گنجور

خون خیابانی

در دست کسانی است نگهبانی ایران
کاصرار نمودند به ویرانی ایران
آن قوم‌، سرانند که زیر سر آنهاست
سرگشتگی و بی‌سرو سامانی ایران
الحق که خطا کرده و تقصیر نمودند
این سلسله در سلسله جنبانی ایران
در سلطنت مطلقه چندی پدرانشان
بردند منافع ز پریشانی ایران
نعم‌الخلفان نیز درین دورهٔ فترت
ذیروح شدند از جسد فانی ایران
پامال نمودند و زدودند و ستردند
آزادی ایران و مسلمانی ایران
کشتند بزرگان را و ابقا ننمودند
بر شیخ حسین و به خیابانی ایران‌
گر خون خیابانی مظلوم بجوشد
سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد
کشت ‌آن‌ حسن از بهر وطن‌، گر دو سه کاشی
کشت این ‌حسن احرار وطن را چو مواشی
تقلید از او کرد و ندانست و خطا کرد
آری در کهدان شکند سارق ناشی
این صاحب کابینه و آن والی تبریز
صدری که چنین است چنانند حواشی
گه ‌قتل مهین شیخ حسین‌خان را در فارس
تصویب نمودند به صد عذرتراشی
گه بر سرتبریز دویدند و نمودند
قانون اساسی را از هم متلاشی
در سایهٔ قانون سر قانون‌طلبان را
از تن ببریدند و نکردند تحاشی
آوخ اگر ارواح شهیدان به قیامت
گیرند گریبان نژاد لله‌باشی
گر خون خیابانی مظلوم بجوشد
سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد
دریوزه گری کوفت در صاحب‌خانه
وانگاه برفت از اثر صاحب خانه
از کثرت تلبیس و ریا کرد به خود جلب
چون گربهٔ عابد نظر صاحب خانه
از بهرگدایی شد و چون خانه تهی دید
بگرفت به حجت کمر صاحب خانه
دژخیم خیابانی ازین قسم به تبریز
وارد شد و شد حمله‌ور صاحب خانه
با آنکه در افواه عوام است که مهمان
من‌باب مثل هست خر صاحب خانه
این نره‌خران لگدانداز شتر کین
جستند به دیوار و در صاحب خانه
در خانهٔ احرار شدند، از ره اصرار
مهمان و بریدند سر صاحب خانه
گر خون خیابانی مظلوم بجوشد
سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد
رندان به گمانشان که شکاری سره کردند
وز قتل مهمان‌، کار جهان یکسره کردند
روبه‌صفتان بین که چسان پنجه خونین
از فرط سفه درگلوی قسوره کردند
آزادی را بلهوسان ملعبه کردند
حریت را بی‌خردان مسخره کردند
راندند ز خون شهدا سیل و بر آن سیل
از نعش بزرگان وطن قنطره کردند
قصری زخیانت بنهادند و بر آن قصر
از لخت دل سوختگان کنگره کردند
وانگه پی تنویر شبستان شقاوت
از تیر جفا، سینهٔ ما پنجره کردند
وز کینه شبانگاه‌، تجددطلبان را
کشتند و تو گویی عملی نادره کردند
گر خون خیابانی مظلوم بجوشد
سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد
جمعی پی ترحیم خیابانی مظلوم
اجلاس نمودند نجیبانه درین بوم
رسم‌ است که‌ چون‌ مُرد مسلمان‌،‌ پی ترحیم
قرآن به دعا ختم کند امت مرحوم
جز آنکه مسلمان نبود یا که نباشند
حکام مسلمان و مسلمانی مرسوم
چون مرده مسلمان بود و زنده مسلمان
از ختم و عزا منع حرام آید و مذموم
این بلعجبی بین که به‌جد حمله نمودند
بر مجلس ترحیم خیابانی مظلوم
بستند ره آمد و شد را به رخ خلق
وابداع نمودند ز نو قاعده‌ای شوم
غافل که ازین حرکت مذبوح‌، نگردد
آزادی معدوم و ستمکاری مکتوم
گر خون خیابانی مظلوم بجوشد
سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد
از آستی ار دست حقیقت به در آید
این دستگه غیر طبیعی به سر آید
رخسار بپوشند وجیهان ریاکار
گر چهر حقیقت ز پس پرده درآید
ای قاتل آزادی ایران به حذرباش
زان لحظه که قاضی به‌سر محتضر آید
پر گیرد و در بارگه عدل بنالد
این روح کزین کالبد خسته برآید
ملت بود آن شیر که هنگام تزاحم
چون بیشتر آزرده شود پیشتر آید
ای پیر مکن گریه که هنگام مکافات
از روح جوان تو بر تو خبر آید
وی کودک نالان پدر کشتهٔ مسکین
زاری مکن امروز که روز دگر آید
گر خون خیابانی مظلوم بجوشد
سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترجیع بند
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1397/09/21 16:12
محمدرضا آ

فوق العاده بود
خدا بر شهید خیابانی رحمت کند
بر بهار نیز اجر فراوان دهد

1398/02/18 11:05
فخارزاده

جملات شیخ محمد خیابانی:
روح ملت فدای هیچ‌کس نیست. ارواح خادمین ملت باید فدای ملت شود.
هر ملتی که ترقی را با نظرهای لاقید و بی‌علاقه ملاحظه نماید دچار هلاکت خواهد شد.
جهال(جاهلان)، مرگ را بر تغییر عادت ترجیح می‌دهند.
نه ممکن است تاریخ را فریب داد و نه ممکن است زمان را از مسیر سریع خودش بازداشت.
بر ضد زمانه، راه رفتن غلط و محال است.
آزادی عقیده در بالای سر هر سیاست حاکم است.
بدون حقیقت آزادی میسر نیست.
آزادی مستلزم مساوات است: در برابر قانون همه برابریم.
لقمه خارداری باشید تا دیگران نتوانند شما را ببلعند.
من کشته شدن را به تسلیم ترجیح می‌دهم. من پیش دشمن زانو برزمین نمی‌زنم. من فرزند انقلاب مشروطیت ایرانم. من از اعقاب بابک خرم دین هستم که در نزد خلیفهٔ عرب آنچنان رشادت و عظمت از خود بروز داده‌است.
ما مجلسی می‌خواهیم که نمایندگان دلخواهٔ مردم در آن نشسته و با آلام و احتیاجات دمکراسی آشنا باشد، نه یک دام خیانت و تزویر که در دارالخلافهٔ تهران گسترانید شده باشد.
تبریز قصد کعبه‌ای را نکرده‌است، بلکه خود کعبهٔ آزادیخواهان است.
یک فرد بی‌علاقه به جامعهٔ خود، کمتر از حیوان است.
کسی که به تکالیف اجتماعی خود عمل نکند، حقوق خودش را فاقد می‌گردد.
بنام هر اکثریتی نمی‌توان حکم قطعی داد.
اولین وسیلهٔ ترقی، داشتن روح تجدد است.
آذربایجان جزو لاینفک خاک ایران است.
ای ایران لایموت سرت را بلند دار و زنده و پاینده باش.
ایران را ایرانی باید آزاد کند.
لازمه شرافت یک ملت استقلال است.
جوانان مملکت که انقلابی برپا کرده بودند محکوم قوانین کهنه‌پرستان شدند. امروز باید زحمت کشیده، این غفلت و جهالت را جبران نمائیم. ویکتور هوگو متجدد فرانسوی گفته‌است: «درهای پارلمان را به روی جوانان نبندید والا آنها میدانهای عمومی را بروی خود خواهند گشاد.
هر دوره تاریخی که در حیات یک هیئت اجتماعیه رخ می‌دهد با قلم یک نفر مورخ یا به فرمان یک زمامدار تعیین و تحدید نمی‌شود.
بر روی خرابه‌های دیروز باید عمارت فردا را بلند کرد.
ملتی که از مرگ نترسد هرگز نمی‌میرد. ترس عامل عمدهٔ اسارت ملتهاست. یک ملت ترسو بزودی در چنگال مستبد ستمگر گرفتار می‌آید.
آزادیخواهان برضد دولتی قیام کرده‌اند که به پشتیبانی بیگانگان می‌خواهد در سراسر ایران یک رژیم علنی استبداد و ارتجاع تأسیس کند و ما به هر قیمتی که تمام شود باید ایران را آزاد کنیم و این دوره مشئوم و این دوره ادبار و فلاکت را که اتابکها را قابل تمنا ساخته، خاتمه دهیم.
با وجود این که چندین میلیون قشون بیگانه در چهار سمت کشور سوئیس مستقر بود کوچکترین تخطی به خاک این کشور به عمل نیامد ولی چرا هر دسته لجام گسیخته‌ای وارد ایران می‌شد؟ زیرا ملت ایران اظهار وجود نمی‌کرد. اراده نداشت. بیان رأی و عقیده نمی‌نمود. شما بیایید اراده کنید ایران مال ایرانیان است و آنگاه ببینید که هیچ قوه گستاخ و حدنشناسی پیدا نمی‌شود که به خاک ایران تجاوز نماید.
ترور، تولید آنارشی می‌کند. ناامنی می‌افزاید و وجدان دمکراسی را از راه حقیقی خود منحرف می‌سازد. ترور بعنوان یک وسیله مبارزه منفور و مردود تمام فرقه‌های جدید می‌باشد. فرقه ما هرگز نمی‌تواند طرفدار آن باشد.
منبع ویکی پدیا:
پیوند به وبگاه بیرونی

1402/09/19 10:12
رضا از کرمان

سلام 

قاعدتا این شیوه در قدیم هم مرسوم بوده وچیز جدیدی نیست  وجالبه که جواب هم نمیده .

(ای قاتل  آزادی ایران  به حذر باش )

کاین شیوه دیرینه بسی پر خطر آید