گنجور

شمارهٔ ۳

حبذا هبة ریح اشعلت فی الروض نارا
وحلت بالورد لما ملات فاه نضارا
گر صوابی کرد خواهش پیش خوان ترک ختا را
تا دهد در موسم گل باده‌ای گلرنگ ما را
سر الی الروض رویدا لصبوح و غبوق
لتری الطیر صحاة و تری الناس سکاری
بس لطیف آمد صبا در باغ وین لطف طبیعی
نصرة الدین پهلوان دادست پنداری صبا را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حبذا هبة ریح اشعلت فی الروض نارا
وحلت بالورد لما ملات فاه نضارا
هوش مصنوعی: بسی ارجمند است هدایتی که مانند نسیمی جان‌انگیز به باغی حیات می‌بخشد و آتش شوری در دل آن می‌افروزد؛ آتشی که با زیبایی گل‌ها عجین شده و هنگامی که بر لبانش نقش می‌بندد، درخشش خیره‌کننده‌ای به ارمغان می‌آورد.
گر صوابی کرد خواهش پیش خوان ترک ختا را
تا دهد در موسم گل باده‌ای گلرنگ ما را
هوش مصنوعی: اگر خواسته‌ام در هنگام بهار شراب رنگین‌مان را پیش روی ترک‌زبانان ختا تقدیم کنند، ممکن است که گناهی داشته باشم.
سر الی الروض رویدا لصبوح و غبوق
لتری الطیر صحاة و تری الناس سکاری
هوش مصنوعی: به آرامی به سمت باغ برو، تا صبح و شام را ببینی و پرندگان را سالم و سرحال ببینی و کسانی را که نشیمن می‌کنند، مانند آدم‌هایی که مست هستند، تماشا کنی.
بس لطیف آمد صبا در باغ وین لطف طبیعی
نصرة الدین پهلوان دادست پنداری صبا را
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی به باغ آمد و این زیبایی طبیعی به نصرت‌الدین، پهلوان، حس می‌کند که انگار همین نسیم با او صحبت می‌کند.