گنجور

شمارهٔ ۵۴

گفتم ای ترک نظر سوی من غمگین کن
رحمتی بر من محنت زده مسکین کن
عشق من بی لب شیرین تو تلخ است چو زهر
به یکی بوسه همه زهر مرا شیرین کن
ای دل من شده از آتش هجران تو گرم
زان لب لعل دل گرم مرا تسکین کن
خنده خوش می‌زن و مجلس همه در شکر گیر
زلف بفشان و جهان پر گل و پر نسرین کن
گفت من ماهم و همچون تو بود خام طمع
هر که گوید که طمع بر مه و بر پروین کن
گفتم ای ترک مزن بر دل من داغ جفا
ور زنی، مرهم از آن دو لب چون نوشین کن
گفتمش چند کنم در غم تو ناله زار؟
گفت گر وصل منت باید صد چندین کن
گفتم از سیم میانت اثری یابم گفت
یا میانم مطلب یا کمرم زرین کن
ور ندانی که وجوه کمر زر به کجاست؟
مدحت بارگه خسرو خوب آیین کن
ارسلان شاه جهانبخش که گوید کرمش
جای خاک دَرَم از تارک علیین کن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم ای ترک نظر سوی من غمگین کن
رحمتی بر من محنت زده مسکین کن
هوش مصنوعی: به او گفتم ای عشق زیبا، به من نگاه کن و دل را شاد کن. به من که در میان سختی‌ها و رنج‌ها قرار دارم، رحم کن و به من محبت کن.
عشق من بی لب شیرین تو تلخ است چو زهر
به یکی بوسه همه زهر مرا شیرین کن
هوش مصنوعی: عشق من بدون داشتن لب‌های شیرین تو به تلخی زهر می‌ماند، پس یک بوسه از تو می‌تواند همه تلخی‌های من را به شیرینی تبدیل کند.
ای دل من شده از آتش هجران تو گرم
زان لب لعل دل گرم مرا تسکین کن
هوش مصنوعی: ای دل من، به خاطر دوری تو، دلم مانند آتش گرم شده است. از آن لبان زیبایت خواهش می‌کنم که دل پرآشوب مرا آرامش بدهی.
خنده خوش می‌زن و مجلس همه در شکر گیر
زلف بفشان و جهان پر گل و پر نسرین کن
هوش مصنوعی: بخند و شادی به مجلس بیاور، هر جا که هستی را پر از زیبایی و گل‌های خوشبو کن و زلف‌های زیبا را به نمایش بگذار.
گفت من ماهم و همچون تو بود خام طمع
هر که گوید که طمع بر مه و بر پروین کن
هوش مصنوعی: شخصی می‌گوید که من نیز مانند تو، زیبا و پرشکوه هستم، اما خام و نادان در مورد آرزو‌هایم. هر کسی که بگوید می‌تواند به زیبایی ماه و ستاره‌ها دست یابد، در واقع در اشتباه است.
گفتم ای ترک مزن بر دل من داغ جفا
ور زنی، مرهم از آن دو لب چون نوشین کن
هوش مصنوعی: به او گفتم: ای ترک، بر دل من زخم نزن و اگر می‌زنی، پس بگذار شفایم را از لب‌های شیرینت بگیرم.
گفتمش چند کنم در غم تو ناله زار؟
گفت گر وصل منت باید صد چندین کن
هوش مصنوعی: به او گفتم چقدر باید برای غم تو ناله و زاری کنم؟ او پاسخ داد اگر می‌خواهی به وصالت برسی، باید صدها بار بیشتر از این به زاری بپردازی.
گفتم از سیم میانت اثری یابم گفت
یا میانم مطلب یا کمرم زرین کن
هوش مصنوعی: گفتم که از قشر وجودت نشانه‌ای بیابم، گفت یا از میانت چیزی به دست می‌آورم یا کمرم را با طلا بیارایم.
ور ندانی که وجوه کمر زر به کجاست؟
مدحت بارگه خسرو خوب آیین کن
هوش مصنوعی: اگر نمی‌دانی که راه‌های به دست آوردن ثروت کجاست، پس به ستایش و تمجید از درگاه پادشاه نیکوکار بپرداز.
ارسلان شاه جهانبخش که گوید کرمش
جای خاک دَرَم از تارک علیین کن
هوش مصنوعی: ارسلان شاه، که جهانی را تحت فرمان خود دارد، می‌گوید بخشش او به حدی است که می‌تواند از بالاترین جایگاه، خاکی را به سمت من فرود آورد.