گنجور

بخش ۲۴ - فی نغمات الجنان من جذبات الرحمان

اشف قلبی، ایها الساقی الرحیم
بالتی یحیی بها العظم الرمیم
زوج الصهباء بالماء الزلال
واجعلن عقلی لها مهرا حلال
بنت کرم تجعلن الشیخ شاب
من یذق منها عن الکونین غاب
خمرة من نار موسی نورها
دنها قلبی و صدری طورها
قم فلاتمهل، فما فی‌العمر مهل
لا تصعب شربها و الامر سهل
قم فلاتمهل فان الصبح لاح
والثریا غربت والدیک صاح
قل لشیخ قلبه منها نفور
لا تخف، فالله تواب غفور
یا مغنی ان عندی کل غم
قم والق النار فیها بالنغم
یا مغنی قم فان العمر ضاع
لا یطیب العیش الا بالسماع
انت ایضا یا مغنی لا تنم
قم واذهب عن فؤادی کل غم
غن لی دورا، فقد دار القدح
والصبا قد فاح والقمری صدح
واذکرن عندی احادیث الحبیب
ان عیشی من سواها لا یطیب
واذکرن ذکری احادیث الفراق
ان ذکر البعد مما لا یطاق
روحن روحی باشعار العرب
کی یتم الحظ فینا والطرب
وافتحن منها بنظم مستطاب
قلته فی بعض ایام الشباب
قد صرفنا العمر فی قیل و قال
یا ندیمی! قم فقد ضاق المجال
ثم اطربنی باشعار العجم
و اطردن همتا علی قلبی هجم
وابتداء منها ببیت المثنوی
للحکیم المولوی المعنوی
« بشنو از نی، چون حکایت می‌کند
وز جدایی‌ها، شکایت می‌کند»
قم و خاطبنی بکل الالسنه
عل قلبی ینتبة من ذی السنه
انه فی غفلة عن حاله
خائض فی قیله مع قاله
کل ان فهو فی قید جدید
قائلا من جهله: هل من مزید
تائه فی الغی قد ضل الطریق
قط من سکرالهوی لا یستفیق
عاکف دهرا، علی اصنامه
تنفر الکفار من اسلامه
کم انادی و هو لایسقی یصغی؟ التناد
وافادی، وافادی، وافاد
یا بهائی اتخذ قلبا سواه
فهو ما معبوده الا هواه
هر چه از حق باز دارد ای پسر
نام کردن، نان و حلوا، سر به سر
گر همی خواهی که باشی تازه‌جان
رو کتاب نان و حلوا را بخوان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اشف قلبی، ایها الساقی الرحیم
بالتی یحیی بها العظم الرمیم
هوش مصنوعی: ای ساقی مهربان، دل مرا شاد کن و به من نوشیدنی بده که جان تازه‌ای به استخوان‌های پوسیده‌ام ببخشد.
زوج الصهباء بالماء الزلال
واجعلن عقلی لها مهرا حلال
هوش مصنوعی: نوشیدنی گوارا را با آب زلال مخلوط کن و بیاور که عقل و اندیشه‌ام را به عنوان مهریه‌ای حلال برای او قرار دهم.
بنت کرم تجعلن الشیخ شاب
من یذق منها عن الکونین غاب
هوش مصنوعی: اگر دختر کرم بر این سرزمین ببارد، هر که طعم آن را بچشد، جوانی و تازگی را به دست خواهد آورد و از دو دنیا دور خواهد شد.
خمرة من نار موسی نورها
دنها قلبی و صدری طورها
هوش مصنوعی: شراب من آتش موسی است، نورها به دل و سینه‌ام می‌تابند، مانند کوه طور.
قم فلاتمهل، فما فی‌العمر مهل
لا تصعب شربها و الامر سهل
هوش مصنوعی: برو و درنگ نکن، زیرا زمان در عمر فرصتی نیست. نوشیدنی‌اش سخت نیست و کار آسان است.
قم فلاتمهل فان الصبح لاح
والثریا غربت والدیک صاح
هوش مصنوعی: برو و تردید نکن، زیرا صبح در حال سر زدن است و ستارهٔ ثریا در حال غروب. پدرت صدا زده است.
قل لشیخ قلبه منها نفور
لا تخف، فالله تواب غفور
هوش مصنوعی: به کسی که دلش از عشق دور است بگو: نترس، زیرا خداوند بخشنده و مهربان است و توبه‌پذیر است.
یا مغنی ان عندی کل غم
قم والق النار فیها بالنغم
هوش مصنوعی: ای خوش‌صدا، به من بگویید همه غم‌ها را کنار بگذارم و با نغمه‌ها آتش را در آن خاموش کنم.
یا مغنی قم فان العمر ضاع
لا یطیب العیش الا بالسماع
هوش مصنوعی: ای خواننده، بیدار باش! که زندگی هدر رفته و خوشی واقعی تنها با شنیدن موسیقی است.
انت ایضا یا مغنی لا تنم
قم واذهب عن فؤادی کل غم
هوش مصنوعی: ای گنجینه شادی، بیدار باش و از دل من همه غم‌ها را دور کن.
غن لی دورا، فقد دار القدح
والصبا قد فاح والقمری صدح
هوش مصنوعی: به من بخواه دوری کن، چون هم اینک دور می‌چرخد و باده در جام است، و بوی نسیم تازگی به مشام می‌رسد و قمری آواز دل‌نوازی سر می‌دهد.
واذکرن عندی احادیث الحبیب
ان عیشی من سواها لا یطیب
هوش مصنوعی: به یادم بیاورید داستان‌های محبوب او را؛ زیرا زندگی‌ام بدون آن‌ها خوشایند نیست.
واذکرن ذکری احادیث الفراق
ان ذکر البعد مما لا یطاق
هوش مصنوعی: و به یاد بیاورید سخنان جدایی را، زیرا یادآوری فاصله و دوری از یکدیگر، طاقت‌فرسا و دشوار است.
روحن روحی باشعار العرب
کی یتم الحظ فینا والطرب
هوش مصنوعی: شعری از شاعر عربی بیانگر این است که روح زندگی در شعر و موسیقی نهفته است و در این زمان، خوشبختی و شادی در کنار ما قرار دارد.
وافتحن منها بنظم مستطاب
قلته فی بعض ایام الشباب
هوش مصنوعی: از آن نشانه‌ها را که در جوانی نوشته‌ام، با خوشحالی و شوق باز می‌کنم.
قد صرفنا العمر فی قیل و قال
یا ندیمی! قم فقد ضاق المجال
هوش مصنوعی: ما عمر خود را در صحبت‌های بی‌پایه و حاشیه‌پردازی گذراندیم، دوست من! بلند شو که زمان برای ما تنگ شده است.
ثم اطربنی باشعار العجم
و اطردن همتا علی قلبی هجم
هوش مصنوعی: سپس شعرهای عجم مرا شاد کند و هموزنی بر قلبم حمله کند.
وابتداء منها ببیت المثنوی
للحکیم المولوی المعنوی
با بیتی از مثنوی معنوی حکیم مولوی آعاز می‌کنم.
« بشنو از نی، چون حکایت می‌کند
وز جدایی‌ها، شکایت می‌کند»
هوش مصنوعی: از نی بشنو، او داستان‌هایی را بازگو می‌کند و از غم فراق و جدایی‌ها ناله می‌زند.
قم و خاطبنی بکل الالسنه
عل قلبی ینتبة من ذی السنه
هوش مصنوعی: در این بیت، سخن از این است که ای قم، با هر زبانی با من صحبت کن، که دل من از گفته‌های صاحب زبان بیدار می‌شود. یعنی جایی که به یاد و یادآوری نیاز دارد، می‌توان به آن زبان‌های مختلف در ارتباط بود تا تأثیرگذاری بیشتری بر روی دل بیفتد.
انه فی غفلة عن حاله
خائض فی قیله مع قاله
هوش مصنوعی: او در غفلت از حال خود است و درگیر سخنان دیگران می‌باشد.
کل ان فهو فی قید جدید
قائلا من جهله: هل من مزید
هوش مصنوعی: همه چیز در زندان جدیدی قرار دارد، و بگویید آیا چیزی دیگر هم هست که ندانید؟
تائه فی الغی قد ضل الطریق
قط من سکرالهوی لا یستفیق
هوش مصنوعی: کسی که در گیجی و سرگشتگی است و راه را گم کرده است، به دلیل شیفتگی و دلدادگی، قادر به بازگشت و به هوش آمدن نیست.
عاکف دهرا، علی اصنامه
تنفر الکفار من اسلامه
هوش مصنوعی: مدت‌هاست که در برابر عقاید و بت‌ها مانده و مردم از بی‌ادبی و کفرشان به خاطر ایمان به اسلام دوری می‌کنند.
کم انادی و هو لایسقی یصغی؟ التناد
وافادی، وافادی، وافاد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به موضوعی اشاره دارد که نشان می‌دهد انسان‌ها در مواجهه با چالش‌ها و ناملایمات زندگی، چگونه باید خود را با شرایط وفق دهند. او به این نکته اشاره می‌کند که برخی افراد در تلاش‌اند تا از دیگران یاری بگیرند، اما در واقع باید خودشان برای مشکلاتشان چاره‌اندیشی کنند. این هشدار به ما یادآوری می‌کند که همواره باید در تلاش باشیم و خود را به راه‌حل‌ها نزدیک کنیم، و کمک دیگران اگرچه مهم است، اما نباید کاملاً به آن وابسته باشیم.
یا بهائی اتخذ قلبا سواه
فهو ما معبوده الا هواه
هوش مصنوعی: هر که دلش را به غیر از عشق تو بسپارد، معبودی جز هوای نفس خود نخواهد داشت.
هر چه از حق باز دارد ای پسر
نام کردن، نان و حلوا، سر به سر
هوش مصنوعی: هر چیزی که از حقیقت دور است، ای پسر، تنها صحبت کردن درباره‌اش بی‌فایده است، مانند نان و حلوایی که هیچ وقت به دست نمی‌آید.
گر همی خواهی که باشی تازه‌جان
رو کتاب نان و حلوا را بخوان
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی همیشه سرزنده و بانشاط باشی، به مطالعه‌ی کتاب‌هایی درباره‌ی نان و حلوا بپرداز.

حاشیه ها

1396/11/19 16:02

ظاهر مصرع اول بیت یکی مانده به آخر،چه می باشد،نه چت...

1396/11/19 16:02

نظر قبل حل شد،چه تو را می باشد

1397/02/23 14:04
منصور قربانی

یعنی هرچه تورا