شمارهٔ ۲۵۳ - انقراض قاجاریه
بدرود گفت دولت قاجاری
مرگ اندر آمد از پس بیماری
فرجام زشت خویش پدید آورد
کندی و کاهلی و سبکساری
وآمد به جای کاهلی و کندی
جلدی و چیرهدستی و هشیاری
وحشی ددیست پادشهی، کاورا
نتوان نگاهداشت به عیاری
باریکتر ز موی بسی راز است
زیر کلاهداری و سرداری
آنجا کمال و عقل و هنر باید
آراسته به فره داداری
جودی فراخ دامن و چشمی پر
فکری درست و چهری دیداری
بنهاده کارها همه با قانون
وز قهر و خشم یافته بیزاری
وآن پادشه که باشد خودکامه
باشدش کارکرد به دشواری
خوبی نقیض یکدگرش باید
یکجای صدق و جایی مکاری
یکجای سادگی و جوانمردی
یکجای گربزی و ریاکاری
یکجای چشمپوشی و بیباکی
یک جای بیمناکی و بیداری
در دفع خصم آنچه سزا بیند
بایدش کار بست به ناچاری
لیکن حذر ببایدش از این سه
بخل و دروغگویی و غداری
*
*
آنگه کجا نهد به جهان اقبال
بنیاد بارگاه جهانداری
پیروزیست آلت کار آنگه
آید امید و بیم به معماری
چون گشت کاخ دولت آماده
عشق آید و جوانی و میخواری
تنپروری و نخوت از آن خیزد
وز این دول، کاهلی و گرانباری
رندان چاپلوس فراز آیند
بنهفته تن به جامهٔ درباری
هریک هوای خاطر خود جسته
یعنی ز شه کنیم هواداری
نگذاشته نماز ولی زی شه
هر دم نماز برده به طراری
چونسفلگانشوند فزون، گردند
فرزانگان و پاکان متواری
دوریچو برگذشت بر این حالت
آید زمان ضعف وگرفتاری
شه چونزبون وزار شود، خیزند
غوغاییان و مردم بازاری
دیری بنگذردکه فرو ریزد
آن کاخ دیر مانده به ستواری
هنگام ضعف وپیری پیش آید
زان پس زمان مرگ و نگونساری
*
*
بنگر یکی به چشم خرد کایدون
بر باد رفت دولت قاجاری
ملکی که دی به زور پدید آمد
امروز ناپدید شد از زاری
حربست زندگانی و اصحابش
خون خورده خوی کرده به خونخواری
خوار و اسیروار زید ناچار
مردی که نیست حربی و پیکاری
کودک بپرور از پی آینده
تا پر شود چو ماه ده و چاری
دولت بود به پرورش فردا
قائم، نه فکر پاری و پیراری
کودک چو شد ز مدرسه در محفل
پرسند ازو چه تازه و نو داری؟
دولت به جهد و همت پیش آید
پاید سپس به نیکو رفتاری
زین حال نیست چاره به گیتی در
کاین حال سنتی است چنین جاری
هر ملک را که داد بود بنیاد
دیر ایستد چو کوه به ستواری
وان ملک را که ظلم بود بنیان
زود اوفتد به مسکنت و خواری
شاهی به رایگان ندهد کس را
این چرخ سالخوردهٔ زنگاری
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدرود گفت دولت قاجاری
مرگ اندر آمد از پس بیماری
هوش مصنوعی: دولت قاجاری به سرانجام خود نزدیک شد و مرگ پس از یک دوره بیماری، به آن نزدیکتر شد.
فرجام زشت خویش پدید آورد
کندی و کاهلی و سبکساری
هوش مصنوعی: عاقبت، بدیهای خود را با تنبلی، کاهلی و بیمسئولیتی بروز میدهد.
وآمد به جای کاهلی و کندی
جلدی و چیرهدستی و هشیاری
هوش مصنوعی: و به جای تنبلی و کندی، سرعت و مهارت و هوشیاری را به کار برد.
وحشی ددیست پادشهی، کاورا
نتوان نگاهداشت به عیاری
هوش مصنوعی: این بیت به خصلت ناپایدار و غریب یک پادشاه اشاره دارد که نمیتوان او را به سادگی کنترل کرد، زیرا او از ویژگیهایی برخوردار است که موجب میشود در برابر normas و معیارها قرار نگیرد. به عبارت دیگر، این پادشاه رفتارهایی دارد که ممکن است غیرقابل پیشبینی و دشوار برای مدیریت باشد.
باریکتر ز موی بسی راز است
زیر کلاهداری و سرداری
هوش مصنوعی: زیر کلاهداری و سرداری، رازهایی وجود دارد که بسیار پیچیدهتر و ظریفتر از مو هستند.
آنجا کمال و عقل و هنر باید
آراسته به فره داداری
هوش مصنوعی: در آنجا باید کمال، عقل و هنر به زیبایی و ارزشمندی آراسته شوند.
جودی فراخ دامن و چشمی پر
فکری درست و چهری دیداری
هوش مصنوعی: زنی با دامن وسیع و چشمان پر از اندیشه، با چهرهای زیبا و دلنشین.
بنهاده کارها همه با قانون
وز قهر و خشم یافته بیزاری
هوش مصنوعی: تمام کارها طبق قانون انجام میشود و از خشم و قهر دوری جسته شده است.
وآن پادشه که باشد خودکامه
باشدش کارکرد به دشواری
هوش مصنوعی: شاهی که خودرأی و خودکامه باشد، کارهایش با سختی و مشقت انجام میشود.
خوبی نقیض یکدگرش باید
یکجای صدق و جایی مکاری
هوش مصنوعی: دو چیز خوب و بد باید در جایی واقعی و در جایی دیگر به صورت ظاهری وجود داشته باشند.
یکجای سادگی و جوانمردی
یکجای گربزی و ریاکاری
هوش مصنوعی: در زندگی میتوان در دو حالت متفاوت قرار گرفت: یک حالت ممکن است سادهدل و با منش جوانمردانه باشد، اما در مقابل، ممکن است در جایی دیگر با نیرنگ و تظاهر روبرو شویم.
یکجای چشمپوشی و بیباکی
یک جای بیمناکی و بیداری
هوش مصنوعی: در بعضی لحظات، آدمی میتواند بدون ترس و نگرانی، چشمپوشی کند و بیپروا عمل کند. اما در نقطهای دیگر، ممکن است دچار ترس و نگرانی شود و بیدار و هوشیار باقی بماند.
در دفع خصم آنچه سزا بیند
بایدش کار بست به ناچاری
هوش مصنوعی: برای مقابله با دشمن، باید هر چه لازم و مناسب باشد، به ناچار به کار گرفته شود.
لیکن حذر ببایدش از این سه
بخل و دروغگویی و غداری
هوش مصنوعی: این شخص باید از سه ویژگی زشت دوری کند: بخل، دروغگویی و خیانت.
آنگه کجا نهد به جهان اقبال
بنیاد بارگاه جهانداری
هوش مصنوعی: پس کجا میتواند سعادت و خوشبختی در این دنیا، جایگاهی درخور و شایسته برای سلطنت و فرمانروایی قرار دهد؟
پیروزیست آلت کار آنگه
آید امید و بیم به معماری
هوش مصنوعی: پیروزی ابزار و وسیلهای است که امید و ترس را به هم میآمیزد و در چگونگی ساخت و ایجاد تأثیر میگذارد.
چون گشت کاخ دولت آماده
عشق آید و جوانی و میخواری
هوش مصنوعی: زمانی که خوشبختی و رفاه به اوج خود میرسد، عشق، جوانی و خوشگذرانى هم به سراغ انسان میآید.
تنپروری و نخوت از آن خیزد
وز این دول، کاهلی و گرانباری
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که تن پروری و خودخواهی از بیتحرکی و تنبلی ناشی میشود و افرادی که در چنین وضعیتی هستند، احساس سنگینی و بار اضافی بر دوش خود میکنند.
رندان چاپلوس فراز آیند
بنهفته تن به جامهٔ درباری
هوش مصنوعی: مدعیان فریبنده و ریاکار به جلو میآیند و خود را در لباسهای فاخر و اشرافی قالب میکنند.
هریک هوای خاطر خود جسته
یعنی ز شه کنیم هواداری
هوش مصنوعی: هر کس به دنبال آرزوهای خود است و تلاش میکند از کسی مانند شاه حمایت کند.
نگذاشته نماز ولی زی شه
هر دم نماز برده به طراری
هوش مصنوعی: به معنای این است که فردی به جای انجام نماز رسمی، در هر لحظه از زندگیاش مشغول نیایش و ارتباط با خداوند است و هر جا که میرود، توجهش به خداوند و مسائل معنوی است. این فرد هر لحظه از زندگیاش را به نوعی عبادت و نزدیکی به خداوند میگذارد.
چونسفلگانشوند فزون، گردند
فرزانگان و پاکان متواری
هوش مصنوعی: زمانی که افراد نادان و پست زیاد میشوند، افراد دانا و پاکدامن از میانشان دور میشوند.
دوریچو برگذشت بر این حالت
آید زمان ضعف وگرفتاری
هوش مصنوعی: وقتی که دوران دوری به پایان برسد، زمان ضعف و مشکلات فرا میرسد.
شه چونزبون وزار شود، خیزند
غوغاییان و مردم بازاری
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه ضعیف و بیاراده شود، افرادی که تنها به فکر منافع خود هستند و مزاحم اجتماعی به حساب میآیند، به پا میخیزند و سر و صدا راه میاندازند.
دیری بنگذردکه فرو ریزد
آن کاخ دیر مانده به ستواری
هوش مصنوعی: مدت زمان زیادی نمیگذرد که آن بنا، که سالهاست در حال ایستادن است، فرومیریزد.
هنگام ضعف وپیری پیش آید
زان پس زمان مرگ و نگونساری
هوش مصنوعی: وقتی که انسان ضعیف و پیر میشود، زمان مرگ و افت او نیز به سراغش میآید.
*
*
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی در آغوش آسمان و ستارگان رفته و از زیباییهای آن لذت میبرد، به گونهای که گویی در حیات دیگری غرق شده است.
بنگر یکی به چشم خرد کایدون
بر باد رفت دولت قاجاری
هوش مصنوعی: به چشمان خرد توجه کن، زیرا که میبینی چگونه قدرت قاجاری به باد رفت.
ملکی که دی به زور پدید آمد
امروز ناپدید شد از زاری
هوش مصنوعی: ملکی که دیروز به زور و زحمت به دست آمده بود، امروز به خاطر اندوه و غم از بین رفته است.
حربست زندگانی و اصحابش
خون خورده خوی کرده به خونخواری
هوش مصنوعی: زندگی به جنگ و درگیریست و دوستانش نیز که با هم خون ریختهاند، به رفتارهای خشن عادت کردهاند.
خوار و اسیروار زید ناچار
مردی که نیست حربی و پیکاری
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح بیان میشود که شخصی که در برابر سختیها و جنگها ناتوان است، به ذلت و بندگی میافتد. در واقع، فردی که جنگجو و مقاوم نیست، ناگزیر باید به تسلیم و خواربودن تن بدهد.
کودک بپرور از پی آینده
تا پر شود چو ماه ده و چاری
هوش مصنوعی: کودک را تربیت کن تا برای آینده آماده شود و مانند ماه کامل و زیبا شود.
دولت بود به پرورش فردا
قائم، نه فکر پاری و پیراری
هوش مصنوعی: خوشبختی و موفقیت به آینده و رشد فردا وابسته است، نه به اندیشههای موقتی و زودگذر.
کودک چو شد ز مدرسه در محفل
پرسند ازو چه تازه و نو داری؟
هوش مصنوعی: وقتی کودک از مدرسه بیرون میآید، در جمع از او میپرسند که چه چیز جدید و جالبی یاد گرفتهاست؟
دولت به جهد و همت پیش آید
پاید سپس به نیکو رفتاری
هوش مصنوعی: دولت و موفقیت با تلاش و کوشش به دست میآید، و بعد از آن است که با رفتار خوب ادامه مییابد.
زین حال نیست چاره به گیتی در
کاین حال سنتی است چنین جاری
هوش مصنوعی: در این وضعیت، نمیتوان چارهای در دنیا یافت، زیرا این حالتی است که همواره وجود داشته و ادامه دارد.
هر ملک را که داد بود بنیاد
دیر ایستد چو کوه به ستواری
هوش مصنوعی: هر کشوری که بر اساس اصول محکم و بنیادی بنا شده باشد، مانند کوه استوار و مقاوم میماند.
وان ملک را که ظلم بود بنیان
زود اوفتد به مسکنت و خواری
هوش مصنوعی: آن فرمانروایی که بر اساس ظلم و ستم بنا شده باشد، به زودی به ذلت و فقر دچار خواهد شد.
شاهی به رایگان ندهد کس را
این چرخ سالخوردهٔ زنگاری
هوش مصنوعی: هیچ کس از این دنیا چیز ارزشمندی به رایگان دریافت نمیکند، همچنان که این چرخ زمان کهنه و زنگ زده، چیزی را بیدلیلی به کسی نمیبخشد.
حاشیه ها
1397/10/10 16:01
نوید
وزن را به نادرستی، مفعول مفاعیل مفاعیل فعل نوشتهاید.
بلکه وزن درست، مفعول فاعلات مفاعیلن میباشد.
سپاسگزار میشوم اگر درست کنیدش.
1402/10/13 13:01
عرفان حسینی
چرا بیت ۱۵ و ۲۸ حذف شده؟