شمارهٔ ۱۳ - در وصف مجلهٔ فروغ تربیت
به باغ در، به مه دی خمیده خاربنی
به پیشم آمدگفتم درین چه خاصیت است
نه تیر قامت او را ز غنچه پیکانست
نه صدر حشمت او را ز برگ حاشیت است
بسان تیغی کانرا نه قبضه و نه نیام
بسان شعری کان را نه وزن و قافیت است
میان برف یکی خاربن تو گفتی راست
میانهٔ دل پاک، ازکژی یکی نیت است
هوای او به دل اندر غم آورد، گویی
ز طبع خسته یکی پر ملال مرثیت است
به نوبهاران زان پس بدیدمش خوش و خوب
چو توبهای خوش کاندر قفای معصیت است
شکفته سرخ گلی بر فرازآن گفتی
فراز قصر سعادت درفش عافیت است
شگفتم آمد زان حال و فکرتم جنبید
بلی شگفتی آغاز فکر و تزکیت است
نگاه کردم هر سو و راز آن جستم
که آنچه خاصیتی بود و این چه کیفیت است
بسیط خاک بنگشود راز من آری
بسیط خاک چراگاه راز و تعمیت است
برآسمان نگرستم وزآفتاب بلند
سئوال کردم، گفت این فروغ تربیت است
شمارهٔ ۱۲ - انتخابات: دوش در انجمن رأیفروشان، یکتنشمارهٔ ۱۴ - کجاست؟: خارندگلبنان، چمنا پس گلت کجاست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به باغ در، به مه دی خمیده خاربنی
به پیشم آمدگفتم درین چه خاصیت است
هوش مصنوعی: در باغ، در دی ماه، زمانی که به سمت من یک خار درختی خم شده بود، از خودم پرسیدم که این چه ویژگیای دارد.
نه تیر قامت او را ز غنچه پیکانست
نه صدر حشمت او را ز برگ حاشیت است
هوش مصنوعی: او نه به خاطر قامت زیبایش شبیه تیرهاست و نه به خاطر مقام و جلالش از برگهای درختان نشأت میگیرد.
بسان تیغی کانرا نه قبضه و نه نیام
بسان شعری کان را نه وزن و قافیت است
هوش مصنوعی: شبیه تیغی است که نه دسته دارد و نه غلاف، همانطور که شعری است که نه وزن دارد و نه قافیه.
میان برف یکی خاربن تو گفتی راست
میانهٔ دل پاک، ازکژی یکی نیت است
هوش مصنوعی: در میان برف، یک خار به نظر میرسد و تو گفتی که در دل پاک، چیزی از کژی وجود دارد که نشاندهندهٔ نیت نادرست است.
هوای او به دل اندر غم آورد، گویی
ز طبع خسته یکی پر ملال مرثیت است
هوش مصنوعی: دل را هوای او غمگین کرده است، مانند اینکه از طبیعتی خسته، یک احساس اندوهبار و دلتنگی به انسان دست داده است.
به نوبهاران زان پس بدیدمش خوش و خوب
چو توبهای خوش کاندر قفای معصیت است
هوش مصنوعی: از آن پس در بهار، او را خوش و زیبا دیدم، مانند توبهای نیکو که در پی خطا و گناه قرار دارد.
شکفته سرخ گلی بر فرازآن گفتی
فراز قصر سعادت درفش عافیت است
هوش مصنوعی: بر روی بلندی، گل سرخی شکفته شده است که گویی بر بالای قصر خوشبختی قرار دارد و نماد سعادت و آرامش است.
شگفتم آمد زان حال و فکرتم جنبید
بلی شگفتی آغاز فکر و تزکیت است
هوش مصنوعی: من از آن وضعیت حیرتزده شدم و افکارم به جریان افتاد. آری، شگفتی آغاز تفکر و پالایش درونی است.
نگاه کردم هر سو و راز آن جستم
که آنچه خاصیتی بود و این چه کیفیت است
هوش مصنوعی: به اطرافم نگاه کردم و تلاش کردم تا بفهمم که این چه ویژگیای دارد و این حالت چه فرقی با دیگران دارد.
بسیط خاک بنگشود راز من آری
بسیط خاک چراگاه راز و تعمیت است
هوش مصنوعی: خاک وسیع و گسترده، رازهای من را فاش کرد. آری، این خاک بزرگ مکان مناسبی برای از بین بردن رازی عمیق و پنهانی است.
برآسمان نگرستم وزآفتاب بلند
سئوال کردم، گفت این فروغ تربیت است
هوش مصنوعی: به آسمان نگاه کردم و از آفتاب بلند پرسیدم. آفتاب در پاسخ گفت که این نور، نتیجه تربیت و پرورش است.