غزل شمارهٔ ۱۳۹۲
تنپرستانکه به این آب و نمک عیاشند
بیتکلف همه بالیدن نان و آشند
سر و گردن همه در دور شکم رفته فرو
پر و خالی و سبکمغزتر از خشخاشند
ربط جمعیتشان وقف تغافل ز هم است
چشم اگر باز شود چون مژهها می پاشند
آه ازبن نامهسیاهانکه ز مشق من و ما
تا دل آیینهٔ راز است نفس نقاشند
گفتگو گر ندرّد پرده، کسی اینجا نیست
همه مضمون خیالی ز عبارت فاشند
شش جهت مطلع خورشید و سیه روزی چند
سایهپرورد قفای مژهٔ خفاشند
غارت هم چه خیالست رود از دلشان
در نظر تا کفنی هست همان نباشند
انفعالی اگر آید به میان استهزاست
این نماندوده جبینها عرقی میشاشند
عمر در صحبت هم صرف شد اما ز نفاق
کس ندانستکه یاران بهکجا میباشند
بیتمیز اهل دول میگذرند از سر جاه
همه بر مخمل و دیبا قدم فراشند
پیش ارباب معانی ز فسونهای حیل
رو میارید که این آینهها نقاشند
بیدل از اهل ادب باش که چون گرد سحر
این تحملنفسان عرصهٔ بیپرخاشند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تنپرستانکه به این آب و نمک عیاشند
بیتکلف همه بالیدن نان و آشند
هوش مصنوعی: افرادی که به راحتی زندگی میکنند و از لذتها و خوشیهای زندگی بهرهمند میشوند، بدون هیچ زحمتی تنها به فکر سیر کردن شکم و تأمین نیازهای اولیه خود هستند.
سر و گردن همه در دور شکم رفته فرو
پر و خالی و سبکمغزتر از خشخاشند
هوش مصنوعی: همه مشغول شکم و غذا شدهاند و سر و گردنشان در این مسیر فراموش شده، به طوری که از نظر عقل و فکر، سبکمغز و کمعمق شدهاند.
ربط جمعیتشان وقف تغافل ز هم است
چشم اگر باز شود چون مژهها می پاشند
هوش مصنوعی: اگر جامعهای به بیتوجهی یکدیگر ادامه دهد، زمانی که چشمها باز شود، مانند مژهها، افراد از هم دور میشوند و پراکنده میگردند.
آه ازبن نامهسیاهانکه ز مشق من و ما
تا دل آیینهٔ راز است نفس نقاشند
هوش مصنوعی: این بیت به حسرت و اندوه اشاره دارد و بیان میکند که نامهسیاهان، که میتواند نمادی از مشکلات یا ناپسندیها باشد، در مقایسه با مشقهای ما و دلهای پاک و صادق به رنگ تیره و غمانگیز است. در واقع، صحبت از تلخی و سختیهایی است که در اثر ناملایمات زندگی به وجود میآید و نقاشی این تصاویر ناخوشایند بر دل و جان انسان تأثیر میگذارد.
گفتگو گر ندرّد پرده، کسی اینجا نیست
همه مضمون خیالی ز عبارت فاشند
هوش مصنوعی: اگر پردهپوشی وجود نداشته باشد و صحبتها بیپرده باشد، کسی در این مکان نیست و همهی مفاهیم تنها از خیال و عبارتهای بیپنهان نشأت میگیرند.
شش جهت مطلع خورشید و سیه روزی چند
سایهپرورد قفای مژهٔ خفاشند
هوش مصنوعی: در این جهان، خورشید در شش سمت میتابد و برخی افراد هستند که به خاطر افکار منفی و تاریکی، همیشه در سایه و بدبختی به سر میبرند، مانند خفاشهایی که در تاریکی زندگی میکنند.
غارت هم چه خیالست رود از دلشان
در نظر تا کفنی هست همان نباشند
هوش مصنوعی: آدمها چگونه میتوانند تصور کنند که میتوانند به راحتی از دل دیگران بگذرند؛ در حالی که تا زمانی که چیزی باقی نمانده، دیگر حضور ندارند.
انفعالی اگر آید به میان استهزاست
این نماندوده جبینها عرقی میشاشند
هوش مصنوعی: اگر احساسات منفی و بیتفاوتی در میان باشد، برچسب زدن و تمسخر کردن نمایان میشود؛ مثل اینکه عرق جبینها نشاندهنده تلاش و زحمت است، اما در واقع به جای پایداری، ترس و تسلیم وجود دارد.
عمر در صحبت هم صرف شد اما ز نفاق
کس ندانستکه یاران بهکجا میباشند
هوش مصنوعی: زندگی در کنار هم گذشت، اما هیچکس از نفاق و دوگانگی درونی آگاه نشد و نمیدانست که دوستان در واقع در کجا قرار دارند.
بیتمیز اهل دول میگذرند از سر جاه
همه بر مخمل و دیبا قدم فراشند
هوش مصنوعی: بیتوجهی به طبقهبندی و تفاوتهای اجتماعی، افراد سطح بالا و مرفه به راحتی از جایی عبور میکنند و راهشان را بر روی فرشهای لاکچری و پارچههای گرانقیمت باز میکنند.
پیش ارباب معانی ز فسونهای حیل
رو میارید که این آینهها نقاشند
هوش مصنوعی: در حضور صاحبنظران، فریبهای ظاهری را کنار بگذارید، زیرا این آینهها تنها تصاویری از نقاشیها هستند.
بیدل از اهل ادب باش که چون گرد سحر
این تحملنفسان عرصهٔ بیپرخاشند
هوش مصنوعی: بهتر است که مانند اهل فرهنگ و ادب باشید، چرا که افرادی که آگاه و باصفا هستند، مانند گردی که در سحر میچرخد، در فضایی بیتنش و آرام زندگی میکنند.