریزی و آسیب، به تیغ قاتل تبدیل میشود.
در پناه دل توان رست از دو عالم پیچ و تاب
برگهر موجیکه خود را بست ساحل میشود
هوش مصنوعی: با توجه به دل و احساسات، میتوان از آشفتگیهای زندگی گذر کرد و در هر چالشی، به آرامش دست یافت و به سواحل امن رسید.
بسکه ما حسرتنصیبان وارث بیتابیایم
میرسد بر ما تپیدن هرکه بسمل میشود
هوش مصنوعی: ما به قدری از غم و نرسیدن به آرزوهایمان ناراحتیم که هر کسی که در درد و رنج بیفتد، برای ما یادآور تپش قلب و حسرت میشود.
زندگانی سخت دشوار است با اسباب هوش
بیشعوری گر نباشد کار مشکل میشود
هوش مصنوعی: زندگی با تمام چالشها و مشکلاتش، دشوار است و اگر هوش و درک کمی داشته باشی، کارها به مراتب سختتر میشود.
اوج عزت درکمین انتظار عجز ماست
از شکستن دست در گردن حمایل میشود
هوش مصنوعی: اکنون در اوج عزت و کرامت هستیم و این عزت در انتظار است تا نشان دهد که ما از تلاش برای حفظ آن ناتوانیم. به عبارت دیگر، ما در تنگنای نیاز، دست از کار و کوشش برمیداریم.
بر مراد یک جهان دل تا به کی گردد فلک
گر دو عالم جمع سازد کار یک دل میشود
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد که سرنوشت و تقدیر جهان بر وفق مراد یک دل بچرخد، تا کی باید به این موضوع ادامه داد؟ حتی اگر تمام دو عالم جمع شوند، باز هم کار یک دل به تنهایی انجام میشود.
در ره عشقت که پایانی ندارد جادهاش
هرکه واماند برای خویش منزل میشود
هوش مصنوعی: در راه عشق تو، که پایانی ندارد و همیشه ادامه دارد، هر کسی که در میانه راه بماند، برای خود جایی پیدا میکند و به نوعی در آنجا ساکن میشود.
گر بسوزد آه مجنون بر رخ لیلی نقاب
شرم میبالد به خود چندانکه محمل میشود
هوش مصنوعی: اگر آه عاشق مجنون بر چهره لیلی بیفتد، حیا و شرمش بیشتر میشود، تا جایی که محمل و زینتش نیز تحت تأثیر قرار میگیرد.
انفعال هستی آفاق را آیینهام
هرکه روتابد زخود با من مقابل میشود
هوش مصنوعی: هستی و جهان اطرافم مانند آینهای هستند که هر کسی که به آن نگاه کند، خود را در آن میبیند.
کس اسیر انقلاب نارساییها مباد
دست قدرت چون تهی شد پای در گل میشود
هوش مصنوعی: هیچ کس نباید در چنگال مشکلات و نارساییها گرفتار شود، زیرا وقتی قدرت و توان از دست برود، انسان به راحتی در باتلاق گرفتاریها و موانع فرو میرود.
این دبستان من و ما انتخابش خامی است
لب به دندان گر فشاری نقطه حاصل میشود
هوش مصنوعی: مدرسهی من و ما انتخابی خام و ناپخته است. اگر دندانها را به هم بفشاریم، نقطهای ایجاد میشود.
نشئهٔ آسودگی در ساغر یأس است و بس
راحت جاوید دارد هرکه بیدل میشود
هوش مصنوعی: آرامش واقعی تنها در درون ناامیدی وجود دارد و هر کسی که دلش را بیدار کند، آرامشی دائمی را تجربه میکند.