گنجور

شمارهٔ ۲۵۶ - چه داری؟

ای خواجه به جز سیم و زر چه داری‌؟
چون علم نداری دگر چه داری‌؟
زر وگهرت را اگر ستانند
ای خواجهٔ والاگهر چه داری‌؟
از علم شود خاک بی‌هنر زر
بنگر که ز علم و هنر چه داری‌؟
آن قصرتورا علم بوده معمار
در وی‌ تو به جز خواب و خور چه داری‌؟
وان باغ تو را ذوق بوده طراح
خیره تو در آن گام بر چه داری‌؟
این سیم و زرت مرده‌ریگ بابست
از بابت خوبش ای پسر چه داری‌؟
گویی پدرم داشت علم و دانش
از دانش و علم پدر چه داری‌؟
گر زر ز رواج اوفتد بناگاه
تو بهر خورش ماحضر چه داری‌؟
ورکار به فکر و عمل گراید
از فکر و عمل برگ و بر چه داری‌؟
ور از وطن افتی به شهر غربت
سرمایه در آن بوم و بر چه داری‌؟
این‌زرکه به‌دست اندرست زر نیست
زان زر که بود زبر سر چه داری‌؟
زور تن و اقدام و عزم و مردی
ذوق و فن و هوش و فکر چه داری‌؟
امروز توپی میر و کارفرما
فردا که شدی کارگر چه داری‌؟
از صنعت مردم بری تمتع
خود صنعتی‌، ای نامور چه داری‌؟
زان حرفه و پیشه کاید از آن
نفعی ز برای بشر، چه داری‌؟
داری گهر معدنی فراوان
از معدن دانش گهر چه داری‌؟
داری کتب ارزشی مکرر
زان جمله یکی خط ز بر چه داری‌؟
بی‌علم بشر است شاخ بی‌بر
ای شاخهٔ بی‌بر، اثر چه داری‌؟
بی‌ذوق رجل گلبنی است بی‌گل
ای گلبن بی گل ثمر چه داری‌؟
بر فرق تو هست این کلاه زیبا
در زیرکلاه آستر چه داری‌؟
وان‌جامه و رخت تو سخت نغز است
بنمای کز آن نغز تر چه داری‌؟
ای خواجه ز علم و هنر گذشتیم
از دین و مروت نگر چه داری‌؟
از جود و سخا یک به یک چه دانی‌؟
وز مهر و وفا سربسر چه داری‌؟
جز حیلت و مکر و دغل چه خواندی
جز نخوت و عجب و بطر چه داری‌؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خواجه به جز سیم و زر چه داری‌؟
چون علم نداری دگر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: ای آقا، به جز پول و ثروت چه چیزی داری؟ وقتی دانش و آگاهی نداری، دیگر چه داشته‌ای؟
زر وگهرت را اگر ستانند
ای خواجهٔ والاگهر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: اگر مال و ثروت تو را بگیرند، ای بزرگوار، چه چیزی از دست نمی‌روی؟
از علم شود خاک بی‌هنر زر
بنگر که ز علم و هنر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: علم و هنر ارزشمند هستند و فردی که از آنها بی‌بهره است، مثل خاک بی‌فایده‌ای می‌ماند. پس به دقت به داشته‌هایت در زمینه علم و هنر توجه کن.
آن قصرتورا علم بوده معمار
در وی‌ تو به جز خواب و خور چه داری‌؟
هوش مصنوعی: معمار برای تو بنایی بلند و زیبا ساخته است، اما تو در این بنا جز خواب و خوراک چیزی دیگری نداری.
وان باغ تو را ذوق بوده طراح
خیره تو در آن گام بر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: این باغی که تو طراحی کرده‌ای، به معنای زیبایی و جذابیت است. حالا باید بگویی با چه احساس یا هدفی در آن قدم می‌زنی؟
این سیم و زرت مرده‌ریگ بابست
از بابت خوبش ای پسر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: این تکه از زمین که زیر نظر تو است، به خاطر زیبایی‌اش به تو ارتباط دارد. پس به من بگو، چه چیزی برای تو اهمیت دارد؟
گویی پدرم داشت علم و دانش
از دانش و علم پدر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: انگار پدرم دانش و علم زیادی داشت، اما تو از دانش و علم پدرت چه چیزی داری؟
گر زر ز رواج اوفتد بناگاه
تو بهر خورش ماحضر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: اگر ناگهان قیمت طلا پایین بیافتد، تو برای خوردن نان چه چیزی داری؟
ورکار به فکر و عمل گراید
از فکر و عمل برگ و بر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: اگر کار به اندیشه و عمل توجه کند، دیگر چه نیکویی و زیبایی‌ای باقی می‌ماند؟
ور از وطن افتی به شهر غربت
سرمایه در آن بوم و بر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: اگر از سرزمین خود به شهری غریب بروی، در آن مکان چه ارزشی از دارایی‌ات باقی خواهد ماند؟
این‌زرکه به‌دست اندرست زر نیست
زان زر که بود زبر سر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: زری که در دست توست، حقیقتاً طلا نیست، زیرا آن طلا که در بالای سر توست، چیست؟ چه چیزی را در اختیار داری؟
زور تن و اقدام و عزم و مردی
ذوق و فن و هوش و فکر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: توان جسمی، فعالیت و تصمیم‌گیری، اراده و مردانگی، خلاقیت و مهارت، و همچنین هوش و اندیشه‌ات چه اندازه است؟
امروز توپی میر و کارفرما
فردا که شدی کارگر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: امروز در اوج قدرت و ثروت قرار داری و همه چیز به نفع توست، اما فردا که موقعیتت تغییر کند و به جایگاهی پایین‌تر برسی، چه چیزی برای ارائه داری؟
از صنعت مردم بری تمتع
خود صنعتی‌، ای نامور چه داری‌؟
هوش مصنوعی: ای نامور، تو که از هنر مردم بهره‌ای نداری، پس خودت چه هنری داری؟
زان حرفه و پیشه کاید از آن
نفعی ز برای بشر، چه داری‌؟
هوش مصنوعی: از چه شغلی و حرفه‌ای می‌توانی بهره‌ای برای انسان‌ها به دست آوری؟ چه فایده‌ای برای بشر دارد؟
داری گهر معدنی فراوان
از معدن دانش گهر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: تو از دانش و علم بسیار برخورداری، اما خودت چه برخورداری از این گنج گرانبها داری؟
داری کتب ارزشی مکرر
زان جمله یکی خط ز بر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو اطلاعات و دانش زیادی داری، اما سوال اینجاست که از میان این همه اطلاعات، چه چیزی را از یک موضوع خاص به خاطر داری؟
بی‌علم بشر است شاخ بی‌بر
ای شاخهٔ بی‌بر، اثر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: انسان بدون دانش مانند شاخه‌ای است که میوه‌ای ندارد. ای شاخه بی‌میوه، تو چه تأثیری داری؟
بی‌ذوق رجل گلبنی است بی‌گل
ای گلبن بی گل ثمر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: کسی که درخت گل‌وَری باشد اما گل نداشته باشد، بی‌استعداد است. ای درخت گل‌وَر، بدون گل و میوه چه فایده‌ای داری؟
بر فرق تو هست این کلاه زیبا
در زیرکلاه آستر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: بر روی سرت این کلاه زیبا وجود دارد، اما در زیر آن چه چیزی پنهان کرده‌ای؟
وان‌جامه و رخت تو سخت نغز است
بنمای کز آن نغز تر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: این لباس و پوشش تو بسیار زیبا و جذاب است، اما نشان بده که از این زیباتر چه چیزی داری؟
ای خواجه ز علم و هنر گذشتیم
از دین و مروت نگر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: ای آقای گرامی، ما از علم و هنر عبور کرده‌ایم، حالا به دین و مردانگی توجه کن و بگو چه داری؟
از جود و سخا یک به یک چه دانی‌؟
وز مهر و وفا سربسر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: از بخشش و سخاوت چه می‌دانی؟ و از محبت و وفا چه چیزهایی داری؟
جز حیلت و مکر و دغل چه خواندی
جز نخوت و عجب و بطر چه داری‌؟
هوش مصنوعی: جز فریب و نیرنگ و حقه‌بازی، چه چیز دیگری را می‌شناسی؟ جز arrogance و خودپسندی و طغیان، چه چیز دیگری در درونت وجود دارد؟

حاشیه ها

1398/08/15 02:11
حسین شنبه‌زاده

سلام. وزن این شعر این است:
مفعولُ مفاعیلُ فاعلاتن
بحرِ قریبِ مسدّسِ اخربِ مکفوفِ صحیح‌عروض‌وضرب.
اصلاح شود.

1398/10/24 23:12
عین. ح

در مصراع دوم بیت زیر،به جای «فکر» باید «فر» باشد:
زور تن و اقدام و عزم و مردی
ذوق و فن و هوش و فکر چه داری‌؟

1398/10/24 23:12
عین. ح

در بیت زیر به جای «فکر» باید «فر» باشد
زور تن و اقدام و عزم و مردی
ذوق و فن و هوش و فکر چه داری‌؟