غزل شمارهٔ ۱۴۳۶
گر جنونم ناله واری نذر بلبل میکند
شور محشر آشیان در سایهٔ گل میکند
انتظار ناز استغنا نگاهی میکشم
کز غبارم سرمهٔ چشم تغافل میکند
غیر خاکستر دلیل اضطراب شعله نیست
هرقدر پر میزند افسردگی گل میکند
عافیت خواهی به هر افسونی از جا در میا
خاک بر باد است اگر ترک تحمّل میکند
دل به مستی چون نغلتد درهوای نرگست
آب گوهر را خیالش در صدف مل میکند
از زمینگیری هوا آیینهدار شبنم است
اشک میگردد اگر آهم تنزل میکند
گریه توفان وحشت است ای چرخ دست از خود بشو
سیل ما خلخال پا از حلقهٔ پل میکند
حفظ آبرو نفس در جیب دل دزدیدن است
قطره را گوهر همان مشق تامّل میکند
گاه بر خاشاک و گه بر موج میپیچد غریق
حیلهجوی زندگی چندین توکٌل میکند
آفت این باغ بیدل برخزان موقوف نیست
صد قیامت یک نسیم آه بلبل میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر جنونم ناله واری نذر بلبل میکند
شور محشر آشیان در سایهٔ گل میکند
هوش مصنوعی: اگر دیوانهام، نالهام به خاطر بلبل است که برای عشقش شور و هیجان را در منزل خود در سایه گل به وجود میآورد.
انتظار ناز استغنا نگاهی میکشم
کز غبارم سرمهٔ چشم تغافل میکند
هوش مصنوعی: من به انتظار زیبایی و بینیازی تو، نگاهی میکنم که از میان غبار وجودم، مانند سرمهای بر چشمهای بیتوجهیام میچرخد.
غیر خاکستر دلیل اضطراب شعله نیست
هرقدر پر میزند افسردگی گل میکند
هوش مصنوعی: تنها خاکستر نمیتواند نشاندهنده اضطراب شعله باشد؛ هرچقدر هم که پرواز کند، افسردگی به بار میآورد.
عافیت خواهی به هر افسونی از جا در میا
خاک بر باد است اگر ترک تحمّل میکند
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آسایش و آرامش هستی، نباید به هر وسیلهای از خودت دور شوی. اگر تحمل کنی، زندگیات به باد نخواهد رفت.
دل به مستی چون نغلتد درهوای نرگست
آب گوهر را خیالش در صدف مل میکند
هوش مصنوعی: دل وقتی در عشق شیرین تو غرق میشود، مانند مرواریدی در صدف گرانبها میدرخشد و به همین خاطر، آب گوهری که در دلم هست، به یاد تو و زیباییات به گوشهای محفوظ میماند.
از زمینگیری هوا آیینهدار شبنم است
اشک میگردد اگر آهم تنزل میکند
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم این بیت را به فارسی روان بیان کنیم، میتوان گفت: وقتی در دل غمگینی و در حالت افسردگی به سر میبری، اشکهایت مانند شبنم بر زمین میافتند و غم و اندوهت همچون آبی که از آسمان پایین میآید، آرام آرام جاری میشود.
گریه توفان وحشت است ای چرخ دست از خود بشو
سیل ما خلخال پا از حلقهٔ پل میکند
هوش مصنوعی: ای چرخ، از خودت دست بردار، زیرا گریه و وحشت تو مانند توفانی است. سیل، خلخالها را از پاهای ما آزاد میکند و حلقهٔ پل را میشکند.
حفظ آبرو نفس در جیب دل دزدیدن است
قطره را گوهر همان مشق تامّل میکند
هوش مصنوعی: نگهداری از حیثیت و وقار درون، مانند دزدیدن یک قطره ارزشمند است که با آن تمام هنر و تلاش خود را نشان میدهی.
گاه بر خاشاک و گه بر موج میپیچد غریق
حیلهجوی زندگی چندین توکٌل میکند
هوش مصنوعی: زندگی مانند آبی است که گاه بر روی زبالهها و گاه بر روی امواج میچرخد. افرادی که در این راه هستند، به نوعی به نیروی لایق زندگی خود تکیه میکنند و بارها به این نیروی الهامبخش اعتماد میکنند.
آفت این باغ بیدل برخزان موقوف نیست
صد قیامت یک نسیم آه بلبل میکند
هوش مصنوعی: خرابی و آسیب این باغ به فصل پاییز محدود نیست؛ حتی یک نسیم ملایم میتواند باعث بروز عواقب و مشکلاتی بزرگ، مانند قیامت، برای بلبل شود.