غزل شمارهٔ ۱۴۹۳
امشب غبار نالهٔ دل سرمه رنگ بود
یا رب شکستشیشهٔ من از چه سنگ بود
از کشتنم نشد شفقی طرف دامنی
خونم درپن ستمکده نومید رنگ بود
تا صاف گشت آینه خود را ندیدم ام
چون سایه نقش هستی من جمله زنگ بود
عالم به خون تپیدهٔ نومیدی من است
جستن ز صیدگاه مرادم خدنگ بود
حسن از غبار شوخنگاهان رمیده است
اینجا هجوم آینه پشت پلنگ بود
همت نمیرود به سر ترک اختیار
ازخویش رفتنم به رهت عذر لنگ بود
عنقای دیگرم که ز بنیاد هستیام
تا نام، شوخی اثری داشت، ننگ بود
در دل برون دل دو جهان جلوه رنگ ریخت
این جامه بر قد تو چه مقدارتنگ بود
از بس که بیدماغ تماشای فرصتیم
ما را به خود نیامده رفتن درنگ بود
بیدل،که داشت جلوه که از برق خجلتش
در مجلس بهار چراغان رنگ بود
غزل شمارهٔ ۱۴۹۲: در ادبگاهی که لب نامحرم تحریک بودغزل شمارهٔ ۱۴۹۴: روزی که بی تو دامن ضعفم به چنگ بود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امشب غبار نالهٔ دل سرمه رنگ بود
یا رب شکستشیشهٔ من از چه سنگ بود
هوش مصنوعی: امشب درد و اندوه دل مانند غبار تیرهای بود. ای خدا! چرا شکستن قلب من به خاطر یک سنگ بود؟
از کشتنم نشد شفقی طرف دامنی
خونم درپن ستمکده نومید رنگ بود
هوش مصنوعی: از کشتن من هیچ تردیدی باقی نمانده، در پیالهای که در دست ظلم است، خون من به رنگ ناامیدی درآمده است.
تا صاف گشت آینه خود را ندیدم ام
چون سایه نقش هستی من جمله زنگ بود
هوش مصنوعی: تا زمانی که آینه صاف و بدون عیب شد، من خودم را ندیدم. اکنون متوجه شدم که وجود من چیزی جز سایهای از نقشهای گوناگون است و همین باعث زنگ زدن و کهنگی آن شده است.
عالم به خون تپیدهٔ نومیدی من است
جستن ز صیدگاه مرادم خدنگ بود
هوش مصنوعی: دنیا پر از ناامیدی و درد من است و هدف من تنها یک تیراندازی به سوی هدفی است که میخواهم به آن برسید.
حسن از غبار شوخنگاهان رمیده است
اینجا هجوم آینه پشت پلنگ بود
هوش مصنوعی: در اینجا، زیبایی و جذابیت از نظر چشمان شوخ و بازیگوش غایب است. این مکان همانند تهاجم آینهای است که پشت نقاب پلنگ قرار دارد.
همت نمیرود به سر ترک اختیار
ازخویش رفتنم به رهت عذر لنگ بود
هوش مصنوعی: انگیزهام برای ترک کردن خودم دیگر از بین رفته و دلیل ناتوانیام در رفتن به سمت تو این است که تو در این مسیر عذرت را نمیپذیری.
عنقای دیگرم که ز بنیاد هستیام
تا نام، شوخی اثری داشت، ننگ بود
هوش مصنوعی: پرندهای افسانهای در عمق وجود من وجود دارد که از ابتدا به من معنا میدهد. اما زمانی که به نام و نشانی برسد، دیگر آن جاذبه و زیباییاش را ندارد و تبدیل به ننگی میشود.
در دل برون دل دو جهان جلوه رنگ ریخت
این جامه بر قد تو چه مقدارتنگ بود
هوش مصنوعی: دل دو جهان را در خود جا داده و جلوههای رنگارنگ زندگی را به نمایش گذاشته است. اما این لباس زیبا و دلربا برای قامت تو چه اندازه کوچک و تنگ به نظر میرسد.
از بس که بیدماغ تماشای فرصتیم
ما را به خود نیامده رفتن درنگ بود
هوش مصنوعی: ما به قدری در تماشای فرصتها غرق شدهایم که متوجه گذشت زمان نیستیم و به همین خاطر از رفتن و اقدام کردن بیخبر ماندهایم.
بیدل،که داشت جلوه که از برق خجلتش
در مجلس بهار چراغان رنگ بود
هوش مصنوعی: بیدل، که از زیبایی و درخشندگیاش در مجلس بهار، رنگ و روشنی خاصی به فضا بخشیده بود، به گونهای بود که حتی نور چراغها در برابر او خجالت میکشید.