شمارهٔ ۴۵
ای جهان کرم سلام علیک
کز سلامت سلامت افزاید
وهم مساح پیشه تا ابد
طول و عرض دلت نپیماید
دفتر مردمی و مردی را
با تو یک حرف در نمی باید
هیبت تو چو همت اندر تست
گره روزگار بگشاید
با فراخای عرصه هنرت
فلک المستقیم تنگ آید
دست تست آب خواه و دست بشوی
که ازو عاجزی بر آساید
آسیای سپهر جوجو باد
گر سر حاسدت نمی ساید
مادر روز و شب سترون باد
گر مراد دلت نمی زاید
ذوالجلال ای جلال می داند
که ترا کس چو بنده نستاید
سدره و طوبی ثنای ترا
طوطی خاطر من آراید
در صمیم شتا به باغ سخن
بلبلی چون مجیر نسراید
عرض حالی همی کنم بشنو
نادر آن رای تو چه فرماید؟
کرده ام پوستین وآنگه چه؟
نیفه نو که جان بیفزاید
صاحبا! جز به پشتی کرمت
روی آن نیفه روی ننماید
پوستینم کنی همی دانم
کان چنان و چنین چه می خاید
روی این پوستین بکن ز نخست
آنگه ار پوستین کنی شاید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای جهان کرم سلام علیک
کز سلامت سلامت افزاید
هوش مصنوعی: ای دنیا، با بزرگواری خود به من سلام کن که از سلامتی تو، سلامت من نیز بیشتر خواهد شد.
وهم مساح پیشه تا ابد
طول و عرض دلت نپیماید
هوش مصنوعی: فکر و خیال به عنوان یک شغل درازمدت نمیتواند به عمق و وسعت احساسات واقعی تو پی ببرد.
دفتر مردمی و مردی را
با تو یک حرف در نمی باید
هوش مصنوعی: باید بگویم که در زندگی باید با مردم و شخصیتهای مختلف به دور از هر پیشداوری و قضاوت صحبت کنیم و ارتباط برقرار کنیم. بدون پیشفرضها و با کمال صداقت باید به گفتگو بپردازیم.
هیبت تو چو همت اندر تست
گره روزگار بگشاید
هوش مصنوعی: وجود تو همچون تلاش و ارادهات، قدرتی است که میتواند سختیها و مشکلات زندگی را از بین ببرد و راههای تازهای را باز کند.
با فراخای عرصه هنرت
فلک المستقیم تنگ آید
هوش مصنوعی: با وجود وسعت و بزرگی عرصه هنر تو، آسمان راست و مستقیم هم برایت کوچک و محدود به نظر میرسد.
دست تست آب خواه و دست بشوی
که ازو عاجزی بر آساید
هوش مصنوعی: دست خود را به آب بسپار و بشوی، زیرا این کار به تو کمک میکند تا از احساس ناتوانی رها شوی.
آسیای سپهر جوجو باد
گر سر حاسدت نمی ساید
هوش مصنوعی: اگر در دل حسادت را نپرورانی، بادهای گردباد زندگی تو را نخواهند آزرد.
مادر روز و شب سترون باد
گر مراد دلت نمی زاید
هوش مصنوعی: اگر آرزوی دلات به حقیقت نپیوندد، هر روز و شب تو بیثمر و بیحاصل خواهد بود.
ذوالجلال ای جلال می داند
که ترا کس چو بنده نستاید
هوش مصنوعی: ای صاحب جلال، میداند که هیچکس به اندازهی بندهات تو را ستایش نمیکند.
سدره و طوبی ثنای ترا
طوطی خاطر من آراید
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زیبایی و شکوه درختان سدره و طوبی، یاد و خاطر تو را در دل من زنده میکند.
در صمیم شتا به باغ سخن
بلبلی چون مجیر نسراید
هوش مصنوعی: در دل زمستان، وقتی برفها و سرما همه جا را فرا گرفتهاند، بلبل مانند مجیری در باغ به آواز خواندن مشغول نیست.
عرض حالی همی کنم بشنو
نادر آن رای تو چه فرماید؟
هوش مصنوعی: من در حال بیان حال خود هستم، بشنو نادر، نظر تو چه خواهد بود؟
کرده ام پوستین وآنگه چه؟
نیفه نو که جان بیفزاید
هوش مصنوعی: من پوستین را به تن کردهام، اما چه فایدهای دارد؟ وقتی که هیچ چیز جدیدی برای زندگیام نمیآورد.
صاحبا! جز به پشتی کرمت
روی آن نیفه روی ننماید
هوش مصنوعی: دوست من! هیچ کس جز با حمایت و مهربانی تو، به من توجه نمیکند و به من روی نمیآورد.
پوستینم کنی همی دانم
کان چنان و چنین چه می خاید
هوش مصنوعی: هر کاری که با من بکنی، میدانم که چه در دل داری و چه چیزی از من میخواهی.
روی این پوستین بکن ز نخست
آنگه ار پوستین کنی شاید
هوش مصنوعی: ابتدا روی این پوستین را جدا کن، سپس اگر خواستی میتوانی پوستین را بکنید.

مجیرالدین بیلقانی