برگردان به زبان ساده
دل من خواهی ای ترک و ندانی که خطاست
از چو من عاشق دلباخته جان باید خواست
هوش مصنوعی: ای دختر ترک، دل من را بخواه، اما ندانسته در خطا هستی، چراکه از کسی مثل من که عاشق و دلباخته است، باید جان را خواست.
دل من خواهی و پاداش مرا بوسه دهی
هرکه زینسان دل من خواهد بدهم که رواست
هوش مصنوعی: اگر دل من را میخواهی و میخواهی که پاداشی به من بدهی، بوسهای بزن. هرکسی که به این شکل دل من را بخواهد، میگویم که این انصاف است.
دل من عشق تو را خواست سپردمش به تو
دل تو را دادم نک هرچه کنی حکم توراست
هوش مصنوعی: دل من به عشق تو تمایل داشت، به همین خاطر آن را به تو سپردم و دل تو را گرفتم. حالا هر تصمیمی که بگیری، برای من حکم است.
عشق تو حکمروا گشت بتا بر دل من
نیست یکدل که نه عشق ن بر او حکمرواست
هوش مصنوعی: عشق تو بر دل من فرمانروایی میکند، اما در دل هیچ کس دیگری حاکم نیست؛ زیرا عشق نادرست بر او تسلط ندارد.
ای ببرده دل یک شهر به آراسته روی
آفرین باد بر ایزدکه چنان روی آراست
هوش مصنوعی: ای کسی که دل یک شهر را ربودهای با چهرهای زیبا، درود بر خداوندی باد که چنین چهرهای را آفریده است.
به هوای تو شدم شهرهٔ شهر اینت شگفت
نه چو من شهره شود هرکو در بند هواست
هوش مصنوعی: برای عشق تو به شهرتی در بین مردم دست یافتهام. این عجیب است که هر کسی که اسیر خواستهها باشد، نمیتواند به اندازه من به شهرت برسد.
نیست جزرنج و بلا بر من از این عشق، بلی
عشق را چهرن نگری یکسره رنج است و بلاست
هوش مصنوعی: از این عشق، نه رنج و درد و بلایی به من نمیرسد، اما باید بگویم که اگر به عشق نگاهی بیندازی، میبینی که بهطور کلی خودش پر از رنج و مشکلات است.
دژم از چیست سر زلف تو، کش روز و شبان
خوابگه بر سمن و رامشگه بر دیباست
هوش مصنوعی: چرا موهای تو چنین ناراحت و غمگین به نظر میرسند، در حالی که روز و شب در کنار گلها و شادیها، روی پارچههای نرم و زیبای زندگی خوابیدهای؟
بهخطا خواستز چین مشک سیه، مشکفروش
که ز چین سر زلف تو همی باید خواست
هوش مصنوعی: در اشتباه طلب کردن مشک سیاه از فروشندهاش، که سر زلف تو را هم باید از چین خواست.
ماه را نیست چنین روی و چنین جعد بخم
سرو را نیست چنین زلف و چنین قامت راست
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که هیچ چیزی مانند زیبایی و جاذبههای دلربای خاصی که در وجود محبوب به چشم میخورد، در دیگر موجودات وجود ندارد. ماه نمیتواند به این زیبایی و شمایل خاص باشد و هیچ درخت سرو دیگری به این زیبایی و قامت راست نمیتواند حس زیبایی را منتقل کند.
من خورم خون جگر، دو لب تو سرخ ز چیست
من کشم بار بلا، زلف تو خمیده چراست
هوش مصنوعی: من از دلی پر از درد و رنج زندگی میکنم، اما لبهای تو به چه دلیل اینقدر زیبا و سرخ است؟ من بار سنگین مشکلات و غمها را به دوش میکشم، اما چرا موهای تو اینقدر به آرامی و نرمی خمیدهاند؟
آهوی چشمت ای شوخ، دل من بفریفت
مگر این دل نه دل مدحگر شیر خداست
هوش مصنوعی: چشمان زیبای تو همچون آهو دل مرا فریب داد، اما آیا این دل، دل ذاتی است که فقط به ستایش شیر خدا بپردازد؟
بوالحسن آنکه بدو فضل به انجام رسید
وآنگه بنهفت توان فضل وی امروزکجاست
هوش مصنوعی: بوالحسن کسی است که به او فضیلت و برتری داده شد و این فضیلت به نتیجه رسید، حالا باید بدانیم آن فضل و فضیلت او امروز کجاست.
ولی ایزد یکتا که به پیش در او
آسمان همچو غلامان رهی، پشت دوناست
هوش مصنوعی: خداوند یکتا، که آسمان در مقابل او همچون بندهها و غلامان حرکت میکند، دارای قدرت و مقام بسیار بالایی است.
هر چه بیخواهش او گر همه نیکیست بدی است
هرچه بیطاعت اوکر همه هستی است فناست
هوش مصنوعی: هر چیزی که بدون خواست خدا باشد، حتی اگر به نظر خوب بیاید، در واقع بد است. و هر چیزی که بدون اطاعت از او وجود داشته باشد، حتی اگر به نظر واقعی بیاید، در نهایت از بین میرود.
کر همهعاصی، از مهرشبا عیش و *رشی است
ور همه دشمن، از جودش با برک و نواست
هوش مصنوعی: اگر همه گناهکاران از محبت او خوشحال و شادند، به خاطر آن است که او برکات و نعمتهایش را به آنها میدهد. و اگر دشمنان او از بخشش و مهربانیاش برخوردارند، به خاطر جود و نیکی اوست که به آنها نیز میرسد.
نیست دادار و چو دادار ز هر عیب بری است
نیست یزدان و چو یزدان به فضایل یکتاست
هوش مصنوعی: خداوندی وجود ندارد، و اگر هم باشد، از هر عیبی مبراست. یزدان هم وجود ندارد، و اگر هم باشد، به خاطر فضایلش یکتا و منحصر به فرد است.
شد ز روشن دل او روز مخالف تاری
شد ز تیغ کج او دین خداوندی راست
هوش مصنوعی: از روشن دلی او، روزگار به تیرهگی گرایید و به خاطر تیغ کج او، دین خداوندی راست و درست شد.
آسمانست و زمین هر دو بزرگ آیت حق
آسمان از او برپا و زمین زو برجاست
هوش مصنوعی: آسمان و زمین هر دو نشانههای بزرگی از ذات حق هستند؛ آسمان به وسیله او بر پا شده و زمین نیز از او نشأت گرفته است.
بسته و بندهٔ فرمانش قضا و قدر است
کر همه چیز به حکم قدر و بند قضاست
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر بر همه چیز حاکم است و تمام امور طبق قوانین و دستورات سرنوشت به پیش میرود.
شرف و فخربود آدم را زین فرزند
گرچه مردم را فخر و شرف از جد و نیاست
هوش مصنوعی: آدم به خاطر فرزندش، شرف و افتخار دارد، هرچند مردم معمولاً افتخار و شرف خود را از نیا و اجدادشان میدانند.
ای ره شیطان بگرفته ز نادانی و جهل
ره اوکیرکه سوی خردت راهنماست
هوش مصنوعی: ای شیطان، تو که از نادانی و جهل به راهی منحرف شدهای، باید بدانی که راهنمای واقعی تو خرد و عقل است.
فرخ آن راکه چنین راهنمای است و دلیل
خرم آن راکه چنین بارخدای و مولاست
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که اینگونه راهنمایی دارد و شادکام آن کسی است که چنین سرپرستی و معبودی دارد.
کر به رزم اندر دیدیش همانا گفتی
خصم اوکاه و سرنیزهٔ اوکاهرباست
هوش مصنوعی: اگر در میدان جنگ کسی را ببینی که در حال نبرد است، بهراستی میگویی که دشمنش دلیری و مهارت دارد و نیزهاش برای زدن آماده است.
مر خدا را بپرستیدن پیمود رهی
تا بدانجا که ستودندش قومی که خداست
هوش مصنوعی: پرستش خداوند را باید به گونهای انجام داد که به مقام والای او رسید. در این مسیر، گروهی به ستایش او نائل آمدهاند که شایستهی العباده هستند.
بت شکستن را بر دوش نبی سود قدم
نیک بنگرکه جز او این شرف و قدرکهراست
هوش مصنوعی: به شکستن بتها، تنها پیامبری میتواند افتخار کند. بنابراین، خوب نگاه کن که جز او، کسی این مقام و ارزش را ندارد.
پای بر دوش نبی سود تواند آن کش
زیر پای اندر شمس و فمر و ارض و سماست
هوش مصنوعی: اگر کسی پای خود را بر دوش پیامبر بگذارد، میتواند از مقام و فضیلت او بهرهمند شود و این در حالی است که زمین و آسمان، همه در زیر پای او هستند.
آنکه بر جای نبی بسترآفت بگزید
لاجرم بعد نبی صدر خلافت اوراست
هوش مصنوعی: کسی که در جایگاه پیامبر آرام میگیرد، در نهایت مقام رهبری و خلافت پس از او به او تعلق خواهد گرفت.
اینچنان گفتم کاستاد سیستانی کفت
«ترک من بر دل من کامرواکشت و رواست»
هوش مصنوعی: من اینگونه میگویم که استاد سیستانی گفت: «به دل من آسیب زده و اجازهاش هم هست.»