گنجور

شمارهٔ ۱

کاشکی از همدمی روزی خبر بودی مرا
تا فلک با آن جلالت پی سپر بودی مرا
دوستی محرم مرا از ملک عالم آرزوست
کاشکی بودی که این ملک دگر بودی مرا
دوستان رفتند و در دیده خیال جمله ماند
گر نرفتندی چه باک از خشک و تر بودی مرا؟
گر نه دیدار عزیزان رفته بودی از نظر
هر زمان در کار شادی یک نظر بودی مرا
گر ز فرقتشان نه روز و شب دژم بودی دلم
عیش در روز و شب و شام و سحر بودی مرا
ور نه کم کردی نشاط از طبع من رنج فراق
میل لسوی لهو و عشرت بیشتر بودی مرا
همچو آسان یافتم بر ملکت عالم ظفر
کاشک بر ملک ظرب زانسان ظفر بودی مرا
گر نه دلتنگی نصیبم بودی از دوران چرخ
زندگانی خوشتر از شهد و شکر بودی مرا
مقبل عالم منم ور من نه مقبل بودمی
کی چنین فرمان روا در بحر و بر بودی مرا!
تاج شاهی داد ما را ایزد و دارم امید
کو دهد شادی که تا تاجی دگر بودی مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کاشکی از همدمی روزی خبر بودی مرا
تا فلک با آن جلالت پی سپر بودی مرا
هوش مصنوعی: ای کاش که روزی از حال و احوال من باخبر بودی، تا اینکه آسمان با آن عظمتش، محافظ من می‌شد.
دوستی محرم مرا از ملک عالم آرزوست
کاشکی بودی که این ملک دگر بودی مرا
هوش مصنوعی: دوستی که به من نزدیک است، آرزوی من این است که در عالم وجود تغییراتی به وجود آید تا او در کنار من باشد. کاش این دنیا به گونه‌ای دیگر بود و او در کنارم بود.
دوستان رفتند و در دیده خیال جمله ماند
گر نرفتندی چه باک از خشک و تر بودی مرا؟
هوش مصنوعی: دوستانم رفتند و در ذهنم تنها یادشان باقی مانده است. اگر نمی‌رفتند، چه اهمیتی داشت که در کنار من، حالتی بی‌تفاوت میان خوب و بد وجود داشته باشد؟
گر نه دیدار عزیزان رفته بودی از نظر
هر زمان در کار شادی یک نظر بودی مرا
هوش مصنوعی: اگر دیدار عزیزان نبود، همیشه در کار شادی، یک نگاه به آنها برایم کافی بود.
گر ز فرقتشان نه روز و شب دژم بودی دلم
عیش در روز و شب و شام و سحر بودی مرا
هوش مصنوعی: اگر جدایی آنها باعث ناراحتی من می‌شد، دل من در روز و شب و شام و سحر، شاد و خوشحال بود.
ور نه کم کردی نشاط از طبع من رنج فراق
میل لسوی لهو و عشرت بیشتر بودی مرا
هوش مصنوعی: اگر به من شادی و نشاط نمی‌بخشی، رنجی که از جدایی می‌برم، بیشتر از لذت و خوشی‌های دیگر خواهد بود.
همچو آسان یافتم بر ملکت عالم ظفر
کاشک بر ملک ظرب زانسان ظفر بودی مرا
هوش مصنوعی: در دنیای پهناور، به آسانی پیروزی را به دست آوردم، اما ای کاش این پیروزی مانند پیروزی بر زمین و زمان بود.
گر نه دلتنگی نصیبم بودی از دوران چرخ
زندگانی خوشتر از شهد و شکر بودی مرا
هوش مصنوعی: اگر دلتنگی و غم در زندگی‌ام نبود، خوش‌حالی و شیرینی زندگی برایم از عسل و شکر هم بهتر و دلپذیرتر بود.
مقبل عالم منم ور من نه مقبل بودمی
کی چنین فرمان روا در بحر و بر بودی مرا!
هوش مصنوعی: من به علم و دانش پیشرو هستم و اگر من اینگونه نمی‌بودم، چه کسی می‌توانست چنین فرمانروایی در دریاها و خشکی‌ها داشته باشد؟
تاج شاهی داد ما را ایزد و دارم امید
کو دهد شادی که تا تاجی دگر بودی مرا
هوش مصنوعی: خداوند تاج سلطنتی به ما عطا کرد و من امیدوارم که او به من شادی بدهد تا باز هم تاجی دیگر به من بدهد.