شمارهٔ ۷۶ - وداع
به روی روز چو از خون اثر پدید آمد
سپاه شب را روی ظفر پدید آمد
چو آفتاب، سنانهای زر به خاک افکند
مه دو هفته چو سیمین سپر پدید آمد
همی تو گفتی خورشید در تنور افتاد
که از قفایش چندان شرر پدید آمد
تنور مغرب چون سرد شد ز شعلهٔ خور
به خوان مشرق قرص قمر پدید آمد
عقیدت از پی تردید و شک عیان کردید
عزیمت از پس بوک و مگر پدید آمد
ستارگان را هولی عظیم رفت به دل
چو جرم ماه به چندان خطر پدید آمد
شدند پیدا هریک چو نیمدانگی سیم
خلاف زهره که چون تاج زر پدید آمد
نجوم تافتهٔ نعش برکمرگه چرخ
چو تکمهبند دوال کمر پدید آمد
نبسته رخت سفر خادمم درست هنوز
که آن بدیع نگاربن، ز در پدید آمد
چه گفت؟ گفت که ای از سفر نیاسوده
مگر چه رفت که بازت سفر پدید آمد
بتان مصری و خوزی نه بس که اندر دلت
هوای سیمبران خزر پدید آمد
مگر به بغداد ایدون شنیدهای که بتی
بهتازگی به «فرشوادگر» پدید آمد
و یا به پهنه مازندران گلی تازه
که نیست هرگز مثلش دگر،پدید آمد
درین سفر نچنی هرگز آن گلی کاینک
میان خانهات اندر حضر پدید آمد
حدیث او به دلم بر شراره زد وآنگاه
قوی بخاری از آن شرر پدید آمد
از آن بخار به مغز اندرم سحابی خاست
وز آن سحاب ز چشمم مطر پدید آمد
همی چگویم کاندر دلم چه تاثیری
از آن نگارین و آن چشم تر پدید آمد
ز تندباد عتابش غباری از آزرم
بهروی چهرهٔ خوی کرده بر پدید آمد
جواب دادم و یزدان گواست کاندر آن
هرآنچه بود همه سربسرپدید آمد
همی چه گفتم؟ گفتم که ای نگارینروی
به صانعی که ز صنعش بشر پدید آمد
درون جانست آن عهد استوار، کجا
میان ما و تو زبن پیشتر پدید آمد
گمان مبر که دگرگون کنم به خواهش دل
تعلقی که به خون جگر پدید آمد
در آزمایش من جهد کردهای بسیار
بیار تا چه ازبن رهگذر پدید آمد
مصاحبان را پیوسته امتحان نکنند
از آن سپس که یکی راگهر پدید آمد
اگر ببستم رخت سفر به خوزستان
هزار تجربت از این سفر پدید آمد
دو دیگر آنکه ز دیدار کارخانه نفت
رضایت ملک دادگر پدید آمد
شمارهٔ ۷۵ - یک صفحه از تاریخ: جرم خورشید چوازحوت به برج بره شدشمارهٔ ۷۷ - بهار در اسفند: امسال شگفتی به کار آمد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به روی روز چو از خون اثر پدید آمد
سپاه شب را روی ظفر پدید آمد
هوش مصنوعی: وقتی بر روز روشن لکههایی از خون نمایان شد، این نشان از پیروزی سپاه روز بر سپاه شب بود.
چو آفتاب، سنانهای زر به خاک افکند
مه دو هفته چو سیمین سپر پدید آمد
هوش مصنوعی: به مانند آفتاب، نیزههای طلا را به زمین افکند و ماه که دو هفته سپری شده، همچون سپری نقرهای نمایان شد.
همی تو گفتی خورشید در تنور افتاد
که از قفایش چندان شرر پدید آمد
هوش مصنوعی: تو گفتی که خورشید به درون تنور افتاد و از داغی آن، جرقههای بسیار زیادی به وجود آمد.
تنور مغرب چون سرد شد ز شعلهٔ خور
به خوان مشرق قرص قمر پدید آمد
هوش مصنوعی: زمانی که آفتاب غروب میکند و حرارتش کم میشود، در سمت شرق ماه کامل و روشن نمایان میشود.
عقیدت از پی تردید و شک عیان کردید
عزیمت از پس بوک و مگر پدید آمد
هوش مصنوعی: شما با تردید و ناپایداری خود به وضوح نشان دادید که در تصمیمگیری دست به عمل زدهاید و تصمیمتان از دل شک و چند دستگی به وجود آمده است.
ستارگان را هولی عظیم رفت به دل
چو جرم ماه به چندان خطر پدید آمد
هوش مصنوعی: ستارگان با حیرت و ترس به دور خود نگاه میکنند، مانند اینکه وقوع جرم ماه با خطر فراوانی به وجود آمده است.
شدند پیدا هریک چو نیمدانگی سیم
خلاف زهره که چون تاج زر پدید آمد
هوش مصنوعی: هر یک از آنها به شکلی نمایان شدند، مانند نیمهدانگی سیم، در مقابل زهره که همچون تاج زر به ظهور درآمد.
نجوم تافتهٔ نعش برکمرگه چرخ
چو تکمهبند دوال کمر پدید آمد
هوش مصنوعی: ستارگان مانند دکمههایی بر روی کمربند آسمان درخشیدند، گویا که در حرکت گردونه زمان، به شکل زیبا و منظم به نمایش درآمدهاند.
نبسته رخت سفر خادمم درست هنوز
که آن بدیع نگاربن، ز در پدید آمد
هوش مصنوعی: من هنوز سفرم را آغاز نکردهام و خدمتگزارم آماده نیست، زیرا آن معشوق زیبا از در وارد شده است.
چه گفت؟ گفت که ای از سفر نیاسوده
مگر چه رفت که بازت سفر پدید آمد
هوش مصنوعی: او گفت: ای کسی که از سفر خسته نشدهای، چه چیزی باعث شد که دوباره سفر در افق تو نمایان شود؟
بتان مصری و خوزی نه بس که اندر دلت
هوای سیمبران خزر پدید آمد
هوش مصنوعی: مجسمههای زیبا و دلربا از مصر و خوزستان تنها نیستند، بلکه در دل تو احساس تمایل و عشق به آدمهای جواهرنشان خزر نیز شکل گرفته است.
مگر به بغداد ایدون شنیدهای که بتی
بهتازگی به «فرشوادگر» پدید آمد
هوش مصنوعی: آیا شنیدهای که در بغداد مجسمهای به تازگی ساخته شده است که به «فرشوادگر» معروف شده؟
و یا به پهنه مازندران گلی تازه
که نیست هرگز مثلش دگر،پدید آمد
هوش مصنوعی: در سرزمین مازندران، گلی تازه و بینظیر به وجود آمده است که هیچگاه نمیتوان مانند آن را دید.
درین سفر نچنی هرگز آن گلی کاینک
میان خانهات اندر حضر پدید آمد
هوش مصنوعی: در این سفر هرگز گلی را که در خانهات در حضور دیدهای، نچید.
حدیث او به دلم بر شراره زد وآنگاه
قوی بخاری از آن شرر پدید آمد
هوش مصنوعی: داستان او در دل من شعلهور شد و سپس از آن آتش یک بخار قوی به وجود آمد.
از آن بخار به مغز اندرم سحابی خاست
وز آن سحاب ز چشمم مطر پدید آمد
هوش مصنوعی: از آن بخار که به مغز من رسید، ابری شکل گرفت و از آن ابر، بارانی از چشمانم جاری شد.
همی چگویم کاندر دلم چه تاثیری
از آن نگارین و آن چشم تر پدید آمد
هوش مصنوعی: من هر روز فکر میکنم که در دلم چه تأثیری از آن زیبایی و آن چشمان اشکآلود ایجاد شده است.
ز تندباد عتابش غباری از آزرم
بهروی چهرهٔ خوی کرده بر پدید آمد
هوش مصنوعی: باد تند خشم او بر روی چهرهام غباری از شرم به جا گذاشت.
جواب دادم و یزدان گواست کاندر آن
هرآنچه بود همه سربسرپدید آمد
هوش مصنوعی: من پاسخ دادم و خداوند گواه است که در آن لحظه، هر چیزی که بود، کاملاً نمایان شد.
همی چه گفتم؟ گفتم که ای نگارینروی
به صانعی که ز صنعش بشر پدید آمد
هوش مصنوعی: من چه گفتم؟ گفتم ای روی زیبا، به سازندهای که از کارش انسان به وجود آمد.
درون جانست آن عهد استوار، کجا
میان ما و تو زبن پیشتر پدید آمد
هوش مصنوعی: در دل ما یک پیمان محکم وجود دارد که پیش از این، بین ما و تو به وجود آمده است.
گمان مبر که دگرگون کنم به خواهش دل
تعلقی که به خون جگر پدید آمد
هوش مصنوعی: نیک گمان نکن که به خاطر خواستهات، احساسی که با درد و رنج در دل به وجود آمده را تغییر خواهم داد.
در آزمایش من جهد کردهای بسیار
بیار تا چه ازبن رهگذر پدید آمد
هوش مصنوعی: به خاطر آزمایش من تلاشهای زیادی کردهای، بیا ببینیم در نهایت از این مسیر چه چیزی به دست آمده است.
مصاحبان را پیوسته امتحان نکنند
از آن سپس که یکی راگهر پدید آمد
هوش مصنوعی: دوستان را همیشه آزمایش نکنید، زیرا ممکن است یکی از آنها در شرایط خاصی دچار مشکل شود و تغییر کند.
اگر ببستم رخت سفر به خوزستان
هزار تجربت از این سفر پدید آمد
هوش مصنوعی: اگر سفرم را به خوزستان آغاز کنم، تجربیات زیادی از این سفر به دست خواهد آمد.
دو دیگر آنکه ز دیدار کارخانه نفت
رضایت ملک دادگر پدید آمد
هوش مصنوعی: دو دلیل دیگر وجود دارد که دیدن کارخانه نفت موجب خوشنودی و رضایت خداوند متعال شده است.

ملکالشعرا بهار