گنجور

شمارهٔ ۸۷ - مسجد سلیمان

حق‌پرستان سلف‌، کاری نمایان کرده‌اند
معبدی بر کوهسار از سنگ بنیان کرده‌اند
بیست پله برنهاده پیش ایوانی ز سنگ
زیرش انباری برای آب باران کرده‌اند
پله‌ای دیگر نهادستند از سوی دگر
از پی آمد شد خاصان مگر آن کرده‌اند
اندر آن‌بی‌آب وادی جای کشت و زیست نیست
زین سبب پیداست کان را بهر یزدان کرده‌اند
هشت‌نه‌فرسنگ‌دور از شوشتر بر سوی‌شرق
آن بنای هایل سنگین به‌سامان کرده‌اند
هست پیدا کان فرو افتاده احجار عظیم
قرن‌ها سرپنجه با گردون گردان کرده‌اند
یا ز اشکانی است آن ویرانه مزکت یا مگر
خسروان آن را به عهد آل ساسان کرده‌اند
نیست آن کار کیان زیرا که در عهد کیان
در چنین احجار نقش و خط نمایان کرده‌اند
طاق‌ها افتاده و دیوارها گردیده پست
گوییا آن را زلازل سخت ویران کرده‌اند
چشمهٔ آبی است خرد، اندر نشیب آن دره
کاندر آن مسکن‌، فقیری چند عریان‌، کرده‌اند
نام آن چشمه نهادستند پس «‌چشمه‌علی‌»
نیز مسجد را لقب «‌مسجدسلیمان‌» کرده‌اند
یکهزار و سیصد و شش بود و آغاز ربیع
کاندر آن وادی زگل گفتی چراغان کرده‌اند
خوانده بودم درکتب‌، وصف بهار شوشتر
یافتم کان را ز روی صدق‌، عنوان کرده‌اند
راستی گفتی گستریده فرشی از دیبای سبز
وندر آن تصویرها از لعل و مرجان کرده‌اند
سبز وادی‌ها گرفته گرد هامونی فراخ
کش مرصع یک‌سر ازگل‌های الوان کرده‌اند
کوه را گفتی ز فرش سبزه مطرف بسته‌اند
دشت را گفتی به برگ لاله پنهان کرده‌اند
از بر معبد نشستم بر سر سنگی خموش
گفتی اندام مرا زان سنگ بی‌جان کرده‌اند
یک نظر کردم به ماضی یک نظر کردم به حال
زانچه اینان می کنند و زانچه آنان کرده‌اند
مزدیسنان را بدیدم‌، از فراز قرن‌ها
کز شهامت ملک ایران را گلستان کرده‌اند
در زمان اقتدار بابل و یونان و مصر
سلطنت بر بابل و بر مصر و یونان کرده‌اند
وز پس قرنی دو هم با دولتی مانند روم
پردلان پارت همدوشی به میدان کرده‌اند
وز پس چندی دگر ساسانیان این ملک را
چون‌ بهشت‌ از عدل‌ و داد و علم‌ و عرفان کرده‌اند
وین زمان ما مفلسان شادیم زانچ آن خسروان
در ستخر و بیستون و طاق بستان کرده‌اند
گویی این‌ بیحالی‌ از خورشید و گرمی‌های اوست
ای‌ بسا مهرا که محض بغض و عدوان کرده‌اند
اندک اندک مهر پنهان گشت گفتی کاختران
مخفی از شرم منشی در زیر دامان کرده‌اند
سر به زیر افکندم و ناگه دو چشمم خیره شد
خاک را گفتی ز اخترها درخشان کرده‌اند
هشت فرسنگ اندر آن کهسارها یل ناگهان
روز شد گفتی مگر شب را به زندان کرده‌اند
از فروغ برق‌ها در خانه‌ها و راه‌ها
اختر شبگرد را سر در بیابان کرده‌اند
یادم آمد کاندر این آباد ویران مر مرا
انگلیسان با رفیقی چند، مهمان کرده‌اند
شرکت نفت بریتانی و ایران است این
کز هنرمندی جهان را مات و حیران کرده‌اند
آب را با آتش از کارون به بالا برده‌اند
نفت را با لوله سر گرد بیابان کرده‌اند
تا نگویی‌ معجز است‌ این یا کرامت یا که سحر
با فشار علم‌، هم این کرده هم آن کرده‌اند
سنگ را با متهٔ علم و هنر، سنبیده نرم
نفت را از قعر چه زی اوج‌، پران کرده‌اند
هشته پستان‌ها ز مهر، اندر دهان طفل خاک
تا دهانش را بسان غنچه خندان کرده‌اند
سال‌ها این راز پنهان بود در قلب زمین
آشکار آن راز را اینک به دوران کرده‌اند
عقده‌هایی بود مشکل در دل خارا، گره
آن گره بگشوده و، آن مشکل آسان کرده‌اند
این شگفتی بین که از همخوابهٔ قیر سیاه
چون مجزا نفت و بنزین فروزان کرده‌اند
نار اگر شد گلستان بر پور آزر دور نیست
بین که خارستان نفتون را گلستان کرده‌اند
حلقه‌های چاه شان خوانده ز دل راز زمین
برج‌های قصرشان با عقل پیمان کرده‌اند
لوله‌های چاه ساران‌، ره به مرکز برده‌اند
میل‌های کارگاهان قصد کیوان کرده‌اند
تا نجوشد نفت‌و هر زین سوی‌و آن‌سو نگذرد
لوله‌هایی تعبیه بر چاهساران کرده‌اند
دیگ‌هایی آهنین‌، بر هیئت دیو سیاه
لوله‌هایی همچنان بر شکل ثعبان کرده‌اند
نفت‌ها در دیگ‌ها انباشته وز لوله‌ها
سوی آبادان رود کاین گونه فرمان کرده‌اند
دستگاه برق «‌تمبی‌» چرخ گردانست راست
کز نفوذش چرخ‌ها را جمله گردان کرده‌اند
تا به آبادان ز نفتون در چهل فرسنگ راه
عالمی روشن به‌ نور علم و عرفان کرده‌اند
قریهٔ ویران «‌عبادان‌» که بد ضرب‌المثل
این زمان شهریش پر قصر و خیابان کرده‌اند
دکهٔ آهنگریشان‌، دهشت افزاید از آن
کز دو پاره کوه آهن پتک و سندان کرده‌اند
پتک خود بالا رود چون کوه و خود آید فرود
بر یکی آهن که بهر کندن کان کرده‌اند
همچو دو دوزخ‌، دو نیران مشتعل دیدم ز دور
کز لهیب و شعله‌، دوزخ را هراسان کرده‌اند
گفتی این هست آذر برزپن و آن آذرگشسب
کز پی تعظیم یزدان‌، مزدیسنان کرده‌اند
بهر مجروحان و بیماران و گرماخوردگان
چند مارستان به طرز انگلستان کرده‌اند
انتظاماتی که در آن خطه دیدم‌، ای عجب
سال‌ها خلق آرزویش را به تهران کرده‌اند
وقت‌، در ایران فراوانست و ارزان‌،‌ لیک علم
هست کمیاب و گران و اینان دگرسان کرده‌اند
وقت را بسیارکمیاب وکران کردند، لیک
در برابر علم را افزون و ارزان کرده‌اند
انگلیسان اندرین کارند و اهل ناصری
خرمند از اینکه یک صابی مسلمان کرده‌اند
تو ز من خواهی برنج ای مدعی خواهی مرنج
این‌ هنرمندان به‌ عصر خویش احسان کرده‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حق‌پرستان سلف‌، کاری نمایان کرده‌اند
معبدی بر کوهسار از سنگ بنیان کرده‌اند
هوش مصنوعی: پرستندگان حقیقت، اقدام برجسته‌ای انجام داده‌اند و معبدی را بر روی کوه از سنگ بنا کرده‌اند.
بیست پله برنهاده پیش ایوانی ز سنگ
زیرش انباری برای آب باران کرده‌اند
هوش مصنوعی: بیست پله به سمت ایوانی ساخته شده که زیر آن انباری برای جمع‌آوری آب باران وجود دارد.
پله‌ای دیگر نهادستند از سوی دگر
از پی آمد شد خاصان مگر آن کرده‌اند
هوش مصنوعی: پله‌ای جدید از سوی دیگر گذاشته‌اند و خاصان در پی آمدند، ولی فقط کسانی که عمل کرده‌اند به آن رسیده‌اند.
اندر آن‌بی‌آب وادی جای کشت و زیست نیست
زین سبب پیداست کان را بهر یزدان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در آن وادی که آب وجود ندارد، جایی برای کشت و زندگی وجود ندارد. به همین دلیل مشخص است که این سرزمین به خاطر خداوند خلق شده است.
هشت‌نه‌فرسنگ‌دور از شوشتر بر سوی‌شرق
آن بنای هایل سنگین به‌سامان کرده‌اند
هوش مصنوعی: هشت یا نه فرسنگ دورتر از شوشتر، در سوی شرق، بنای بزرگی با استحکام و مرتفع ساخته‌اند.
هست پیدا کان فرو افتاده احجار عظیم
قرن‌ها سرپنجه با گردون گردان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در این جهان، سنگ‌های بزرگ و باارزشی وجود دارند که قرن‌ها در زیر فشار و شرایط سخت قرار گرفته‌اند و همین فشارها باعث شکل‌گیری و تغییر آنها شده است.
یا ز اشکانی است آن ویرانه مزکت یا مگر
خسروان آن را به عهد آل ساسان کرده‌اند
هوش مصنوعی: این ویرانه ممکن است از زمان اشکانیان باقی مانده باشد یا اینکه شاید پادشاهان ساسانی برای آن کاری کرده‌اند.
نیست آن کار کیان زیرا که در عهد کیان
در چنین احجار نقش و خط نمایان کرده‌اند
هوش مصنوعی: آن کار نه از توان کیان است، زیرا در زمان کیان، این‌گونه نقوش و خطوط را روی این سنگ‌ها پدید آورده‌اند.
طاق‌ها افتاده و دیوارها گردیده پست
گوییا آن را زلازل سخت ویران کرده‌اند
هوش مصنوعی: ساختمان‌ها و دیوارها خراب شده و به حالت بسیار بدی درآمده‌اند، به طوری که به نظر می‌رسد زلزله‌های شدید آن‌ها را ویران کرده است.
چشمهٔ آبی است خرد، اندر نشیب آن دره
کاندر آن مسکن‌، فقیری چند عریان‌، کرده‌اند
هوش مصنوعی: در دره‌ای، چشمه‌ای از آب زلال وجود دارد. در کنار این چشمه، گروهی از فقیران زندگی می‌کنند که لباس‌های مناسبی ندارند و عریان هستند.
نام آن چشمه نهادستند پس «‌چشمه‌علی‌»
نیز مسجد را لقب «‌مسجدسلیمان‌» کرده‌اند
هوش مصنوعی: چشمه‌ای وجود دارد که به آن "چشمه‌علی" گفته می‌شود و به همین ترتیب، مسجدی نیز وجود دارد که به نام "مسجدسلیمان" شهرت یافته است.
یکهزار و سیصد و شش بود و آغاز ربیع
کاندر آن وادی زگل گفتی چراغان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در سال ۱۳۰۶، در آغاز فصل بهار، در آن دشت پر از گل به نظر می‌رسید که انگار نورافشانی شده است.
خوانده بودم درکتب‌، وصف بهار شوشتر
یافتم کان را ز روی صدق‌، عنوان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در کتاب‌ها خوانده بودم که بهار شوشتر را به زیبایی وصف کرده‌اند و برای آن عنوانی مناسب انتخاب کرده‌اند.
راستی گفتی گستریده فرشی از دیبای سبز
وندر آن تصویرها از لعل و مرجان کرده‌اند
هوش مصنوعی: راستی گفتی که فرشی از پارچه سبز زیبا پهن شده و بر روی آن نقوش و تصاویر زیبایی از سنگ‌های قیمتی مانند لعل و مرجان به تصویر کشیده‌اند.
سبز وادی‌ها گرفته گرد هامونی فراخ
کش مرصع یک‌سر ازگل‌های الوان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در دشت‌های سبز، گردی در اطراف هامونی وسیع به وجود آمده که یک‌سر از گل‌های رنگارنگ پوشیده شده است.
کوه را گفتی ز فرش سبزه مطرف بسته‌اند
دشت را گفتی به برگ لاله پنهان کرده‌اند
هوش مصنوعی: کوه را شبیه فرش سبز و نرم تصور کرده‌اند و دشت را هم انگار با برگ‌های لاله پوشانده‌اند.
از بر معبد نشستم بر سر سنگی خموش
گفتی اندام مرا زان سنگ بی‌جان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در کنار معبد نشسته‌ام و بر روی سنگی خاموش نشسته‌ام. گویی که گفتی که بدن مرا آن سنگ بی‌روح تحت تأثیر قرار داده است.
یک نظر کردم به ماضی یک نظر کردم به حال
زانچه اینان می کنند و زانچه آنان کرده‌اند
هوش مصنوعی: به گذشته نگاهی کردم و به حال. به کارهایی که این افراد انجام می‌دهند و به اقداماتی که آنها در گذشته کرده‌اند.
مزدیسنان را بدیدم‌، از فراز قرن‌ها
کز شهامت ملک ایران را گلستان کرده‌اند
هوش مصنوعی: مزدیسنان را دیدم که از زمان‌های دور، با شجاعت، ایران را به بهشت و گلستان تبدیل کرده‌اند.
در زمان اقتدار بابل و یونان و مصر
سلطنت بر بابل و بر مصر و یونان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در دوره‌ای که بابل، یونان و مصر قدرت‌مند بودند، بر این سه سرزمین حکمرانی شده است.
وز پس قرنی دو هم با دولتی مانند روم
پردلان پارت همدوشی به میدان کرده‌اند
هوش مصنوعی: پس از مدتی طولانی، دو گروه با قدرتی مانند روم و دلیران پارت، در میدان نبرد کنار هم ایستاده‌اند.
وز پس چندی دگر ساسانیان این ملک را
چون‌ بهشت‌ از عدل‌ و داد و علم‌ و عرفان کرده‌اند
هوش مصنوعی: مدت زمانی بعد، ساسانیان این سرزمین را به جایی مانند بهشت تبدیل کردند که سرشار از عدالت، دانش و آگاهی بود.
وین زمان ما مفلسان شادیم زانچ آن خسروان
در ستخر و بیستون و طاق بستان کرده‌اند
هوش مصنوعی: ما در این زمان در حالی که از نظر مالی تنگدست هستیم خوشحالیم، زیرا آن شاهان و بزرگان فقط به خاطر ساختن بناهایی در ستخر، بیستون و طاق بستان شهرت یافته‌اند.
گویی این‌ بیحالی‌ از خورشید و گرمی‌های اوست
ای‌ بسا مهرا که محض بغض و عدوان کرده‌اند
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد این کسالت و بی‌حالی ناشی از تأثیرات خورشید و گرمی‌های آن است. بسیاری از قتل‌ها و دشمنی‌ها ممکن است به خاطر حسادت و کینه‌توزی ایجاد شده باشند.
اندک اندک مهر پنهان گشت گفتی کاختران
مخفی از شرم منشی در زیر دامان کرده‌اند
هوش مصنوعی: به آرامی عشق پنهان شد، گویی دختران به خاطر شرم، در زیر دامن خود را مخفی کرده‌اند.
سر به زیر افکندم و ناگه دو چشمم خیره شد
خاک را گفتی ز اخترها درخشان کرده‌اند
هوش مصنوعی: چشم‌های من به زمین دوخته شد و ناگهان متوجه شدم که خاک مانند ستاره‌ها می‌درخشد.
هشت فرسنگ اندر آن کهسارها یل ناگهان
روز شد گفتی مگر شب را به زندان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در دل کوه‌ها و دشت‌ها، ناگهان روز فرا می‌رسد و جلوه‌اش به قدری شگفت‌انگیز است که گویی شب را به بند کشیده‌اند و دیگر نتوانسته به این مکان بیاید.
از فروغ برق‌ها در خانه‌ها و راه‌ها
اختر شبگرد را سر در بیابان کرده‌اند
هوش مصنوعی: بر اثر نورافشانی لامپ‌ها در منازل و خیابان‌ها، ستاره‌های آسمان را در دل بیابان پنهان کرده‌اند.
یادم آمد کاندر این آباد ویران مر مرا
انگلیسان با رفیقی چند، مهمان کرده‌اند
هوش مصنوعی: یادش به خوبیه که در این شهر خراب و بی‌خود، انگلیسی‌ها با چند نفر از دوستانم مرا مهمان کرده بودند.
شرکت نفت بریتانی و ایران است این
کز هنرمندی جهان را مات و حیران کرده‌اند
هوش مصنوعی: شرکت نفت بریتانیا و ایران باعث شده‌اند که دنیا به خاطر خلاقیت و هنر خود دچار حیرت و شگفتی شود.
آب را با آتش از کارون به بالا برده‌اند
نفت را با لوله سر گرد بیابان کرده‌اند
هوش مصنوعی: آب را از کارون به کمک آتش به بالا منتقل کرده‌اند و نفت را با لوله در بیابان به شکل گوی درآورده‌اند.
تا نگویی‌ معجز است‌ این یا کرامت یا که سحر
با فشار علم‌، هم این کرده هم آن کرده‌اند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تا زمانی که تو نگویی این یک معجزه، کرامت یا سحر است، افرادی با تلاش و علم خود توانسته‌اند هر دو کار را انجام دهند. در واقع، اشاره به این دارد که بسیاری از پدیده‌ها با دانش و سخت کوشی قابل توضیح هستند و نیازی به نسبت دادن آن‌ها به مسائل خارق‌العاده نیست.
سنگ را با متهٔ علم و هنر، سنبیده نرم
نفت را از قعر چه زی اوج‌، پران کرده‌اند
هوش مصنوعی: با ابزار علم و هنر، سنگ را نرم کرده و نفت را از عمق زمین به سطح آورده‌اند.
هشته پستان‌ها ز مهر، اندر دهان طفل خاک
تا دهانش را بسان غنچه خندان کرده‌اند
هوش مصنوعی: هشت پستان مهری که در دهان نوزاد قرار دارد، به گونه‌ای چیده شده‌اند که لب‌های او را شبیه به غنچه‌ای خندان کرده‌اند.
سال‌ها این راز پنهان بود در قلب زمین
آشکار آن راز را اینک به دوران کرده‌اند
هوش مصنوعی: سال‌ها این راز در دل زمین پنهان مانده بود، اما حالا آن راز را در زمانه‌ای جدید به نمایش گذاشته‌اند.
عقده‌هایی بود مشکل در دل خارا، گره
آن گره بگشوده و، آن مشکل آسان کرده‌اند
هوش مصنوعی: مسائل و مشکلاتی در دل سنگ وجود داشت که حالا آن گره‌ها باز شده و این مشکلات حل شده‌اند.
این شگفتی بین که از همخوابهٔ قیر سیاه
چون مجزا نفت و بنزین فروزان کرده‌اند
هوش مصنوعی: شگفت‌انگیز است که چگونه از همجواری قیر سیاه، نفت و بنزین به وجود آمده و مشتعل شده‌اند.
نار اگر شد گلستان بر پور آزر دور نیست
بین که خارستان نفتون را گلستان کرده‌اند
هوش مصنوعی: اگر نارنجی به باغ گل تبدیل شود، دور از انتظار نیست که حتی خارزارها به باغ گل تبدیل شوند.
حلقه‌های چاه شان خوانده ز دل راز زمین
برج‌های قصرشان با عقل پیمان کرده‌اند
هوش مصنوعی: چاه‌های عمیق و حلقه‌هایشان، از دل زمین داستان‌ها و رازهایی را می‌گویند، در حالی که برج‌های قصرها و بناهای بلند، با اندیشه و خرد خود ارتباط برقرار کرده‌اند.
لوله‌های چاه ساران‌، ره به مرکز برده‌اند
میل‌های کارگاهان قصد کیوان کرده‌اند
هوش مصنوعی: لوله‌های چاه‌ها به سمت مرکز حرکت کرده‌اند و ابزارهای کارگاه‌ها به سوی کیوان (زحل) نشانه گرفته‌اند.
تا نجوشد نفت‌و هر زین سوی‌و آن‌سو نگذرد
لوله‌هایی تعبیه بر چاهساران کرده‌اند
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفت درون زمین جوش نیاورد، لوله‌هایی که برای انتقال آن طراحی شده‌اند از چاه‌ها عبور نمی‌کنند.
دیگ‌هایی آهنین‌، بر هیئت دیو سیاه
لوله‌هایی همچنان بر شکل ثعبان کرده‌اند
هوش مصنوعی: دیگ‌های آهنی به شکل دیو سیاهی هستند که لوله‌هایی به صورت مار درآورده‌اند.
نفت‌ها در دیگ‌ها انباشته وز لوله‌ها
سوی آبادان رود کاین گونه فرمان کرده‌اند
هوش مصنوعی: نفت‌ها در دیگ‌های بزرگ جمع شده و از لوله‌ها به سمت آبادان جاری می‌شود، زیرا این چنین دستور داده شده است.
دستگاه برق «‌تمبی‌» چرخ گردانست راست
کز نفوذش چرخ‌ها را جمله گردان کرده‌اند
هوش مصنوعی: دستگاه برق «تمبی» به گونه‌ای طراحی شده که چرخ‌ها را به حرکت درآورد و به دلیل تأثیرش، همه چرخ‌ها به گردش درآمده‌اند.
تا به آبادان ز نفتون در چهل فرسنگ راه
عالمی روشن به‌ نور علم و عرفان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در فاصله‌ی چهل فرسنگی از آبادان، با نفتی که استخراج شده، جهانی را به نور علم و عرفان روشن کرده‌اند.
قریهٔ ویران «‌عبادان‌» که بد ضرب‌المثل
این زمان شهریش پر قصر و خیابان کرده‌اند
هوش مصنوعی: روستای ویران «عبادان» را که اکنون به یک ضرب‌المثل تبدیل شده است، این روزها با قصرها و خیابان‌های زیبا پر کرده‌اند.
دکهٔ آهنگریشان‌، دهشت افزاید از آن
کز دو پاره کوه آهن پتک و سندان کرده‌اند
هوش مصنوعی: کارگاه آهنگری آن‌ها از ترسناک‌تر است، چرا که از دو کوه آهن، پتک و سندان ساخته‌اند.
پتک خود بالا رود چون کوه و خود آید فرود
بر یکی آهن که بهر کندن کان کرده‌اند
هوش مصنوعی: پتک به مانند کوهی بلند می‌شود و سپس بر روی آهنی که برای استخراج معدنی از آن آماده شده است، فرود می‌آید.
همچو دو دوزخ‌، دو نیران مشتعل دیدم ز دور
کز لهیب و شعله‌، دوزخ را هراسان کرده‌اند
هوش مصنوعی: از دور دو آتش بزرگ را دیدم که به شدت در حال شعله‌ور هستند و آتششان به قدری شدید است که حتی دوزخ را هم به لرزه درآورده‌اند.
گفتی این هست آذر برزپن و آن آذرگشسب
کز پی تعظیم یزدان‌، مزدیسنان کرده‌اند
هوش مصنوعی: گفتی اینجا آذربرزین و آن آذرخشسب است و برای احترام به خداوند، مزدیسنان این کار را انجام داده‌اند.
بهر مجروحان و بیماران و گرماخوردگان
چند مارستان به طرز انگلستان کرده‌اند
هوش مصنوعی: برای درمان مجروحان، بیماران و کسانی که دچار گرمازدگی شده‌اند، چند بیمارستان به سبک انگلستان ساخته‌اند.
انتظاماتی که در آن خطه دیدم‌، ای عجب
سال‌ها خلق آرزویش را به تهران کرده‌اند
هوش مصنوعی: در آن منطقه شاهد نظام و ترتیباتی بودم که جالب به نظر می‌رسید. بسیاری از مردم سال‌هاست که آرزوی رسیدن به تهران را در سر دارند.
وقت‌، در ایران فراوانست و ارزان‌،‌ لیک علم
هست کمیاب و گران و اینان دگرسان کرده‌اند
هوش مصنوعی: در ایران زمان به وفور و به قیمت مناسب وجود دارد، اما علم کمیاب و با ارزش است و این موضوع تفاوت‌های زیادی ایجاد کرده است.
وقت را بسیارکمیاب وکران کردند، لیک
در برابر علم را افزون و ارزان کرده‌اند
هوش مصنوعی: زمان را بسیار ارزشمند و نایاب کرده‌اند، اما در عوض علم را فراوان و در دسترس قرار داده‌اند.
انگلیسان اندرین کارند و اهل ناصری
خرمند از اینکه یک صابی مسلمان کرده‌اند
هوش مصنوعی: انگلیسی‌ها در این موضوع فعالیت می‌کنند و اهل ناصری خوشحالند که موفق به مسلمان کردن یک صابئی شده‌اند.
تو ز من خواهی برنج ای مدعی خواهی مرنج
این‌ هنرمندان به‌ عصر خویش احسان کرده‌اند
هوش مصنوعی: ای مدعی، اگر از من چیزی می‌خواهی، نرنجید! این هنرمندان، در زمان خود، زحمات و تلاش‌هایی کرده‌اند که شایسته تقدیر است.

حاشیه ها

1396/11/30 00:01
شقایق عسگری

ای کاش ملک الشعرا زنده بود و میدید آن انتظاماتی که تهران حسرتشو میخورد تبدیل به آبادی که خوبه، ده کوره شده...انگلیس مثل زالو خون مسجدسلیمانو مکید.