شمارهٔ ۱۹۰ - تغزل
گه فریضهٔ شام آن چراغ ترکستان
کنار من ز رخ خویش کرد لالستان
پی شکار دل و جان به غمزه و ابرو
کهی گشاده کمین وگهی گشوده کمان
به چرخ، برجیس از ماه روی او خیره
بهباغ، نرگس در چشممست اوحیران
بهزیر لعل لب اندر دو رشته دندانش
چنان دورشتهٔ لولو به حقه مرجان
به زلف خم شده، دامی ولیک دام بلا
به قد برشده، سروی ولیک سروروان
کسان بهترکستانش دهند نسبت و من
برآن سرم که کشمقبله سوی ترکستان
سخنشچیستعیانودهانشچیستخبر
کمرش چیستیقین ومیانشچیست گمان
اگر سخن نسراید، پدید نیست دهن
وگرکمر نگشاید، پدید نیست میان
دو چشم سحرنمایش به غمزه غارت دل
دولعل روحفزایش بهخنده راحت جان
ز آب وتابش بیآب، لاله ونسرین
ز زلف وخطش بیتاب، سنبل وریحان
زتیره زلفش، روشن رخش چنان تابید
که ماه در شب میلاد حجهٔ یزدان
شمارهٔ ۱۸۹ - اندرز به حاکم قوچان: خرم و آباد باد مرز خبوشانشمارهٔ ۱۹۱ - لوح عبرت: کبر و سرکشی تا چند ای سلالهٔ انسان
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گه فریضهٔ شام آن چراغ ترکستان
کنار من ز رخ خویش کرد لالستان
هوش مصنوعی: در یک شب که خورشید غروب کرده بود، آن چراغ ترکستان، که نماد روشنی و زیبایی است، با نور خود چهرهام را روشن کرد و چهرهام را به باغی از سکوت و آرامش تبدیل نمود.
پی شکار دل و جان به غمزه و ابرو
کهی گشاده کمین وگهی گشوده کمان
هوش مصنوعی: دل و جان را با زیبایی و ناز خود شکار میکنم، گاهی در کمین هستم و گاهی تیر و کمان را به سمت شما میکشم.
به چرخ، برجیس از ماه روی او خیره
بهباغ، نرگس در چشممست اوحیران
هوش مصنوعی: چرخ آسمان به زیبایی صورت او مینگرد و در باغ، نرگسها با چشمهای مسحور او شگفتزده هستند.
بهزیر لعل لب اندر دو رشته دندانش
چنان دورشتهٔ لولو به حقه مرجان
هوش مصنوعی: زیر لبهای سرخ او دو دندان زیبا وجود دارد که مانند دو دانه مروارید در لابهلای مرجان جلوهگری میکنند.
به زلف خم شده، دامی ولیک دام بلا
به قد برشده، سروی ولیک سروروان
هوش مصنوعی: زلفهای پیچیده و زیبا، همچون دامی فریبنده هستند، اما در حقیقت این دام از بلایای عشق و دردهای آن نشأت میگیرد. به قد زیبای او مانند سرو بلند، همچنان که آن سرو زیبا، سروری و خوشبختی را به همراه ندارد.
کسان بهترکستانش دهند نسبت و من
برآن سرم که کشمقبله سوی ترکستان
هوش مصنوعی: افرادی او را به ترکستان نسبت میدهند، اما من هدفم این است که به سمت ترکستان حرکت کنم.
سخنشچیستعیانودهانشچیستخبر
کمرش چیستیقین ومیانشچیست گمان
هوش مصنوعی: سخنان او روشن و واضح است، و آنچه بر زبان میآورد چه خبری دارد. کمر او چه معنا و استحکام دارد و رابطهاش چه تصوری را ایجاد میکند.
اگر سخن نسراید، پدید نیست دهن
وگرکمر نگشاید، پدید نیست میان
هوش مصنوعی: اگر کسی سخن نگوید، دهان او نمایان نیست و اگر کمربند خود را باز نکند، وسط او نیز دیده نمیشود.
دو چشم سحرنمایش به غمزه غارت دل
دولعل روحفزایش بهخنده راحت جان
هوش مصنوعی: دو چشم جذاب او با نگاهش دل را میدزدند و لبهای خوشرنگش با خندهای دلنشین، جان را به آرامش میرسانند.
ز آب وتابش بیآب، لاله ونسرین
ز زلف وخطش بیتاب، سنبل وریحان
هوش مصنوعی: با نبود آب، لاله و نسرین به خاطر زیبایی و شکوفایی خود، بیتاب و سرشار از احساس هستند. همچنین، سنبل و ریحان نیز از دلباختگی و زیبایی زلف و خط آن شخص، دلتنگ و بیقرارند.
زتیره زلفش، روشن رخش چنان تابید
که ماه در شب میلاد حجهٔ یزدان
هوش مصنوعی: موهای سیاه او، چنان درخششی بر چهرهاش انداخته که گویی ماه در شب تولد خداوند تابیده است.