شمارهٔ ۱۸۲ - فوج آهن
چون بدرید صبح پیراهن
جلوه گر گشت فوجی از آهن
سپهی کز نهیب نیزهٔ او
بردرد چرخ پیر پیراهن
لشگری کانعطاف خنجر وی
بگسلاند ز کهکشان جوشن
چون برآید غریو، روز نبرد
فوج آهن به جنبش آرد تن
آهنین قلعهای بود جنبان
نه بر او در پدید و نی روزن
تیر بارد چنان که بر پرد
آهن ذوب گشته از معدن
بمب کوبد، چنان که درغلطد
سنگ خارا ز قله در دامن
میغی از تیغ برکشد که از آن
مرگ بارد به تارک دشمن
شمارهٔ ۱۸۱ - خورشید: الا یا قیرگون گوهر درون بسّدین خرمنشمارهٔ ۱۸۳ - بوسه: تو هم امروز بده بوسه به من
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون بدرید صبح پیراهن
جلوه گر گشت فوجی از آهن
هوش مصنوعی: وقتی صبح فرا میرسد و لباس شب را کنار میزند، گروهی از زیبایی و درخشش ظاهر میشود.
سپهی کز نهیب نیزهٔ او
بردرد چرخ پیر پیراهن
هوش مصنوعی: سپهبدی که صدای نیزهاش باعث ترس و لرز در آسمان کهن میشود، مانند پیراهنی میگردد.
لشگری کانعطاف خنجر وی
بگسلاند ز کهکشان جوشن
هوش مصنوعی: لشکری که به خاطر خنجر او، زنجیرها را از کهکشان پاره میکند.
چون برآید غریو، روز نبرد
فوج آهن به جنبش آرد تن
هوش مصنوعی: زمانی که صدای غرش و جنگ به گوش برسد، لشگریان آهنین به حرکت در میآیند و جان را به هیجان میآورند.
آهنین قلعهای بود جنبان
نه بر او در پدید و نی روزن
هوش مصنوعی: قلعهای آهنی بود که در آن نه درهایی وجود داشت و نه پنجرههایی.
تیر بارد چنان که بر پرد
آهن ذوب گشته از معدن
هوش مصنوعی: باران چنان ریزش میکند که گویا بر ورق آهن ذوب شده از معدن میافتد.
بمب کوبد، چنان که درغلطد
سنگ خارا ز قله در دامن
هوش مصنوعی: بمب با قدرت ضربهای میزند که سنگ نفوذناپذیر از سر قله به دامنه میغلطد و سقوط میکند.
میغی از تیغ برکشد که از آن
مرگ بارد به تارک دشمن
هوش مصنوعی: ابر شمشیری میکشد که مرگ را بر سر دشمن میبارد.