شمارهٔ ۷
یا که به راه آرم این صید دل رمیده را
یا به رهت سپارم این جان به لب رسیده را
یا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتن
یا به تو واگذارم این جسم به خون طپیده را
یا که غبار پات را نور دو دیده میکنم
یا به دو دیده مینهم پای تو نور دیده را
یا به مکیدن لبی جان به بها طلب مکن
یا بستان و بازده لعل لب مکیده را
کودک اشگ من شود خاکنشین ز ناز تو
خاکنشین چرا کنی کودک ناز دیده را
چهره به زر کشیدهام بهر تو زر خریدهام
خواجه به هیچکس مده بندهٔ زر خریده را
گر ز نظر نهان شوم چون تو به ره گذر کنی
کی ز نظر نهان کنم اشگ به ره چکیده را
بانوی مصر اگر کند صورت عشق را نهان
یوسف خسته چون کند پیرهن دریده را
گر دو جهان هوس بود بیتو چه دسترس بود
باغ ارم قفس بود طایر پر بریده را
جز دل و جان چه آورم بر سر ره چو بنگرم
ترک کمین گشاده و شوخ کمان کشیده را
بلعجبی شنیدهام، چیز ندیده دیدهام
اینکه فروغ دیدهام دیده کند ندیده را
خیز بهار خونجگر جانب بوستان گذر
تا ز هزار بشنوی قصهٔ ناشنیده را
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
شمارهٔ ۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1387/06/07 12:09
ودادیان
مصراع اول بیت اول به لحاظ وزن با بقیه مصراع ها نا همگون است.
شاید یک "ز" بعد از صید و قبل از دل جا افتاده باشد
1387/06/07 12:09
ودادیان
اشتباه از نحوه خواندن من بود.
1389/07/23 23:09
نگین شکروی
با درود وسپاس فراوان
ابیاتی از این غزل از قلم افتاده اند که بدینقرارند:
بیت سوم:
یا که غبار پات را نور دودیده می کنم
یا به دو دیده می نهم پای تو نور دیده را
بیت چهارم:
یا به مکیدن لبی جان به بها طلب مکن
یا بستان و باز ده لعل لب مکیده را
بیت هشتم:
بانوی مصر اگر کند صورت عشق را نهان
یوسف خسته چون کند پیرهن دریده را
بیت یازدهم:
بوالعجبی شنیده ام، چیز ندیده دیده ام
این که فروغ دیده ام،دیده کند ندیده را
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1397/04/08 21:07
یاسین
سعدی وار سروده شده است