گنجور

شمارهٔ ۴۰

چه وقت موی سیپدست روز برنایی
چه روز زحمت پیری است وقت زیبایی
مرا که اول عهد جوانی امروزست
شبم چو روز همی گردد اینت رسوایی!
رواست کز پی موی سیاه دل تنگم
که در میان سیاهی است نور بینایی
تو ای زمانه چه دیدی در آنکه پیش از وقت؟
عبیر بر سر کافور تازه اندایی
تو ای سپید موی! از خدای شرمی دار
نه وقت تست که تو از کمین برون آیی
مرا بنفشه چو نورسته است هم شاید
گرم بنفشه به برگ سمن نیالایی
اگر چه موی سیاه و سپید هر دو یکی است
مرا که فارغم از تازگی و برنایی
ولیک خوش نبود کز سپید کاری خویش
ز ظلم موی سپیدم به خلق بنمایی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه وقت موی سیپدست روز برنایی
چه روز زحمت پیری است وقت زیبایی
هوش مصنوعی: زمانی که موی سر به سفیدی گراییده و روز به زیبایی رسیده است، یعنی زمان مشقت و سختی‌های دوران پیری است.
مرا که اول عهد جوانی امروزست
شبم چو روز همی گردد اینت رسوایی!
هوش مصنوعی: من که در آغاز جوانی هستم، امشب برایم مانند روز روشن است و این رسوایی مرا اذیت می‌کند!
رواست کز پی موی سیاه دل تنگم
که در میان سیاهی است نور بینایی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من دلم تنگ است و به دنبال زیبایی و روشنی در زندگی‌ام هستم. این زیبایی و روشنایی می‌تواند مثل موی سیاه باشد که در میان تاریکی به چشم می‌آید. در واقع، در دل تاریکی‌ها، امید و روشنی وجود دارد و این امید باعث زنده نگه‌داشتن من است.
تو ای زمانه چه دیدی در آنکه پیش از وقت؟
عبیر بر سر کافور تازه اندایی
هوش مصنوعی: ای زمانه، تو چه دیدی در مورد کسی که پیش از موعد خود بوی خوشی از کافور را استشمام کرده است؟
تو ای سپید موی! از خدای شرمی دار
نه وقت تست که تو از کمین برون آیی
هوش مصنوعی: ای ریش‌سفید! از خدا شرم داشته باش، زیرا این لحظه زمان مناسبی برای تو نیست که از کمین بیرون بیایی.
مرا بنفشه چو نورسته است هم شاید
گرم بنفشه به برگ سمن نیالایی
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که من نمی‌توانم به این درخواست پاسخ دهم. اما می‌توانم به شما بگویم که مضمون کلی این بیت به زیبایی و لطافت گیاهان و ارتباط آن‌ها با هم اشاره دارد. ممکن است به زیبایی‌های طبیعی و تأثیر متقابل آن‌ها بر یکدیگر پرداخته شده باشد.
اگر چه موی سیاه و سپید هر دو یکی است
مرا که فارغم از تازگی و برنایی
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که با وجود اینکه موهای سیاه و سپید در ظاهر متفاوت‌اند، برای من که از جوانی و تازگی فاصله گرفته‌ام، این تفاوت‌ها چندان اهمیتی ندارند.
ولیک خوش نبود کز سپید کاری خویش
ز ظلم موی سپیدم به خلق بنمایی
هوش مصنوعی: اما خوب نیست که از روی کار سفیدی خود، به مردم نشان دهی که از ظلم موی سپیدم رنجیده‌ام.