شمارهٔ ۷۸ - ای هوار محمد!
دارد سرهنگ شهریار محمد
لطف به من، چون به یار غار محمد
ما و محمد دو دوستار قدیمیم
کی رود از یاد دوستار، محمد
آرد جان و نثار شاه نماید
گوید اگر شه که جان بیار محمد
شاه به وی اعتمادکامل دارد
چون به خداوند ذوالفقار، محمد
چون او یک رند کهنه کار ندیدم
دیدهام اندر جهان هزار محمد
هست به خط و روال خوبش درپن شهر
نابغهای کاملالعیار محمد
نغز حدیثی بگویمش که پس از من
داردش از من به یادگار محمد
منکر گشتند مکیان، چو در آن شهر
دعوت خود کرد آشکار محمد
رفت ز مکه سوی مدینه و آورد
بر سرشان جیش بیشمار محمد
کرد بسی جنگ و کشته گشت بسی خلق
هم به احد گشت زخمدار محمد
عاقبتالامر تاخت بر سر مکه
از پس یک رشته کارزار محمد
چون که به زنهارش آمدند حریفان
داد بدان جمله زبنهار محمد
کین کشی و انتقام کار ضعیف است
سخت قوی بود و بردبار محمد
سابقه ننهاد بهرشان پس تسلیم
با همهٔ فر و اقتدار محمد
نیز نه پاپوش دوخت نه کلکی کرد
چون به کف آورد اختیار محمد
باری اندر مثل مناقشتی نیست
فرض که ری مکه، شهریار محمد
بنده قسم خوردهام به دوستی شاه
خلف قسم را کشد دمار محمد
شاهد رفتار این دو سال اخیرم
بوده یکایک درین دیار محمد
باز چرا بر سرم کلاه گذارند
مُردم ازبن مَردم، ای هوار محمد
گر کلهم بیلبه است گو بشمارد
اهل وطن را گناه کار محمد
ور نشدستم مرید احمد و محمود
بهر چه دارد ز من نقار محمد
غیر شه پهلوی و غیر تمرتاش
نیست به قول کس اعتبار محمد
زمزمهٔ این دو روزه چیست، اگر نیست
مطلع از اصل کوک کار محمد
مدعی بنده کیست تا به جوابش
باز کنم تکمهٔ ازار محمد
مردهٔ چل ساله را به او بنمایم
تا شود از بنده شرمسار محمد
بود کس ار مدعی بغیر «سهیلی»
گو بزند بنده را به دار محمد
الغرض ای مشفق قدیمی بنده
شحنهٔ راد بزرگوار محمد
در حق من بدگمان مباش به مولا
اصل ندارد هر اشتهار محمد
وآنچه تو دیدی ز قابلیت اعصاب
رفت به تاراج روزگار محمد
پیری و آلودگیم عنین کرده است
دهر نماند به یک قرار محمد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دارد سرهنگ شهریار محمد
لطف به من، چون به یار غار محمد
هوش مصنوعی: سرهنگ شهریار محمد به من لطف و محبت میکند، مانند محبت یار وفادار محمد.
ما و محمد دو دوستار قدیمیم
کی رود از یاد دوستار، محمد
هوش مصنوعی: ما و محمد دو دوست قدیمی هستیم، آیا ممکن است کسی دوستش را فراموش کند، به ویژه محمد را؟
آرد جان و نثار شاه نماید
گوید اگر شه که جان بیار محمد
هوش مصنوعی: اگر پادشاه فرمان دهد، جان را فدای او میکند و میگوید: «اگر جان را به خاطر محمد به من بدهید، آمادهام.»
شاه به وی اعتمادکامل دارد
چون به خداوند ذوالفقار، محمد
هوش مصنوعی: شاه به او اعتماد کامل دارد مانند اعتمادی که به خداوند ذوالفقار، محمد دارد.
چون او یک رند کهنه کار ندیدم
دیدهام اندر جهان هزار محمد
هوش مصنوعی: هرگز در زندگی کسی را مانند او که رند و با تجربه باشد، ندیدهام و در این دنیا هزاران مانند محمد (پیامبر اسلام) را دیدهام.
هست به خط و روال خوبش درپن شهر
نابغهای کاملالعیار محمد
هوش مصنوعی: در شهر پن، فردی با استعداد و نبوغ بالا به نام محمد وجود دارد که به خاطر خط زیبا و رفتار خوبش شناخته شده است.
نغز حدیثی بگویمش که پس از من
داردش از من به یادگار محمد
هوش مصنوعی: به او سخنی زیبا میزنم که بعد از من، یادگاری از من باشد، همانگونه که محمد (ص) داشت.
منکر گشتند مکیان، چو در آن شهر
دعوت خود کرد آشکار محمد
هوش مصنوعی: مردم مکه زمانی که محمد دعوتش را به طور علنی آغاز کرد، به او و پیامش بیاعتنایی کردند و به انکار او پرداختند.
رفت ز مکه سوی مدینه و آورد
بر سرشان جیش بیشمار محمد
هوش مصنوعی: او از مکه به سوی مدینه رفت و به سر آنها افکند برکاتی بسیار از محمد.
کرد بسی جنگ و کشته گشت بسی خلق
هم به احد گشت زخمدار محمد
هوش مصنوعی: بسیاری از جنگها رخ داد و مردم زیادی کشته شدند. در جنگ احد، زخمها و آسیبهای زیادی به پیامبر محمد (ص) وارد شد.
عاقبتالامر تاخت بر سر مکه
از پس یک رشته کارزار محمد
هوش مصنوعی: در نهایت، پس از یک سری جنگها و نبردها، سپاه محمد به مکه حمله کرد.
چون که به زنهارش آمدند حریفان
داد بدان جمله زبنهار محمد
هوش مصنوعی: وقتی حریفان به زنهار او آمدند، به خاطر محمد همین زنهار را بیدریغ دادند.
کین کشی و انتقام کار ضعیف است
سخت قوی بود و بردبار محمد
هوش مصنوعی: انتقامگیری و جنگیدن نشانهی ضعف است؛ قدرت واقعی در صبر و بردباری است. محمد (ص) نمونهای از این قوت و بردباری است.
سابقه ننهاد بهرشان پس تسلیم
با همهٔ فر و اقتدار محمد
هوش مصنوعی: هیچ سابقهای برای آنها قرار داده نشده، بنابراین تسلیم محمد با تمام عظمت و قدرتش است.
نیز نه پاپوش دوخت نه کلکی کرد
چون به کف آورد اختیار محمد
هوش مصنوعی: او نه دام پهن کرد و نه فریبکاری کرد، زمانی که به حقیقت وجود محمد پی برد.
باری اندر مثل مناقشتی نیست
فرض که ری مکه، شهریار محمد
هوش مصنوعی: نمیتوان هیچ مشابهی را برای من در نظر گرفت، حتی اگر فرض کنیم که ری به اندازه مکه دارای عظمت و اهمیت باشد، همچنان من همانند شهریار محمد خواهم بود.
بنده قسم خوردهام به دوستی شاه
خلف قسم را کشد دمار محمد
هوش مصنوعی: من به دوستی با شاه سوگند یاد کردهام، اما این قسم میتواند باعث نابودی محمد شود.
شاهد رفتار این دو سال اخیرم
بوده یکایک درین دیار محمد
هوش مصنوعی: یکی از نشانههای حضور من در این سرزمین، مشاهده رفتار مردم در این دو سال اخیر است.
باز چرا بر سرم کلاه گذارند
مُردم ازبن مَردم، ای هوار محمد
هوش مصنوعی: چرا بر سرم کلاه میگذارند، من که از شدت درد و ناراحتی جان دادهام، ای وای بر حال من! محمد!
گر کلهم بیلبه است گو بشمارد
اهل وطن را گناه کار محمد
هوش مصنوعی: اگر همه به خلوت و آرامش بیلبه باشند، پس باید اهل وطن را به خاطر گناهانشان مسئول بدانند.
ور نشدستم مرید احمد و محمود
بهر چه دارد ز من نقار محمد
هوش مصنوعی: اگر من مرید احمد و محمود نباشم، پس چرا باید به خاطر خصیصههای محمد از من به این شکل انتقاد شود؟
غیر شه پهلوی و غیر تمرتاش
نیست به قول کس اعتبار محمد
هوش مصنوعی: غیر از شاه پهلوی و غیر از تمرتاش، کسی به قول محمد، اعتبار ندارد.
زمزمهٔ این دو روزه چیست، اگر نیست
مطلع از اصل کوک کار محمد
هوش مصنوعی: زبان این دو روزه را برای چه به کار میبریم، اگر کسی از حقیقت و هدف اصلی زندگی محمد اطلاعی ندارد؟
مدعی بنده کیست تا به جوابش
باز کنم تکمهٔ ازار محمد
هوش مصنوعی: مدعی کیست که بتوانم پاسخ او را بدهم، در حالی که من از عظمت شخصیت محمد (ص) بهرهمندم؟
مردهٔ چل ساله را به او بنمایم
تا شود از بنده شرمسار محمد
هوش مصنوعی: من یک مردهٔ چل ساله را به او نشان میدهم تا او از بندهاش خجالت بکشد و شرمسار شود.
بود کس ار مدعی بغیر «سهیلی»
گو بزند بنده را به دار محمد
هوش مصنوعی: اگر کسی غیر از «سهیلی» مدعی باشد، بگوید که مرا به دار محمد(ص) بیاویزید.
الغرض ای مشفق قدیمی بنده
شحنهٔ راد بزرگوار محمد
هوش مصنوعی: به طور کلی، ای دوست قدیمی و مهربان، بنده به خدمت فرد بزرگ و محترم محمد امدهام.
در حق من بدگمان مباش به مولا
اصل ندارد هر اشتهار محمد
هوش مصنوعی: به من بدبین نباش، زیرا هر ادعایی درباره محمد پایه و اساس ندارد.
وآنچه تو دیدی ز قابلیت اعصاب
رفت به تاراج روزگار محمد
هوش مصنوعی: آنچه تو مشاهده کردی از توانایی و استعدادهای انسان، به دست زمان و روزگار محمد از بین رفت و نابود شد.
پیری و آلودگیم عنین کرده است
دهر نماند به یک قرار محمد
هوش مصنوعی: پیری و مشکلاتی که داشتم، باعث شده که در زندگی به آرامش نرسم و هیچ چیزی ثابت و دائمی نمانده است.

ملکالشعرا بهار