شمارهٔ ۱۰۲
غذای میر ندیدم ولی به گاه غذا
بر اوگذشتم و دیدم که چاکران امیر
کمان گروهه به کف گرد سفرهخانه او
کمین گشاده مگس ها همی زنند به تیر
شمارهٔ ۱۰۱ - در وصف بینش نامی که مژگانی سفید و چشمانی کم دید داشت: آن چشم سفیدی که بود چشمش کورشمارهٔ ۱۰۳ - عجب غنا - ذل نیاز: یکی نصیحت آزادگان ز جان بپذیر
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غذای میر ندیدم ولی به گاه غذا
بر اوگذشتم و دیدم که چاکران امیر
هوش مصنوعی: من هرگز غذایی از امیر ندیدم، اما وقتی وقت غذا نزدیک بود به او نزدیک شدم و دیدم که خدمتکاران امیر در حال آمادهسازی غذا هستند.
کمان گروهه به کف گرد سفرهخانه او
کمین گشاده مگس ها همی زنند به تیر
هوش مصنوعی: کمان به دست اوست و در آغوش سفرهخانه به تله افتاده است، مگسها را با تیر نشانه میگیرد و به آنها شلیک میکند.