شمارهٔ ۴۷ - ماده تاریخ مرگ صبا
صبا روزی که عصرش کرد سکته
به یک مجلس دو من سیب و هلو خورد
هلوی مفت و سیب آمد بهدستش
ز حرص آن جمله را یکجا فرو برد
دگر سی تخممرغ نیمرو را
یکایک در میان معده افشرد
سپس ده شیشه لیموناد نوشید
زهی پرخور، زهی پردل زهی گرد
پس آنگه مدتی خسبید و آخر
همانجا سکته کرد و خونش افسرد
زن بیچارهاش با حالت یأس
به بالینش طبیبی چند آورد
به قصد فصد او بودند اما
نجستند اندر آن هیکل رگی خرد
به هرجا شد زدندش چند نشتر
نهخون آمد نه رنگ جنباند تا مرد
به مرگش شورها کردند مخلوق
که او مخلوق را بسیار آزرد
جلو افتاد سالی بیست مرگش
شتابان رفت سوی گور بافرد
دل یاران به درد آورد از اینرو
بدل شد صاف برناییش با درد
به من بهتان بسی زد تا به نفرین
بر او تیری زدم کش بر جگر خورد
به طمع جیفهٔ دنیا بدی کرد
به دنیا هم در آخر جیفه بسپرد
به تاریخ وفاتش طبع بنده
مکرر سفرهٔ اشعار گسترد
مصاریع مناسب را مکرر
ز روی امتحان بنوشت و بشمرد
خود او از گور آخر کرد بیرون
سر و گفتا «صبا از پرخوری مرد»
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبا روزی که عصرش کرد سکته
به یک مجلس دو من سیب و هلو خورد
هوش مصنوعی: یک روز وقتی که نسیم عصرگاهی وزید، در یک مجلس دو من سیب و هلو تناول کرد.
هلوی مفت و سیب آمد بهدستش
ز حرص آن جمله را یکجا فرو برد
هوش مصنوعی: او به خاطر حرص و طمع، همهی هلوی رایگان و سیبها را یکجا در یک لحظه خورد.
دگر سی تخممرغ نیمرو را
یکایک در میان معده افشرد
هوش مصنوعی: سپس هر کدام از ۳۰ تخممرغ نیمپز را به ترتیب درون معدهاش له کرد.
سپس ده شیشه لیموناد نوشید
زهی پرخور، زهی پردل زهی گرد
هوش مصنوعی: او بعد از نوشیدن ده لیوان لیموناد، با شادی و بیخیالی بسیار، به پرخور بودن و دل بزرگش افتخار میکند.
پس آنگه مدتی خسبید و آخر
همانجا سکته کرد و خونش افسرد
هوش مصنوعی: سپس مدتی به خواب رفت و در نهایت همانجا دچار سکته شد و خونش ریزش پیدا کرد.
زن بیچارهاش با حالت یأس
به بالینش طبیبی چند آورد
هوش مصنوعی: زن ناچار، با دلسردی و ناامیدی، چند پزشک را به کنار بستر شوهرش آورد.
به قصد فصد او بودند اما
نجستند اندر آن هیکل رگی خرد
هوش مصنوعی: آنها با هدف کشتن او آمده بودند، اما در آن بدن کوچک اثری از خون پیدا نکردند.
به هرجا شد زدندش چند نشتر
نهخون آمد نه رنگ جنباند تا مرد
هوش مصنوعی: به هر جایی که رفتند و او را چند بار زخم کردند، نه خونی از او بیرون آمد و نه رنگی از او تغییر کرد تا اینکه در نهایت جانش را از دست داد.
به مرگش شورها کردند مخلوق
که او مخلوق را بسیار آزرد
هوش مصنوعی: موجودات به خاطر مرگ او بسیار ناراحت شدند، زیرا او به شدت آنها را آزار میداد.
جلو افتاد سالی بیست مرگش
شتابان رفت سوی گور بافرد
هوش مصنوعی: سال بیست به سرعت نزدیک شد و مرگ، شتابان به سمت قبر رفت.
دل یاران به درد آورد از اینرو
بدل شد صاف برناییش با درد
هوش مصنوعی: دل دوستان از این موضوع به درد آمد، بنابراین دلش صاف و شفاف شد، اما همراه با آن درد و رنجی را نیز تحمل کرد.
به من بهتان بسی زد تا به نفرین
بر او تیری زدم کش بر جگر خورد
هوش مصنوعی: من را به دلایل زیادی مورد اتهام قرار دادند تا جایی که وقتی نفرینش کردم، این نفرین به خودم آسیب زد.
به طمع جیفهٔ دنیا بدی کرد
به دنیا هم در آخر جیفه بسپرد
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر مال و منال دنیا دست به کارهای نادرست میزند، در نهایت خود او هم در این دنیا به چیز بیارزشی تبدیل میشود.
به تاریخ وفاتش طبع بنده
مکرر سفرهٔ اشعار گسترد
هوش مصنوعی: روح شاعر با مرگش به تاریکی میرود و در این حالت، آثارش همواره در سفرهای بیپایان شعری باقی میماند.
مصاریع مناسب را مکرر
ز روی امتحان بنوشت و بشمرد
هوش مصنوعی: او بارها و بارها مطالب مناسب را نوشت و با دقت همگی را شمارش کرد.
خود او از گور آخر کرد بیرون
سر و گفتا «صبا از پرخوری مرد»
هوش مصنوعی: سرو از گور بیرون آمد و به نسیم صبح گفت: «به خاطر پرخوری، مردی از دنیا رفت.»
خوانش ها
شمارهٔ ۴۷ - ماده تاریخ مرگ صبا به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1401/07/12 17:10
نوشاد رکنی
این صبا بیشک ابوالحسن خان صبا نبوده، چرا که او سه سال پس درگذشت بهار از دنیا رفته بود. حسین صبا هم تاریخ فوتش نمیخورد. مشتاقم بدانم کدام صبا بوده.