گنجور

بخش ۴۲ - قصاید متنبی و دقیقی

این دو قصیده با چندین تنبیه‌ و پند نبشته آمد. و پادشاهان محتشم و بزرگ با- جد را چنین سخن بازباید گفت، درست و درشت‌ و پند، تا نبشته آید. و پادشاهان محتشم را حثّ‌ باید کرد برافراشتن بناء معالی‌ را، که هر چند در طبع ایشان سرشته است بسخن و بعث‌ کردن آنرا بجنبانند. و امیران گردن کش با همّت بلند همه از آن بوده‌اند که سخن را خزینه داری کرده‌اند و بما نزدیکتر سیف الدّوله ابو الحسن علی‌ است، نگاه باید کرد که چون مردی شهم‌ و کافی بود و همه جدّ محض متنبّی در مدح وی بر چه جمله سخن گفته است که تا در جهان سخن تازی است آن مدروس نگردد و هر روز تازه‌تر است و نام سیف الدّوله بدان زنده مانده است، چنانکه گفته است، شعر:

خلیلیّ انّی لا أری غیر شاعر
فکم منهم الدّعوی و منّی القصائد
فلا تعجبا انّ السّیوف کثیرة
ولکنّ سیف الدّولة الیوم واحد
له من کریم الطّبع فی الحرب منتض‌
و من عادة الإحسان و الصّفح غامد
و لمّا رأیت النّاس دون محلّه‌
تبیّنت انّ الدّهر للنّاس ناقد
احقّهم بالسّیف من ضرب الطّلی‌
و بالأمر من هانت علیه الشّدائد
و اشقی بلاد اللّه ما الرّوم اهلها
بهذا و ما فیها لمجدک جاهد
شننت بها الغارات حتّی ترکتها
و جفن الّذی خلف الفرنجة ساهد
و تضحی الحصون المشمخّرات فی الذّری‌
و خیلک فی اعناقهّن قلائد
اخو غزوات ما تغبّ سیوفه‌
رقابهم الّا و سیحان جامد
فلم یبق الّا من حماها من الظّبا
لمی شفتیها و الثّدیّ النّواهد
تبکّی علیهنّ البطاریق فی الدّجی‌
و هنّ لدینا ملقیات کواسد
بذا قضت الایّام ما بین اهلها
مصائب قوم عند قوم فوائد
و من شرف الإقدام انّک فیهم‌
علی القتل موموق کأنّک شاکد
نهبت من الأعمار مالوحویته‌
لهنّئت الدّنیا بانّک خالد
فانت حسام الملک و اللّه ضارب‌
و انت لواء الدّین و اللّه عاقد
احبّک یا شمس الزّمان و بدره‌
و ان لا منی فیک السّها و الفراقد
و ذاک لأنّ الفضل عندک باهر
و لیس لأنّ العیش عندک بارد

و اگر این مرد باین هنر نبودی، کی زهره داشتی متنّبی که ویرا چنین سخن گفتی، که بزرگان طنز فرانستانند و بر آن گردن زنند. و تا جهان است پادشاهان کار- های بزرگ کنند و شعرا بگویند. و عزّت این خاندان بزرگ سلطان محمود را، رضی اللّه عنه، نگاه باید کرد که عنصری در مدح وی چه گفته است، چنانکه چند قصیده غرّاء [وی‌] درین تاریخ بیاورده‌ام. و دلیل روشن و ظاهر است که ازین پادشاه بزرگ سلطان ابراهیم آثار محمودی خواهند دید تا سواران نظم و نثر در میدان بلاغت درآیند و جولانهای غریب نمایند، چنانکه پیشینگان‌ را دست در خاک مالند، و اللّه عزّ ذکره بفضله و قدرته ییسّر ذلک و یسهّله فانّه القادر علیه و ما ذلک علی اللّه بعزیز .

و آنچه دقیقی گفته است، بر اثر این فصول نیز نبشتم تا خوانندگان این تاریخ چون بدینجا رسند و برین واقف شوند، فائده گیرند. و پس از آن بسر تاریخ روزگار سلطان شهید مسعود، رحمة اللّه علیه، بازگردم تا از آنجا که رسیده بودم و قلم را بداشته، آغاز کرده آید، ان شاء اللّه عزّ و جلّ. دقیقی گوید، شعر:

ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی‌ یکی زعفرانی‌
یکی زرّ نام ملک بر نبشته‌
دگر آهن آب داده یمانی‌
کرا بویه وصلت ملک‌ خیزد
یکی جنبشی بایدش آسمانی‌
زبانی سخن گوی و دستی گشاده‌
دلی همش‌ کینه همش مهربانی‌
که ملکت‌ شکاری است کو را نگیرد
عقاب پرنده و شیر ژیانی‌
دو چیز است کو را ببند اندر آرد
یکی تیغ هندی دگر زرّ کانی‌
بشمشیر باید گرفتن مر او را
بدینار بستنش پای، ار توانی‌
کرا بخت و شمشیر و دینار باشد
ببالا تن نیزه پشت کیانی‌
خرد باید آنجا و جود و شجاعت‌
فلک مملکت کی دهد رایگانی‌

این قصیده نیز نبشته شد، چنانکه پیدا آمد درین نزدیک از احوال این پادشاه محتشم، ما پیران اگر عمر یابیم، بسیار آثار ستوده خواهیم دید، که چون شکوفه نهال را سخت تمام‌ و روشن و آبدار بینند، توان دانست که میوه بر چه جمله آید. و من که بوالفضلم [اگر] درین دنیای فریبنده مردم خوار چندانی بمانم که کارنامه این خاندان برانم و روزگار همایون این پادشاه که سالهای بسیار بزیاد، چون آنجا رسم، بهره از نبشتن بردارم‌ و این دیبای خسروانی‌ که پیش گرفته‌ام، بنامش زربفت‌ گردانم. و اللّه عزّ ذکره ولیّ التوفیق فی النّیة و الإعتقاد بمنّه و فضله‌ .

اطلاعات

قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: کتابخانهٔ نور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این دو قصیده با چندین تنبیه‌ و پند نبشته آمد. و پادشاهان محتشم و بزرگ با- جد را چنین سخن بازباید گفت، درست و درشت‌ و پند، تا نبشته آید. و پادشاهان محتشم را حثّ‌ باید کرد برافراشتن بناء معالی‌ را، که هر چند در طبع ایشان سرشته است بسخن و بعث‌ کردن آنرا بجنبانند. و امیران گردن کش با همّت بلند همه از آن بوده‌اند که سخن را خزینه داری کرده‌اند و بما نزدیکتر سیف الدّوله ابو الحسن علی‌ است، نگاه باید کرد که چون مردی شهم‌ و کافی بود و همه جدّ محض متنبّی در مدح وی بر چه جمله سخن گفته است که تا در جهان سخن تازی است آن مدروس نگردد و هر روز تازه‌تر است و نام سیف الدّوله بدان زنده مانده است، چنانکه گفته است، شعر:
هوش مصنوعی: این دو شعر با چندین نصیحت و پند آمده است. برای پادشاهان بزرگ و محترم، باید چنین حرف‌های درست و جدی زده شود تا به ثبت برسد. همچنین باید پادشاهان بزرگ را تشویق کرد که به بنای عظمت و بزرگی بپردازند، زیرا در وجودشان این استعداد برای سخن گفتن نهفته است و باید آن را به حرکت درآورند. امیران گردن‌کلفت با همت بالا همگی به این موضوع توجه کرده‌اند که سخن را مانند یک گنجینه نگهداری کنند و از همه نزدیک‌تر به ما سیف‌الدوله ابو الحسن علی است. باید در نظر داشت که او مردی شجاع و شایسته بود و تمام کوشش شاعران در مدح او به چه شکل بوده است که تا زمانی که زبان عربی زنده است، سخنش فراموش نخواهد شد و هر روز تازگی خود را حفظ می‌کند و نام سیف‌الدوله همچنان زنده مانده است.
خلیلیّ انّی لا أری غیر شاعر
فکم منهم الدّعوی و منّی القصائد
هوش مصنوعی: من احساس می‌کنم که فقط شاعران را می‌بینم و چقدر از آنها تنها ادعا می‌کنند و اشعاری از من وجود دارد.
فلا تعجبا انّ السّیوف کثیرة
ولکنّ سیف الدّولة الیوم واحد
هوش مصنوعی: نباید تعجب کنی که شمشیرها زیادند، اما امروز تنها یک شمشیر به عنوان قدرت دولت وجود دارد.
له من کریم الطّبع فی الحرب منتض‌
و من عادة الإحسان و الصّفح غامد
هوش مصنوعی: او انسانی بزرگوار و دلاور است که در جنگ‌ها شجاعت و آمادگی دارد و از سویی دیگر، همواره در کارهای نیک و بخشش بر دیگران پیشگام است.
و لمّا رأیت النّاس دون محلّه‌
تبیّنت انّ الدّهر للنّاس ناقد
هوش مصنوعی: وقتی مردم را از جایگاه خود دور دیدم، متوجه شدم که زمان به درستی افراد را می‌شناسد و قضاوت می‌کند.
احقّهم بالسّیف من ضرب الطّلی‌
و بالأمر من هانت علیه الشّدائد
هوش مصنوعی: کسی که در میدان جنگ می‌جنگد و با شمشیر به میدان می‌آید، در مواجهه با مشکلات اگر تسلیم نشود، به عزت و احترام بیشتری دست می‌یابد. پس آن که بر سختی‌ها غلبه می‌کند، بیشتر شایسته‌ی پیروزی است.
و اشقی بلاد اللّه ما الرّوم اهلها
بهذا و ما فیها لمجدک جاهد
هوش مصنوعی: بدترین سرزمین‌های خداوند، سرزمین روم است و اهل آنجا به خاطر تو جنگیده‌اند و در اینجا چیزی از شرافت و عظمت تو نیست.
شننت بها الغارات حتّی ترکتها
و جفن الّذی خلف الفرنجة ساهد
هوش مصنوعی: شما با شدت تمام به فعالیت‌ها و چالش‌ها ادامه دادید تا جایی که از آنها دست کشیدید و چشمی که پشت پرده پنهان بود، بیدار ماند.
و تضحی الحصون المشمخّرات فی الذّری‌
و خیلک فی اعناقهّن قلائد
هوش مصنوعی: دژهای سر به فلک کشیده با قدرت و شکوه خود تحت تأثیر قرار می‌گیرند و اسب‌های تو بر گردن آن‌ها زینت‌هایی آویزان دارند.
اخو غزوات ما تغبّ سیوفه‌
رقابهم الّا و سیحان جامد
هوش مصنوعی: برادران ما در جنگ‌ها، جز آنکه شمشیرهایشان به گردن دشمنان نمی‌رسد، در حالی که دریاهای ستبر هم آرام و ساکت هستند.
فلم یبق الّا من حماها من الظّبا
لمی شفتیها و الثّدیّ النّواهد
هوش مصنوعی: تنها کسی که از خطرات محافظت کرده، به من مانده است، کسی که لبانش مانند دو کمان زیباست و سینه‌اش هم به دل‌ربایی می‌بالد.
تبکّی علیهنّ البطاریق فی الدّجی‌
و هنّ لدینا ملقیات کواسد
هوش مصنوعی: در دل شب، مرغابیاں بر آن‌ها ناله می‌کنند، در حالی که آن‌ها در کنار ما به آرامی دراز کشیده‌اند.
بذا قضت الایّام ما بین اهلها
مصائب قوم عند قوم فوائد
هوش مصنوعی: حوادث و زمانه بین مردم باعث می‌شود که دردی برای یک گروه به نفع گروه دیگر تبدیل شود. در واقع، مشکلات یک جمع ممکن است برای جمع دیگری به عنوان فرصتی ارزشمند محسوب شود.
و من شرف الإقدام انّک فیهم‌
علی القتل موموق کأنّک شاکد
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره می‌شود که کسی با شجاعت و اعتماد به نفس در موقعیت جنگ و در شرایط خطرناک قرار دارد، به گونه‌ای که گویا او به راحتی می‌تواند بر دشمنان خود فائق آید و در این وضعیت احساس قدرت و تسلط می‌کند.
نهبت من الأعمار مالوحویته‌
لهنّئت الدّنیا بانّک خالد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که عمر من با عشق تو گره خورده و دنیا به خاطر تو معنا و ارزش پیدا می‌کند، چرا که تو همواره باقی و جاودان هستی.
فانت حسام الملک و اللّه ضارب‌
و انت لواء الدّین و اللّه عاقد
هوش مصنوعی: تو مانند شمشیر پادشاهی هستی که خداوند به ضربت آن را ساخته است و تو پرچم دین هستی که خداوند به آن عهد بسته است.
احبّک یا شمس الزّمان و بدره‌
و ان لا منی فیک السّها و الفراقد
هوش مصنوعی: من تو را دوست دارم، ای خورشید زمان و ای ماه زیبای شب. اگرچه در تو ستاره‌هایی چون سها و فرقد وجود ندارند، اما عشق تو برایم بی‌نظیر است.
و ذاک لأنّ الفضل عندک باهر
و لیس لأنّ العیش عندک بارد
هوش مصنوعی: این به این خاطر است که تو در نظر دیگران شخصیت برجسته‌ای داری و نه به این خاطر که زندگی‌ات کسالت‌آور است.
و اگر این مرد باین هنر نبودی، کی زهره داشتی متنّبی که ویرا چنین سخن گفتی، که بزرگان طنز فرانستانند و بر آن گردن زنند. و تا جهان است پادشاهان کار- های بزرگ کنند و شعرا بگویند. و عزّت این خاندان بزرگ سلطان محمود را، رضی اللّه عنه، نگاه باید کرد که عنصری در مدح وی چه گفته است، چنانکه چند قصیده غرّاء [وی‌] درین تاریخ بیاورده‌ام. و دلیل روشن و ظاهر است که ازین پادشاه بزرگ سلطان ابراهیم آثار محمودی خواهند دید تا سواران نظم و نثر در میدان بلاغت درآیند و جولانهای غریب نمایند، چنانکه پیشینگان‌ را دست در خاک مالند، و اللّه عزّ ذکره بفضله و قدرته ییسّر ذلک و یسهّله فانّه القادر علیه و ما ذلک علی اللّه بعزیز .
هوش مصنوعی: اگر این مرد هنرمند نبود، آیا جرأت می‌کردید که به او چنین بگویید؟ بزرگان طنز را درک می‌کنند و بر آن ارادت دارند. تا زمانی که جهان برقرار است، پادشاهان کارهای بزرگ انجام می‌دهند و شاعران شعر می‌سرایند. باید به عزت این خاندان بزرگ، یعنی سلطان محمود، رضی اللّه عنه، توجه کرد که عنصری در مدح او چه گفته است و من نیز چند قصیده از او را در تاریخ ذکر کرده‌ام. شواهد روشن است که از این پادشاه بزرگ، سلطان ابراهیم، آثار محمودی مشاهده خواهند کرد و سواران نظم و نثر در دنیای بلاغت وارد خواهند شد و کارهای عجیبی انجام خواهند داد، همان‌طور که گذشتگان دست در خاک می‌مالیدند. خداوند با فضل و قدرتش این امر را برای آن‌ها آسان خواهد کرد و این کار بر خداوند سخت نیست.
و آنچه دقیقی گفته است، بر اثر این فصول نیز نبشتم تا خوانندگان این تاریخ چون بدینجا رسند و برین واقف شوند، فائده گیرند. و پس از آن بسر تاریخ روزگار سلطان شهید مسعود، رحمة اللّه علیه، بازگردم تا از آنجا که رسیده بودم و قلم را بداشته، آغاز کرده آید، ان شاء اللّه عزّ و جلّ. دقیقی گوید، شعر:
هوش مصنوعی: نویسنده می‌گوید که نکات دقیقی را که مطرح کرده، به این فصول اضافه کرده است تا خوانندگان این تاریخ، وقتی به این قسمت می‌رسند و با این مطالب آشنا می‌شوند، بهره‌برداری کنند. سپس تصمیم دارد دوباره به تاریخ دوران سلطان شهید مسعود، رحمت‌الله علیه، برگردد و از جایی که قبلاً متوقف شده بود، ادامه دهد، ان‌شاءالله. در ادامه، نوشته‌ای از دقیقی به شکل شعر آورده شده است.
ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی‌ یکی زعفرانی‌
هوش مصنوعی: کشور از دو چیز تامین می‌شود: یکی پارچه‌های بسیار نرم و لطیف و دومی زعفران که نشان‌دهنده غنای طبیعت و فرهنگ آن سرزمین است.
یکی زرّ نام ملک بر نبشته‌
دگر آهن آب داده یمانی‌
هوش مصنوعی: یکی طلا نوشته‌ای از نام پادشاه بر روی خود دارد، در حالی که دیگری از آهن شکل گرفته و به حالت مایع درآمده است.
کرا بویه وصلت ملک‌ خیزد
یکی جنبشی بایدش آسمانی‌
هوش مصنوعی: هر کسی که بوی وصال تو را حس کند، باید جنبشی و حرکتی آسمانی انجام دهد.
زبانی سخن گوی و دستی گشاده‌
دلی همش‌ کینه همش مهربانی‌
هوش مصنوعی: زبانت پر از سخنان شیرین است و دستت برای کمک کردن همیشه باز. در قلبت نه کینه‌ای هست و نه نفرت، بلکه مملو از مهربانی و محبت هستی.
که ملکت‌ شکاری است کو را نگیرد
عقاب پرنده و شیر ژیانی‌
هوش مصنوعی: سرزمینی که هیچ عقابی پرنده‌ای را در آن شکار نمی‌کند و هیچ شیری توانایی زنده‌ماندن را ندارد، به معنای این است که آن مکان مهیای پذیرش هیچ موجودی از قبیل عقاب یا شیر نیست. به عبارتی دیگر، این سرزمین به حدی خالی و بی‌مخاطب است که قابلیت زنده ماندن و شکاری شدن را برای موجودات نخواهد داشت.
دو چیز است کو را ببند اندر آرد
یکی تیغ هندی دگر زرّ کانی‌
هوش مصنوعی: دو چیز وجود دارد که می‌تواند به انسان قدرت و ارزش زیادی بدهد: یکی شمشیر هندی که نشان‌دهنده قدرت و جنگجویی است، و دیگری طلا که نمادی از ثروت و ارزشمندی است.
بشمشیر باید گرفتن مر او را
بدینار بستنش پای، ار توانی‌
هوش مصنوعی: با شمشیر باید او را گرفت و پایش را با دینار بست، اگر بتوانی.
کرا بخت و شمشیر و دینار باشد
ببالا تن نیزه پشت کیانی‌
هوش مصنوعی: هر کسی که شانس، قدرت و مال و دارایی داشته باشد، مانند کسی است که بر فراز نیزه‌ای ایستاده و از کمر سلطنت برخوردار است.
خرد باید آنجا و جود و شجاعت‌
فلک مملکت کی دهد رایگانی‌
هوش مصنوعی: خرد و دانش باید در آنجا وجود داشته باشد و در کنار آن بخشش و شجاعت هم باشد؛ زیرا آسمان نمی‌تواند به طور رایگان و بدون زحمت، کشور و مملکت را به کسی بدهد.
این قصیده نیز نبشته شد، چنانکه پیدا آمد درین نزدیک از احوال این پادشاه محتشم، ما پیران اگر عمر یابیم، بسیار آثار ستوده خواهیم دید، که چون شکوفه نهال را سخت تمام‌ و روشن و آبدار بینند، توان دانست که میوه بر چه جمله آید. و من که بوالفضلم [اگر] درین دنیای فریبنده مردم خوار چندانی بمانم که کارنامه این خاندان برانم و روزگار همایون این پادشاه که سالهای بسیار بزیاد، چون آنجا رسم، بهره از نبشتن بردارم‌ و این دیبای خسروانی‌ که پیش گرفته‌ام، بنامش زربفت‌ گردانم. و اللّه عزّ ذکره ولیّ التوفیق فی النّیة و الإعتقاد بمنّه و فضله‌ .
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و بزرگداشت احوال این پادشاه محترم پرداخته است. اگر ما، پیران، عمر طولانی داشته باشیم، آثار بسیاری را که شایسته ستایش است خواهیم دید. وقتی که شکوفه‌های درخت را به وضوح و زیبایی می‌بینیم، می‌توانیم انتظار میوه‌های خوبی را داشته باشیم. من نیز اگر در این دنیای فریبنده مدت طولانی‌تری زنده بمانم، قصد دارم کارنامه این خاندان و روزگار خوب این پادشاه را که سال‌های زیادی در بر خواهد داشت بنویسم و این نوشته‌ها را با نام او زینت بخشم. امیدوارم که خداوند، یاری‌گر خوبی‌ها و نیت‌های ما باشد.

خوانش ها

بخش ۴۲ - قصاید متنبی و دقیقی به خوانش سعید شریفی