غزل شمارهٔ ۱۱۳۲
جام غرور کدام رنگ توان زد
شیشه نداریم بر چه سنگ توان زد
.از هوسم واخرید عذر ضعیفی
آبلهبوسی به پای لنگ توان زد
قطره محال است بی گهر دل جمعت
سست مگیر آن گره که تنگ توان زد
نقش نگینخانهٔ هوس اگر این است
گل به سر نامها ز ننگ توان زد
کوس و دهل مایهٔ شعور ندارد
دنگ نهای چند دنگ دنگ توان زد
بس که شکستند عهدهای مروت
بر سر یاران پرکلنگ توان زد
چشم گشا لیک بر رخ مژه بستن
آینه باش آنقدر که زنگ توان زد
دور چه ساغر زند کسی به تخیل
خنده مگر بر جهان بنگ توان زد
دامن مقصد که میکشد ز کف ما
گربهگریبان خویش چنگ توان زد
سخت چو فواره غافلی زته پا
سر به هوا تا کجا شلنگ توان زد
بیدل از اندوه اعتبار برون آ
تا پری این شیشهها به سنگتوان زد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جام غرور کدام رنگ توان زد
شیشه نداریم بر چه سنگ توان زد
هوش مصنوعی: کدام رنگ میتواند در جام غرور جایی داشته باشد، وقتی که ما هیچ شیشهای برای آن نداریم؟ و بر چه سنگی میتوانیم ضربه بزنیم؟
.از هوسم واخرید عذر ضعیفی
آبلهبوسی به پای لنگ توان زد
هوش مصنوعی: از آرزوها و خواستههای خود دست بردارید. بهانهای چون ضعف و ناتوانی در عشق، نمیتواند بهانهای برای رفتن به دنبال آرزوهایم باشد.
قطره محال است بی گهر دل جمعت
سست مگیر آن گره که تنگ توان زد
هوش مصنوعی: قطرهای بدون مروارید نمیتواند وجود داشته باشد. دل خود را محکم نگهدار و از گرهی که محکم میتواند کشیده شود، دوری کن.
نقش نگینخانهٔ هوس اگر این است
گل به سر نامها ز ننگ توان زد
هوش مصنوعی: اگر اینطور است که در دنیای هوس، نقش و نگار وجود دارد، پس چقدر آسان است که گل را به سر نامها بزنیم و از ننگ و عار فرار کنیم.
کوس و دهل مایهٔ شعور ندارد
دنگ نهای چند دنگ دنگ توان زد
هوش مصنوعی: صدای کوس و دهل هیچ درکی ندارد و فقط به چند نواخته شدن بسنده میکند.
بس که شکستند عهدهای مروت
بر سر یاران پرکلنگ توان زد
هوش مصنوعی: به خاطر بیوفایی و وجود خیانتهای بسیار، دیگر نمیتوان به وفاداری و دوستیهای گذشته اطمینان کرد و این وضعیت باعث شده است که حتی در مواجهه با دوستان، انسان احساس ناامیدی کند.
چشم گشا لیک بر رخ مژه بستن
آینه باش آنقدر که زنگ توان زد
هوش مصنوعی: چشمهایت را باز کن، اما به گونهای که فقط به زیباییهای چهره در آینه نگاه کنی. آنقدر به خودت توجه کن که خیالت راحت باشد و هیچ چیز آزارت ندهد.
دور چه ساغر زند کسی به تخیل
خنده مگر بر جهان بنگ توان زد
هوش مصنوعی: کسی با خیال و تصور خود چرا باید به دور ساغری بخندد، مگر اینکه بتواند بر دنیای واقعی تأثیر بگذارد؟
دامن مقصد که میکشد ز کف ما
گربهگریبان خویش چنگ توان زد
هوش مصنوعی: وقتی که ما دامن هدف را از دست میدهیم، مانند گربهای که به گریبان خود چنگ میزند، نمیتوانیم کاری بکنیم و فقط باید نظارهگر باشیم.
سخت چو فواره غافلی زته پا
سر به هوا تا کجا شلنگ توان زد
هوش مصنوعی: زمانی که دچار غفلت و بیخبری هستی، مانند چشمهای که به شدت فوران میکند، خواهی شد. حالا باید به یاد داشته باشی که در این حالت تا کجا میتوانی پیش بروی و چه تواناییهایی داری.
بیدل از اندوه اعتبار برون آ
تا پری این شیشهها به سنگتوان زد
هوش مصنوعی: بیدل، از ناراحتی و غم خود خارج شو تا بتوانی مانند یک پری، این شیشههای ظریف را با سنگ بشکنی.