برگردان به زبان ساده
آنچه کورش کرد و دارا و آنچه زردشت مهین
زنده گشت از همت فردوسی سحرآفرین
هوش مصنوعی: آنچه که کوروش و داریوش به جا گذاشتند و آن ویژگیهایی که زرتشت به ارمغان آورد، همه از تلاش و نبوغ فردوسی ناشی شده است.
تازه گشت از طبع حکمتزای فردوسی به دهر
آنچه کردند آن بزرگان در جهان از داد و دین
هوش مصنوعی: فردوسی با ذوق و دانش خود در دنیای امروز به تازگی به تأمل در کارهای بزرگانی میپردازد که در گذشته در زمینه انصاف و دین در جهان تلاش کردهاند.
باستانی نامه کافشاندندش اندر خاک وگل
تازیان در سیصد و پنجاه سال از جهل وکین
هوش مصنوعی: در این بیت، به این نکته اشاره شده است که کتاب باستانی (شاید منظور داستانها و تاریخ ایران باستان) را در زمان حاکمیت تازیان و در مدت سه صد و پنجاه سال، تحت تأثیر جهل و کینههای مختلف، به خاک و گل سپردند. این بیان نشاندهندهی نادیده گرفتن ارزشهای فرهنگی و تاریخی در آن دوران است.
آفتاب طبع فردوسی به سی و پنج سال
تازه ازگل برکشیدش چون شکفته یاسمین
هوش مصنوعی: فردوسی در سن سی و پنج سالگی، همچون یاسی که تازه شکفته شده است، استعداد خود را شکوفا کرد و زیر نور خورشید، درخشش و زیبایی اش را نمایان ساخت.
نام ایران رفته بود از یاد، تا تازی و ترک
ترکتازی را برون راندند لاشه ازکمین
هوش مصنوعی: ایران در یادها فراموش شده بود، تا اینکه شرایطی پیش آمد که اعراب و ترکها نتوانستند به راحتی تسلط پیدا کنند و از مخفیگاهها بیرون راندند.
شد درفش کاویانی باز برپا تاکشید
این سوار پارسی رخش فصاحت زیر زین
هوش مصنوعی: بار دیگر پرچم کاوه وزیده شد و این سوار ایرانی، اسب خود را با کلامی شیوا و رسا برانگیخت.
جز بدو هرگزکجا در «طابران» پیدا شدی
فرهای کز خسروان در «خاوران» بودی دفین
هوش مصنوعی: غیر از او هیچکس دیگر در سرزمین «طابران» به دیده نمیآید، مانند آن زیبایی که در سرزمین «خاوران» به عنوان گنجی از پادشاهان وجود داشت.
قصهٔ محمود غزنی سربه سر افسانه است
بینسب مردم نجوید نام پور آتبین
هوش مصنوعی: قصهٔ محمود غزنی بیشتر شبیه به یک افسانه است و مردم به دنبال نام واقعی و نسب او نمیگردند.
خصم نام رستم سگزی و زال زابلی است
ناصبی مردی که زاده است ازینال و از تکین
هوش مصنوعی: رستم، دشمنی به نام دارد که از خانوادهی سگزی و زال زابلی است. او مردی است که از نژاد خاصی به دنیا آمده و با ویژگیهای بینظیری به دنیا آمده است.
نامه ی شاهان به دست موبدان آماده گشت
وز بزرگان خراسان یافت پیوندی چنین
هوش مصنوعی: نامهای که توسط موبدان برای شاهان آماده شده بود، به دست بزرگان خراسان رسید و آنها ارتباطی خاص با یکدیگر برقرار کردند.
دفترگشتاسب را میرچغانی زنده کرد
کارنامهٔ روستم را احمد سهل گزین
هوش مصنوعی: میرچغانی داستانهای گشتاسب را زنده کرد و کارنامهٔ روستای بزرگ را احمد سهل تنظیم کرد.
بازش اندر طون گردآورد «بومنصور» راد
داستانی شد به شیرینی همال انگبین
هوش مصنوعی: در طوفان، بومنصور داستانی را جمعآوری کرد که به اندازه عسل شیرین و دلپذیر بود.
پس برون آمد ز «پاز» طوس برنا شاعری
هم خردمندی حکیم و هم سخن سنجی وزین
هوش مصنوعی: از شهر طوس جوانی به نام «پاز» بیرون آمد، که هم شاعر با ذکاوت بود و هم حکیم و دارای سخنانی با ارزش و سنگین.
بود دهقان زادهای دانشوری خوانده کتاب
وز «شعوبی» مردمش درگوش درهای ثمین
هوش مصنوعی: دهقانی زاده بود که دانشمند شده و کتاب خوانده بود. مردم به او اشاره میکردند و او را با نام «شعوبی» خطاب میکردند و به او احترام میگذاشتند.
زاده و پرورده در عهدی که بهر نام و ننگ
بود اقلیم خراسان، رزمگاه آن و این
هوش مصنوعی: در دورهای که مردم به خاطر نام و افتخار و به طور کلی برای مسائلی چون جنگ و نبرد اهمیت قائل بودند، خراسان به عنوان محلی برای جنگ و مبارزه شناخته میشد و افراد در آنجا بزرگ میشدند و تربیت میشدند.
نوز اقوام «غز» از آمویه ناکرده گذر
نوز در غزنی نگشته بندگان مسندگزین
هوش مصنوعی: قومهای غز به سبب ناپایداریها و مشکلات، نتوانستهاند از سرزمین خود عبور کنند و در غزنی، بندگان و حکام قدرت را در دست نگرفتهاند.
بویهٔ نامآوری را هرطرف آزادهای
زنده کرده نام کیکاوس و نام گیپشین
هوش مصنوعی: بوی شهرت و معروفیت کیکاوس و گیپشین در هر طرف به مشام میرسد و باعث زنده شدن یاد آنها در دل آزادگان شده است.
کز میان شیرمردان نعره زد دهقان طوس
گفت هان یکسو که آمد از عرین شیر عرین
هوش مصنوعی: کشاورز طوس از میان شیرمردان فریاد زد و گفت: "هشدار، کنار بروید که شیر از لانهاش آمده است."
پس بیاهنجید شکرزای کلک عسکری
شکرستانی روان کرد ازکلام شکرین
هوش مصنوعی: پس از نعمتهای پرخیر و برکت، قلمی شیرین و دلنشین که به بیان زیباییها و شکرگزاری از لطف الهی پرداخته، به دنیای ما هدیه شده است.
خود به کام خویش و گنج خویش کرد این شاهکار
نه کسش فرمود هان ونه کسش فرمود هین
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این کار بزرگ حاصل تلاش و اراده خود اوست و هیچ کس به او دستور نداده یا او را راهنمایی نکرده است. او به خواستههای خود و به آنچه که برای خودش ارزشمند است، دست یافته است.
ناگهان برخاست گردی درخراسان از نفاق
وز میان کرد بیرون شد سر یغمای چین
هوش مصنوعی: ناگهان در خراسان، طوفانی به پا خاست که نمایانگر نفاق بود و از دل آن، سرزمین چین را مورد تهدید قرار داد.
دولت سامانی و سامان خوارزم و زرنگ
با زمین هموار شد زین گردباد آتشین
هوش مصنوعی: دولت سامانی و سامان خوارزم و زرنگ به همراه زمین، به خاطر این طوفان آتشین، به وضعیت همواری رسیدند.
نیمهای بخش «قدرخان» گشت تا آن روی آب
بخش دیگر گشت مر محمود را زبر نگین
هوش مصنوعی: نیمهای از بخش «قدرخان» به آب افتاد و نیمه دیگر آن به شکل نگینی بر روی انگشتر محمود درآمد.
صدمت آشوب و جنگ وخشکسالی و تگرگ
ویژه برکرد از دیار طوس افغان و حنین
هوش مصنوعی: آشوب و جنگ، خشکسالی و طوفان به دیار طوس آمده و حالتی از ناامنی و بینظمی را به وجود آورده است.
کار بر فرزانه تنگ آمد ازیرا گم شدند
همرهان غمگسار و دوستان نازنین
هوش مصنوعی: کار برای فرد خردمند دشوار شد زیرا همراهان دلسوز و دوستان عزیزش را گم کرده است.
گرچه درویشی و پیری سست کرد استاد را
لیکنش برکست اگر شد سست عزم آهنین
هوش مصنوعی: اگرچه شخصی درویش و پیر است و ممکن است استادش را تحت تأثیر قرار دهد، اما اگر او عزم و ارادهی آهنین داشته باشد، نمیتواند او را به سستی و تردید بکشاند.
بیست ساله شعرهای گفتهٔ شهنامه گشت
ناگزیر اندر جهان با مدح محمودی قرین
هوش مصنوعی: سالها پیش، شعرهایی در مورد شهنامه سروده شد و به ناچار این اشعار اکنون در جهان به همراه ستایش از محمود به نمایش درآمد.
وین گزیر ناگزیران مرد را سودی نکرد
دستواره نالتر بود و نگشت او را معین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی در برابر سرنوشت و تقدیر ناگزیر قرار میگیریم، تلاشها و کوششهای ما ممکن است بیفایده باشد. شخصی که در این شرایط قرار دارد، حتی اگر به شدت نالان و نگران باشد، نمیتواند از آن وضعیت رهایی یابد یا به کمکی دست یابد. به بیان دیگر، برخی از سرنوشتها را نمیتوان تغییر داد، و هر چه بیشتر بخواهیم از آن فرار کنیم، ممکن است بیشتر حس ناتوانی و ناامیدی کنیم.
سربهسر عرقوبی آمد وعده ی سالار و میر
داشت مسکین طمع جوز افروشه از نال جوین
هوش مصنوعی: یک مرد عرقریزان به وعده سالار و رهبر رسید، در حالی که انسان مفلوکی بود که به خاطر جوز افروشه (مغز گردو) از ناله جوین (گلابی گلابی یا نوعی میوه) طمع داشت.
پانزده سال دگر در طوس دستانساز شد
کش به جز حرمان نزاد از آن شهور و آن سنین
هوش مصنوعی: پانزده سال دیگر در طوس زندگی خواهد کرد و جز حسرت چیزی نصیبش نخواهد شد، نه از آن سالها و نه از آن زمانها.
سال فردوسی به هفتاد یک انجامید و ساخت
هفت باغ دلگشا چون هشت خلد دلنشین
هوش مصنوعی: سال فردوسی به پایان رسید و او هفت باغ زیبا و دلنشین را به وجود آورد، همچون هشت بهشت خوشایند.
زان سپس ده یازده سال دگر نومید زیست
هم به نومیدی روان شد جانب خلد برین
هوش مصنوعی: پس از آن ده یا یازده سال دیگر زندگی را با ناامیدی گذرانید و روحش به سوی بهشت جاودانی حرکت کرد.
مرگ برهاندش ز محنت وین هنر دارد جهان
کاندرو پاینده نی، رنج و غم و آه و انین
هوش مصنوعی: مرگ میتواند او را از درد و رنج نجات دهد و این یک ویژگی است که دنیا ندارد؛ زیرا در این دنیا همواره رنج، غم، آه و ناله وجود دارد.
گرچه خورد از گنج خویش و برنخورد از رنجخویش
لیکماند ازخویش گنجی بیعدیل و بیقرین
هوش مصنوعی: هرچند که از ثروت و دارایی خود بهرهمند شد و از زحمت و رنج خود چیزی به دست نیاورد، اما باز هم از خود گنجی بینظیر و بیهمتا به جای گذاشته است.
بی گمان دانستهبود از پیش کایرانی گروه
دارد از پی سرنوشت غز وتاتار لعین
هوش مصنوعی: بدون شک او از قبل میدانست که گروهی از کایران به دنبال سرنوشت غز و تاتارهای پلید میروند.
وتن مصائب از پس مرگش پدید آمد درست
زانکه بود او را دلاندر قبضه ی روحالامین
هوش مصنوعی: پس از مرگ او مشکلاتی آشکار شد، چونکه او دلش در اختیار روحالامین بود.
دور تورانی رسید و دور ایرانی گذشت
وز سیه بختی شکار بوم شد باز خشین
هوش مصنوعی: زمانی که دورهی قوم تورانی فرا رسید، زمان دورانی ایرانی به پایان رسید. به خاطر بدشانسی، پرندهای که شکار شده بود، دوباره به حالت خویش برگشت و از دست رفت.
بینسب مردم به قرآن و به دین آوبختند
تا شدند از فر دین جای ملوک اندر، مکین
هوش مصنوعی: مردم بیخبر از قرآن و دین، به بدبختی افتادند و در نتیجه، جایگاه آنها به طور کامل تغییر کرد و به جای سلطنت، در مکانهای پست نشستهاند.
خاندانهای ملوک آربانی را ز بن
برفکند آسیبآنان چون دمنده بومهین
هوش مصنوعی: آسیبزنندگان به خانوادههای پادشاهان آربانی ضربهای شدید زدند، همانطور که بومهین (نوعی پرنده) در هنگام پرواز، بر روی زمین تاثیر میگذارد و چیزهایی را جولان میدهد.
سیستان وگورکانان درگه و خوارزم و طوس
غور و غرشستان، ری وگرگان و جی و ماربین
هوش مصنوعی: سرزمینها و مناطق مختلفی مانند سیستان، گورکانان، خوارزم، طوس، غور، غرشستان، ری، گرگان، جی و ماربین به تصویر کشیده شدهاند. این اشاره به تنوع و زیبایی طبیعی و جغرافیایی این مناطق دارد.
هریکی از پادشاهی بود ایرانی نژاد
کز پس سامانیان خفتند در زیر زمین
هوش مصنوعی: هر یک از این پادشاهان، از نژاد ایرانی بودند که پس از سامانیان، در زیر زمین به خواب رفتهاند.
دیرباز، آن کوشش و رنج نژاد پارسی
گشتضایع چون بهزهدان در، تبه گشته جنین
هوش مصنوعی: سالها پیش، تلاش و زحمت ملت پارسی به هدر رفت، مانند جنینی که در رحم مادر نابود میشود.
سعی آل فرخان، و آل یسار و آل لیث
بن مقفع وآل برمک وآل سهل راستین
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش خاندانهای مختلفی همچون آل فرخان، آل یسار، آل لیث بن مقفع، آل برمک و آل سهل راستین مورد توجه و ستایش قرار گرفته است.
دولت نصربن احمد کوشش جیهانیان
رنجهای بلعمی و آن فاضلان تیزبین
هوش مصنوعی: دولت نصربن احمد تلاشهای جهانیان را که با سختیها و مشکلات مواجه بودند و همچنین دانشمندان و افراد باهوش را میشناخت و ارج مینهاد.
اینهمه یکسر تبه گشتی بهدست آوبز شرع
زانکه داغ شرع بودی مهتران را بر جبین
هوش مصنوعی: تو همه تلاشهای خود را بیهدف از دست دادی و به تسلیم آنچه که از اصول و قوانین است، دچار شدی، چرا که اثر و نشانه این اصول بر پیشانی بزرگان نمایان است.
شاه غزنی را به کف بودی ز ری تا رود گنگ
باز برگردنش بر، یوغ امیرالمومنین
هوش مصنوعی: شاه غزنی میتوانست از ری تا رود گنگ، برگردن خود را زیر بار امیرالمؤمنین بگذارد.
جمله با گردنکشی بودند ناچیز ازگهر
همچو اسپر غم که خیزد ازکنار پارگین
هوش مصنوعی: در این بیت، به نوعی اشاره شده که افراد متکبر و گردنکش، در واقع بیهوده و کمارزش هستند، مانند غمی که از کنار یک پارچه پاره به وجود میآید. در واقع، این ابیات نشاندهندهی ناپایدار بودن خودخواهی و برتری جویی در میان انسانهاست.
لاجرم بیرغیت آن مهتران برتافتی
فکر ابناء گرام از ذکر آباء مهین
هوش مصنوعی: بنابراین، بدون شک به دلیل عدم تمایل تو، آن سروران از کنار تو رد شدهاند. این در حالی است که تفکر نسلهای محترم از یادآوری پدران بزرگوار به دور است.
وز فراموشی بیفسردی درتن یخچال ژرف
خون گرم مرد دهقان در ورید و دروتین
هوش مصنوعی: و از یاد رفتن، تو را در عمق یخچال سرد دچار میکند؛ چون خون گرم یک مرد کشاورز در رگها و رودههایش به جریان است.
گر نبودی در درون کلبه دهقان طوس
اخگری تابنده اندر زیر خاکستر دفین
هوش مصنوعی: اگر در درون کلبه دهقان طوس، آتش سوزانی نهفتینه نبود، زیر خاکستر چیزی مخفی نمیماند.
نسختی زان پادشاهی نامه در غزنی بماند
از برش افشانده گرد نیستی، چرخ برین
هوش مصنوعی: نامهای از پادشاهی در غزنی باقی مانده که از زیبایی و عظمت او حکایت میکند و نشان میدهد که هرچند زندگی و جهان به گذر است، اثرات او در یادها باقی خواهد ماند.
خسروان غور را در غارت غزنی فتاد
آن گهر در دست و بستردند گردش باستین
هوش مصنوعی: خسروان غور به غارت غزنی گرفتار شدند و آن گوهری که در دست داشتند، به دور آن افتاد و صحنهای از نبرد و درگیری را به تصویر کشیدند.
هرکه یک ره خواند،شد سرمستجاویدان،که بود
باستانی باده اندر خسروانی ساتکین
هوش مصنوعی: هر کس که یک بار از این راه عبور کند، همیشه در نشئه و لذت جاودانی فرو میرود، زیرا که شرابی باستانی در دستان این پادشاه و بزرگزاده وجود دارد.
جز مگر داغ دل، از پیشینگان برجا نماند
مرده ریکی کان به کار آید به عهد واپسین
هوش مصنوعی: تنها داغ دل و یاد گذشتهها از نسلهای پیشین باقی مانده است، زیرا یادگارهای آنان برای ما در زمانهای آینده به کار میآید.
لیک بر آن داغها فردوسی طوسی نهاد
مرهمی کرده بهآب غیرت وهمت عجین
هوش مصنوعی: فردوسی طوسی با غیرت و همت خود، بر زخمها و دردها مرهمی نهاده است.
از سخن بنهاد دارویی مفرح در میان
تا بدان خرم کنند این قوم دلهای حزین
هوش مصنوعی: سخن و گفتار را همچون دارویی شادابکننده میان مردم قرار میدهیم تا دلهای غمگین این قوم را خوشحال و شاد نماید.
تا برافروزند روزی بابکانی دوده را
وز نشاط رفتگان از رخ فرو شویند چین
هوش مصنوعی: یک روزی خواهد آمد که افرادی همچون بابک با افتخار و عزت ظهور خواهند کرد و از شادی و سرزندگی گذشتهها، چروکهای صورت روزگار را محو خواهند کرد.
آنچه گفت اندر اوستا (زردهشت» و آنچه کرد
اردشیر بابکان تا یزدگرد بافرین
هوش مصنوعی: آنچه که در اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان) بیان شده و همچنین اقداماتی که اردشیر بابکان انجام داد تا یزدگرد موفق شود و به هدفش دست یابد.
زنده کرد آن جمله فردوسی به الفاظ دری
اینت کرداری شگرف و اینت گفتاری متین
هوش مصنوعی: فردوسی با استفاده از واژههای زیبا و دلنشین، زندگی تازهای به آثار خود بخشید و با نثری استوار و محکم، کارهای شگفتآوری انجام داد.
معجز شهنامه از تاتار، دهقان مرد ساخت
وز نی صحرانشینان کرد چنگ رامتین
هوش مصنوعی: داستان شهنامه از تاتار تأثیری عمیق بر زندگی دهقان مرد گذاشت و همچنین صدای نی نوازندگان صحرا را به نوعی هماهنگ کرد.
با درون مرد ایرانی نگر تا چون کند
این مغانی می که با بیگانگان کرد این چنین
هوش مصنوعی: به عمق وجود مرد ایرانی بنگر تا ببینی چگونه این میکده با بیگانگان چنین رفتار کرده و چه حالتی پیدا کرده است.
ای مبارک اوستاد ای شاعر والانژاد
ای سخنهایت به سوی راستی حبلی متین
هوش مصنوعی: ای استاد گرامی، ای شاعر بزرگوار، ای کسی که سخنانت همواره به سمت حقیقت میگرود.
با تو بدکردند و قدر خدمتت نشناختند
آزمندان بخیل و تاجداران ضنین
هوش مصنوعی: تعدادی از افراد با تو رفتار بدی داشتند و ارزش زحمات و خدماتت را درک نکردند؛ این افراد آزمند و بخیل هستند و حتی کسانی که در جایگاههای بالا قرار دارند نیز از لطف و محبت تو بهرهای نبردند.
نک تو برجا بانگزن مانند شیر مرغزار
و آسمان از هم دریده روبهان را پوستین
هوش مصنوعی: تو همچون شیری نعرهزنان و استوار ایستادهای، مانند آسمانی که از هم گسسته است و روباهها به طمع شکار، در پی پوستین تو هستند.
تک خریدار تو شاهنشاه ایران پهلوانست
آن کزو آشوب، لاغرگشت و آرامش، سمین
هوش مصنوعی: تنها خریدار تو، شاهنشاه ایران است، که پهلوانی بزرگ میباشد. او به خاطر شما به آرامش رسیده و آشفتگیاش کاهش یافته است.
تا ستودان تو زین خسرو پذیرفت آبرو
راست شد برگرد نظم پارسی حصنی حصین
هوش مصنوعی: تا زمانی که ستایندگان تو، این پادشاه را پذیرفتند، آبرو و اعتبار واقعی پارسی زبانان، محکم و استوار شد.
شه به هرکاری که روی آردکند آن را تمام
وین هزارهٔ جشن تو خود حجتی باشد مبین
هوش مصنوعی: پادشاه در هر کاری که وارد شود، آن را به بهترین شکل انجام میدهد و این هزار سال که جشن میگیرند، خود دلیلی روشن بر این مدعاست.
نامهٔ تو هست چون والا درفش کاویان
فر یزدانی وزان بروی چو باد فرودین
هوش مصنوعی: نامهٔ تو مانند پرچم بزرگ و باعظمت آریایی است که نشانهای از شکوه و عظمت خداوند دارد و بر آن، همچون وزش باد در ماه فرودین، میدمد.
هان هزارهٔ تو به فرمان شه والاگهر
آمد وگسترد شادی بر بنات و بربنین
هوش مصنوعی: ای هزار ساله تو، به فرمان پادشاه بزرگ، آمدی و شادی را بر زنان و فرزندان گستراندی.
این هزارهٔ تو همانا جنبش «هوشیدر» است
کز خراسان رخ نماید بر جهان ماء وطین
هوش مصنوعی: این دورهٔ تو همانند حرکت و ظهور «هوشیدر» است که از خراسان به جهان میتابد و نمایان میشود.
باش تا خرم شود ایران ز رود هیرمند
تا بخزران، وز لب اروند تا دریای چین
هوش مصنوعی: بگذار تا ایران از رود هیرمند تا بخارای عزیز و از کنارههای اروند تا دریای چین، شکوفا و سرسبز شود.
باش تا آید («پشوتن» همره بهرامشاه
پیل جنگی دریسار و تیغ هندی دریمین
هوش مصنوعی: بمان تا کسی بیاد که همراه با بهرامشاه، فیل جنگی و شمشیر هندی به همراه دارد.
باش تا در بارگاه شهریار آیند گرد
این هماوندان و بیمرگان ز بهر داد و دین
هوش مصنوعی: بگذار تا در کنار گاه و مکان پادشاه، این همپیمانان و بیمرگها برای برقراری عدالت و دین گرد هم آیند.
باش تا پیدا کند گوهرنژاد پارسی
وز هنرمندی سیاهیها بشوید زین نگین
هوش مصنوعی: بگذار تا اصل و نژاد ایرانی خود را بشناسد و با هنرش، ناپاکیها را از این نگین پاک کند.
محنت ده قرنش از کژی به پالاید روان
همچنان کز جامه، شوخی بسترد زخمکدین
هوش مصنوعی: محنت و سختی زیادی را تحمل کن تا روح و جانت از کژی و نادرستی پاک شود، همانطور که وقتی زخمکدین را از لباس دور میکنی، آن لباس تمیز و پاک میشود.
خصم ایران را گرو ماند دل اندر بند غم
راست چون انگشت «ازهر» در میان زولفین
هوش مصنوعی: دشمن ایران در دل به غم گرفتار است، همانگونه که انگشت «ازهر» در میان موهای پیچیده به دام افتاده است.
این قصیده ارمغان کردم به نام شهریار
تا نیوشم آفرین از شاه و از شاه آفرین
هوش مصنوعی: این شعر را به نام شهریار تقدیم کردم تا از شاه و هنر او ستایش بشنوم.
کارهای خسرو ایران مرا گوینده کرد
زانکه در هر ساعتی اوراست کرداری نوین
هوش مصنوعی: کارهای خسرو ایران باعث شد که من به عنوان گوینده مطرح شوم، زیرا او در هر لحظه کار تازهای انجام میدهد.
همچو پولاد خراسانی بود شعر «بهار»
گرش برگیرد ز خاک و برکشد شاه زمین
هوش مصنوعی: شعر «بهار» مانند پولاد خراسانی محکم و استوار است و اگر روزی از خاک بر اٹھد، میتواند زمین را تحت تأثیر خود قرار دهد و پادشاهی کند.
تا عیان، در استواری هست بالای خبر
تا گمان، در پایداری نیست همتای یقین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی چیزی به وضوح و روشنی دیده میشود، هیچ شکی در آن وجود ندارد. اما در مورد مسائلی که هنوز مشخص نیستند و فقط حدس و گمان وجود دارد، نمیتوان به پایداری آنها دل بست. در واقع، یقین و اطمینان، تنها در موارد عیان و واضح قابل دسترسی است.
باد جاهش استوار و بی گمان باشد چنان
باد ملکش پایدار و بالیقین باشد چنین
هوش مصنوعی: باد در جایش ثابت و بدون تردید است و همچنانکه باد، سرزمینش پایدار است و به یقین میتوان گفت چنین خواهد بود.