گنجور

شمارهٔ ۴۵ - انسان و جنگ

شبی لب فروبسته بودم ز حرف
خرد غرق اندیشه‌های شگرف
درآمد بت مهربانم به بر
خرامنده بر سان طاوس نر
همه مهر و خوش‌خویی و نیکویی
بدیع‌ است‌ با نیکویی خوش‌خویی
به دست اندرش نامه‌ای از فرنگ
سخن‌ها درو بر ز پیکار و جنگ
که قیصر به دریا سپه رانده است
به‌آب‌اندرون آتش افشانده است
نوین مرزیان زین برآشفته‌اند
به بیغاره بر چیزهاگفته‌اند
ازین پس به دریاست جنگی بزرگ
میان عقاب و نهنگ سترگ
ببینیم تا بال و پر عقاب
بریزد درین پهن دربای آب
و یا گرده‌گاه دلاور نهنگ
زمانه بدرد به روئینه چنگ
برآشفت و گفت این چه دیوانگیست
نه‌خون ریختن رسم فرزانگیست
گروهی که در کینه پیچیده‌اند
چه از مهربانی زیان دیده‌اند
یکی بنگر از دیده دوربین
به‌پایان این رزم و پرخاش وکین‌!
بدوگفتم ای ازدر آشتی
تو ز اندیشه‌ام بند برداشتی
کس این جنگ را دیر برنشمرد
ز خرداد و از تیر برنگذرد
وگر بگذرد، نیز پایانش هست
جهان شست‌ خواهد ز خونابه‌ دست
بشوید جهان دست‌، لیک آدمی
همی‌ تا بود جنگ جوید همی
که مردم به جنگ اندر آماده‌اند
ز مادر همه جنگ را زاده‌اند
رود جنگ آنگه زگیتی به در
که نه ماده برجای ماند، نه نر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی لب فروبسته بودم ز حرف
خرد غرق اندیشه‌های شگرف
هوش مصنوعی: شبی، سکوت اختیار کرده بودم و از حرف‌های ناب و حکمت‌آمیز دور بودم. در دل و ذهنم، غرق در افکار عمیق و وسیع بودم.
درآمد بت مهربانم به بر
خرامنده بر سان طاوس نر
هوش مصنوعی: دوست مهربانم به آرامی و زیبایی مانند طاووس نر وارد شد.
همه مهر و خوش‌خویی و نیکویی
بدیع‌ است‌ با نیکویی خوش‌خویی
هوش مصنوعی: همه‌ی زیبایی‌ها و خوبی‌ها در کنار اخلاق نیکو و رفتار خوش‌نهایت درخشان و تازه است.
به دست اندرش نامه‌ای از فرنگ
سخن‌ها درو بر ز پیکار و جنگ
هوش مصنوعی: در دستان او نامه‌ای از سرزمین‌های دور وجود دارد که پر از گفتگو درباره نبردها و جنگ‌هاست.
که قیصر به دریا سپه رانده است
به‌آب‌اندرون آتش افشانده است
هوش مصنوعی: قیصر سپاه خود را به دریا فرستاده و در دل آب، آتش به پا کرده است.
نوین مرزیان زین برآشفته‌اند
به بیغاره بر چیزهاگفته‌اند
هوش مصنوعی: مردم تازه‌کار از این وضعیت ناراحت و مضطرب‌اند، در مکانی که سخن‌ها، افکار و چیزهای مختلف بیان شده است.
ازین پس به دریاست جنگی بزرگ
میان عقاب و نهنگ سترگ
هوش مصنوعی: از این به بعد دریا شاهد نبردی عظیم بین عقاب و نهنگ بزرگ خواهد بود.
ببینیم تا بال و پر عقاب
بریزد درین پهن دربای آب
هوش مصنوعی: بیایید ببینیم آیا بال و پر عقاب در این دشت وسیع آب پخش می‌شود.
و یا گرده‌گاه دلاور نهنگ
زمانه بدرد به روئینه چنگ
هوش مصنوعی: شجاعت و قدرت نهنگ، مانند ستاره در آسمان است و در برابر چالش‌ها و خطرات، چون زرین می‌درخشد و پیروزی را به دست می‌آورد.
برآشفت و گفت این چه دیوانگیست
نه‌خون ریختن رسم فرزانگیست
هوش مصنوعی: او عصبانی شد و گفت این چه نوع دیوانگی است؟ ریختن خون، روش خردمندی نیست.
گروهی که در کینه پیچیده‌اند
چه از مهربانی زیان دیده‌اند
هوش مصنوعی: افرادی که به خاطر کینه‌ورزی دچار مشکل شده‌اند، از مهربانی دیگران آسیب نمی‌بینند.
یکی بنگر از دیده دوربین
به‌پایان این رزم و پرخاش وکین‌!
هوش مصنوعی: به دور از نگاه خود، به پایان این نبرد و اختلاف بنگر!
بدوگفتم ای ازدر آشتی
تو ز اندیشه‌ام بند برداشتی
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای کسی که از درِ محبت به من وارد شده‌ای، تو با آمدنت به من آرامش داده‌ای و افکارم را از ناراحتی رها کرده‌ای.
کس این جنگ را دیر برنشمرد
ز خرداد و از تیر برنگذرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس این نبرد را دیر در نظر نگرفته و از خرداد و تیر نمی‌گذرد.
وگر بگذرد، نیز پایانش هست
جهان شست‌ خواهد ز خونابه‌ دست
هوش مصنوعی: اگر زمانی بگذرد، باز هم پایان جهان در انتظار است و این جهان از آلودگی و درد رهایی خواهد یافت.
بشوید جهان دست‌، لیک آدمی
همی‌ تا بود جنگ جوید همی
هوش مصنوعی: جهان ممکن است تغییر کند و دست به دست بگردد، اما انسان همچنان در جستجوی جنگ و مقاصد خودش خواهد بود.
که مردم به جنگ اندر آماده‌اند
ز مادر همه جنگ را زاده‌اند
هوش مصنوعی: مردم برای جنگ آماده‌اند و این جنگ، ریشه در وجود آن‌ها دارد.
رود جنگ آنگه زگیتی به در
که نه ماده برجای ماند، نه نر
هوش مصنوعی: جنگ به شدت و فراوانی رخ خواهد داد که هیچ موجودی، چه نر و چه ماده، در جهان باقی نماند.