گنجور

شمارهٔ ۵۴

کرم پناها! گشتم اسیر آرزویی
خلاص من همه بر جود بی کرانه نویس
منم درین قفص خاک عندلیب ثنات
قلم بخواه و مرا وجه آب و دانه نویس
سخن به صدر تو کمتر نوشته ام زیراک
نگفت کس که سوی عنصری ترانه نویس
دلم خزانه اندوه باد اگر گویم
که التماس دعاگوی بر خزانه نویس
ز بهر من که شدم پای بوس تو چو رکاب
به دست خویش خطی بر رکابخانه نویس

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.