گنجور

بخش پنجم - قسمت دوم

رئیس دهی با پسر در رهی
گذشتند بر قلب شاهنشهی
پسر چاوشان دید و تیغ و تبر
قباهای اطلس، کمرهای زر
یلانی کماندار و شمشیر زن
غلامان ترکش کش تیر زن
یکی در برش پرنیانی قبا
یکی بر سرش خسروانی کلا
پسر کان همه شوکت و پایه دید
پدر را به غایت فرومایه دید
که حالش بگردید و رنگش بریخت
زهیبت به بیغوله ای درگریخت
پسر گفتش آخر بزرگی دهی
به سرداری از سر بزرگان، مهی
چه بودت که ببریدی از جان امید
بلرزیدی از باد هیبت چو بید
بلی گفت، سالار و فرمان هم
ولی عزتم هست تا در دهم
بزرگان از آن دهشت آسوده اند
که در بارگاه ملک بوده اند
تو ای بیخبر همچنان در دهی
که برخویشتن منصبی میدهی

در حدیث است که، زمانی که پیری فرتوت توبه کند، فرشتگان گویند: اکنون که حواست سردی گرفت و نفس سرد گشت توبه کنی؟

ای حسن توبه آن گهی کردی
که ترا قوت گناه نماند
با دل گفتم توبه باید کردن
دل گفت: بلی چو خیر را مایه نماند
ببین با یک انگشت از چند بند
به صنع الهی به هم در فکند
پس آشفتگی باید و ابلهی
که انگشت بر حرف صفش نهی

پادشاهی را گفتند: فلان، فرزند ترا دوست همی دارد، او را بکش. گفت: اگر قرار بود که هر کس ما را دوست دارد یا دشمن دارد، بکشیم، کسی بر روی زمین نماند.

ای وصل تو برتر از تمنای امید
تا پخته ماند با تو سودای امید
من در تو کجا رسم که آنجا که توئی
نه دست هوس رسید و نه پای امید
دی کز تو گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است، فریاد مکن
بر رفته و بر نامانده بنیاد مکن
حالی دریاب و عمر بر باد مکن
ای بی خبر این نفس مجسم هیچ است
وین دایره و سطح مخیم هیچ است
دریاب که در نشیمن کون و فساد
وابسته ی یک دمی و آن هم هیچ است
آن که گفتم با تو خواهم دلبر دیگر گرفت
هم توئی و با تو خواهم عاشقی از سر گرفت

حکیمانی که دیدگاههایشان در جهان چون قانون بوده و غالب دانش ها بدست ایشان نشر یافته و خود ستون های حکمت به شمار آیند، یازده تن اند:

افلاطون در الهیات نه

ابرخس و بطلمیوس در رصد ستارگان، هیات و هندسه.

بقراط و جالینوس در طب.

ارشمیدس و اقلیدس و ابلینوس در فنون ریاضی.

ارسطو در طبیعی و منطق.

سقراط و فیثاغورس در اخلاق.

چو گوهر پاک دارد، مردم پاک
کی آلوده شود در دامن خاک
گل سرشوی از این معنی که پاک است
به سر بر میکنندش گرچه خاک است

حکایت کنند که دو عارف، هر یک بهر مسافران رباطی آماده ساختند و به خدمت ایشان بنشستند. یکی از آن دو از دیگری غرض پرسید. گفت:

دام بنهاده ام تا بل کوکئی را شکار کنم. دیگری گفت: اما مرا بدان شکار نیز نیاز نیست. این از آن روست که عارف اول از مقام صعود از خلق به خالق دور است و دیگری در مقام رضا و نزول از خالق به خلق است.

به مردم درآویز اگر مردمی
که با آدمی خو گر است آدمی
اگر کان و گنجی چونائی بدست
بسی گنج زاینگونه در خاک هست
چو دوران ملکی بپایان رسد
بدو دست جوینده آسان رسد
اگر ماهی از سنگ خارا بود
شکار نهنگان دریا بود
زباغی که پیشینگان کاشتند
بس آیندگان میوه برداشتند
چو کشته شد ازبهر ما چند چیز
ز بهر کسان ما بکاریم نیز
هر شب به هوای خاک پایت
دیده به ره صباست ما را
شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم
ما را به سخت‌جانیِ خود این گمان نبود
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد
ای عجب من عاشق این هر دو ضد
یک امروز است ما را نقد ایام
برآن هم اعتمادی نیست تا شام

غیرت بر دانش و حفظ آن از غیر اهل وظیفه و واجب است. از آن رو که چونان عقد مروارید برگردن خوکان نشود.

از سخنان عیسی (ع) است: حکمت را با غیر اهل در میان منه که به حکمت ستم کرده باشی.

از سخنان یکی از نام آوران: از نشانه های اعراض حق تعالی از بنده یکی این است که وی را به کاری مشغول کند که به دین و دنیایش سود نرساند.

از سخنان حکیمان: حق خداوند تعالی بر آدمی تعظیم و سپاس اوست، و حق پادشاه طاعت وی و نصیحت گفتنش. و حق آدمی برخود، کوشیدن و از گناهان دوری کردن است.

و حق هم صحبتان و دوستان وفا و مهربانی و یاری ایشان است و حق عموم مردم. خودداری از آزار ایشان و نیکی معاشرت با آنان.

کریم آن است که نیکی سخن را نیز شکر گزارد و حق یک لحظه آشنائی را نیز داند.

نماز جامع انواع عبادتهای نفسانی و بدنی است چون، پاکیزگی، پوشاندن اندام، و صرف مال در راه آن دو و رو به سوی کعبه کردن، و عزلت بهر عبادت و اظهار خشوع ورزیدن و با تن و خلوص نیت داشتن با دل

و با شیطان ستیزه کردن و باحق تعالی مناجات گفتن و قرآن خواندن و شهادتین را ذکر کردن و خویشتن داری از دو لذت و نیکو.

ما بی تو دمی شاد به عالم نزدیم
خوردیم بسی خون دل و دم نزدیم
بی شعله ی آه لب زهم نگشودیم
بی قطره ی اشک چشم بر هم نزدیم
ندانی که شوریده حالان مست
چرا بر فشانند بر رقص دست
که شاید دری بر دل از واردات
فشاند سر دست بر کاینات
حلالش بود رقص بر یاد دوست
که هر آستینش جانی در اوست
گیرم به نقاب در کشی رخسارت
یا پست کنی به رغم من گفتارت
دانم نتوانی به نهفتن باری
چستی قد و چابکی رفتارت

آدمی مسافر است و سر منزل هایش شش است که از آن ها سه سر منزل را طی نموده است و سه دیگر باقی است. اما آن سه که طی کرده است: از عدم به پشت پدر و پیرامن سینه ی مادر آمدن است. چنان که حق سبحانه فرمود:

«یخرج من بین الصلب و الترائب ». دوم زهدان مادر است. چنان که فرمود: «هوالذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء» و سوم: آمدن از زهدان به فضای دنیاست.

چنانکه نیکوترین گوینده فرمود: «و حمله و فصاله ثلثون شهرا» اما آن منازل که هنوزشان در نوردیده است، اول: گور است، چنان که پیامبر فرمود(ص) گور اولین منزل از منازل آخرت است و آخرین منزل از منازل دنیا.

دوم، عرصه ی رستاخیز است که خداوند فرمود: «و عرضو اعلی ربک صفا» و سوم، بهشت است یا دوزخ. چنانکه خداوند فرمود: «فریق فی الجنه و فریق فی السعیر» و ما اکنون در حال نوردیدن چهارمین سرمنزل ایم و مدتش دوره ی عمر ماست.

و روزهایمان، فرسنگهایش و ساعاتمان میل هایش و نفس هایمان، گامهایش. بسا اشخاصی که از این دوره ی آنها فرسنگها مانده است و بسا کسانی که ازاین دوره ی آن ها چند میل مانده باشد و پاره ای که چند گام. از مرگ بی زاد و توشه به خداوند پناه همی بریم.

شاها دل آگاه گدایان دارند
سر رشته ی عشق بینوایان دارند
گنجی که زمین و آسمان طالب اوست
گر درنگری، برهنه پایان دارند

از امیر مؤمنان (ع) روایت شده است که فرمود: روزی پیامبر خدا(ص) براهی می رفت و من نیز با وی بودم. قضا را به جمعی رسیدیم.

پرسید: این جماعت را چه می شود؟ گفتند: دیوانه ای را محاصره کرده اند. فرمود: وی دردمند است. دیوانه کسی است که (هنگام رفتن) دست خود تکان دهد، در راه رفتن تکبر کند، شانه هایش را بجنباند و در عین این که در کار معصیت است از خداوند نکوئی خواهد.

از نشانه های پذیرش حج آن است که بنده پس از حج گذاردن، معاصی که پیش تر همی کرده است، یک سو نهد.

در کافی نقل کرده است که آدم از آن رو حج گذارد که توبه اش پذیرفته شد.

در حدیث آمده است که کعبه را هر روز لحظه ای است که در آن لحظه هر کس به کعبه بود، آمرزیده شود و نیز کسی که دلش مشتاق کعبه بوده و عذری مانع رفتنش شده است.

از سخنان بزرگان، کار نیکی را که توانید انجام دهید کوچک مشمرید و در انتظار کاری سترگ تر بتأخیرش میفکنید. چه اندک هنگام نیاز بدان، به حال نیازمند، نافع تر از بسیار به هنگام بی نیازی بود.

خداوند کسی را آمرزد که آنچه در کف دارد، رها کند و آنچه در دو فک دارد، نگهدارد.

هستی برای ثبت ثنایت صحیفه ای است
کآغاز آن ازل بود انجام آن ابد
در جنب آن صحیفه چه باشد اگر به فرض
صدنامه در ثنای تو انشا کند خرد
نتوان صفات تو زطلسم جهان شناخت
احکام آن نجوم نگنجد در این رصد
هرگونه اعتقاد کنندت، نئی چنان
ما را در این قضیه جز این نیست معتقد
قرب ترا نبود سبب جز فنا و فقر
طوبی لمن تهیاء للقرب و استعد
لبیک گفت لطف تو هرجا برهمنی
بر جای یا صنم به خطا گفت: یا صمد
جاهل بود نعو زر نور حضور تو
آری ز آفتاب رمد صاحب رمد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رئیس دهی با پسر در رهی
گذشتند بر قلب شاهنشهی
هوش مصنوعی: یک رئیس ده با پسرش در راهی عبور می‌کردند و ناگهان بر قلب پادشاهی وارد شدند.
پسر چاوشان دید و تیغ و تبر
قباهای اطلس، کمرهای زر
هوش مصنوعی: پسر چاوشان تزیینات زیبا و با ارزشی را دید که شامل لباس‌های مجلل و کمربندهای طلا بود.
یلانی کماندار و شمشیر زن
غلامان ترکش کش تیر زن
هوش مصنوعی: یک جنگجو ماهر که هم با کمان می‌زند و هم با شمشیر می‌جنگد، گروهی از غلامان را به همراه خود دارد که تیر و کمان را به او می‌دهند.
یکی در برش پرنیانی قبا
یکی بر سرش خسروانی کلا
هوش مصنوعی: یک نفر در آغوشش لباس نرمی مانند پر دارد و دیگری بر سرش کلاهی مانند تاج فرمانروایان قرار دارد.
پسر کان همه شوکت و پایه دید
پدر را به غایت فرومایه دید
هوش مصنوعی: پسر که همه عظمت و مقامش را می‌شناخت، پدرش را بسیار بی‌ارزش و پست دید.
که حالش بگردید و رنگش بریخت
زهیبت به بیغوله ای درگریخت
هوش مصنوعی: او به خاطر حال و وضعیتش دچار تغییر رنگ و چهره شد و از ترس به جایی پنهان شد.
پسر گفتش آخر بزرگی دهی
به سرداری از سر بزرگان، مهی
هوش مصنوعی: پسر به پدرش گفت که اگر تو مقام و بزرگی به کسی می‌دهی، این مقام باید به کسی داده شود که از میان بزرگان و افراد بافرهنگ باشد، مثل ماهی که در آسمان می‌درخشد.
چه بودت که ببریدی از جان امید
بلرزیدی از باد هیبت چو بید
هوش مصنوعی: چه چیزی تو را دچار این حال کرده که امید از جانت رخت بسته و مانند بید از ترس می‌لرزی؟
بلی گفت، سالار و فرمان هم
ولی عزتم هست تا در دهم
هوش مصنوعی: آری، او گفت که من یک رهبر و فرمان‌دهنده هستم، اما باید بدانید که من تا وقتی که عزت و احترامم حفظ شود، این مقام را بر عهده دارم.
بزرگان از آن دهشت آسوده اند
که در بارگاه ملک بوده اند
هوش مصنوعی: بزرگان به خاطر احترام و موقعیتی که در دربار دارند، از ترس و نگرانی راحت و آسوده‌اند.
تو ای بیخبر همچنان در دهی
که برخویشتن منصبی میدهی
هوش مصنوعی: ای بی‌خبر، تو هنوز در جایی زندگی می‌کنی که به خودت مقام و ارزشی می‌دهی.
در حدیث است که، زمانی که پیری فرتوت توبه کند، فرشتگان گویند: اکنون که حواست سردی گرفت و نفس سرد گشت توبه کنی؟
هوش مصنوعی: در روایتی آمده است که وقتی فردی سالخورده و ناتوان توبه می‌کند، فرشتگان می‌گویند: حالا که دیگر جوانی و شادابی را از دست داده‌ای و روحت سرد شده، چرا در این‌جا به توبه روی آورده‌ای؟
ای حسن توبه آن گهی کردی
که ترا قوت گناه نماند
هوش مصنوعی: ای حسن، تو زمانی توبه کردی که دیگر قدرت گناه کردن را نداشتی.
با دل گفتم توبه باید کردن
دل گفت: بلی چو خیر را مایه نماند
هوش مصنوعی: با دل صحبت کردم و گفتم باید توبه کنم، دل پاسخ داد: بله، اما وقتی که دیگر خیر و نیکی در اختیار نیست.
ببین با یک انگشت از چند بند
به صنع الهی به هم در فکند
هوش مصنوعی: نگاه کن که چگونه با یک انگشت می‌توانی چندین بند را باهم گره‌زنی و به خلق و کار خدا اشاره کنی.
پس آشفتگی باید و ابلهی
که انگشت بر حرف صفش نهی
هوش مصنوعی: پس باید در بی‌قراری و نادانی، کسی که به حرف صفش دست بزند، را کنار بگذاری.
پادشاهی را گفتند: فلان، فرزند ترا دوست همی دارد، او را بکش. گفت: اگر قرار بود که هر کس ما را دوست دارد یا دشمن دارد، بکشیم، کسی بر روی زمین نماند.
هوش مصنوعی: پادشاهی به او گفتند: کسی که فرزند توست، تو را دوست دارد، او را بکش. پادشاه پاسخ داد: اگر قرار بر این باشد که هر کسی را که ما را دوست دارد یا دشمن دارد بکشیم، دیگر هیچ‌کس در روی زمین باقی نخواهد ماند.
ای وصل تو برتر از تمنای امید
تا پخته ماند با تو سودای امید
هوش مصنوعی: عشق و وصالت ارزشمندتر از آرزوها و امیدهای ماست، تا زمانی که با تو هستم، این آرزوها به صورت واقعی و پخته باقی می‌مانند.
من در تو کجا رسم که آنجا که توئی
نه دست هوس رسید و نه پای امید
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم به کجا بروم، زیرا در جایی که تو هستی، نه آرزوها به من دسترسی دارند و نه امیدها به من می‌رسند.
دی کز تو گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است، فریاد مکن
هوش مصنوعی: دیروز را که از تو گذشت، به یاد نیاور و فردا که هنوز نیامده، شکایت و فریاد نکن.
بر رفته و بر نامانده بنیاد مکن
حالی دریاب و عمر بر باد مکن
هوش مصنوعی: به گذشته فکر نکن و بر اساس آنچه که از بین رفته، تصمیم نگیر. به حال حاضر توجه کن و عمر خود را به هدر نده.
ای بی خبر این نفس مجسم هیچ است
وین دایره و سطح مخیم هیچ است
هوش مصنوعی: ای آنکه بی‌خبر هستی، بدان که این نفس و وجود مادی هیچ ارزشی ندارد و این عالم فیزیکی و ظاهری نیز بی‌معنا و توخالی است.
دریاب که در نشیمن کون و فساد
وابسته ی یک دمی و آن هم هیچ است
هوش مصنوعی: درک کن که در این دنیا و دنیای پستی که داریم زندگی می‌کنیم، همه چیز وابسته به لحظه‌ای کوتاه است و در نهایت آن لحظه نیز هیچ ارزش ندارد.
آن که گفتم با تو خواهم دلبر دیگر گرفت
هم توئی و با تو خواهم عاشقی از سر گرفت
هوش مصنوعی: من به تو گفته بودم که با دیگری عشق ورزی می‌کنم، اما در واقع تو همان کسی هستی که همچنان به تو عشق می‌ورزم و به احساسم با تو ادامه می‌دهم.
حکیمانی که دیدگاههایشان در جهان چون قانون بوده و غالب دانش ها بدست ایشان نشر یافته و خود ستون های حکمت به شمار آیند، یازده تن اند:
هوش مصنوعی: حکیمانی که نظراتشان مانند قوانین در جهان شناخته می‌شود و بیشتر دانش‌ها از طریق آن‌ها منتشر شده، به عنوان پایه‌های حکمت به شمار می‌روند، یازده نفر هستند.
افلاطون در الهیات نه
هوش مصنوعی: افلاطون در مباحث دینی و الهیاتی خود، نگرش‌های خاصی دارد. او به بررسی طبیعت خدا، عالم و انسان می‌پردازد و برخی از مفاهیم پایه‌ای در مورد هستی و وجود را مطرح می‌کند. افلاطون معتقد است که حقیقت و واقعیت فراتر از دنیای مادی است و در دنیای ایده‌ها یا بالاتر از آن وجود دارد. به همین دلیل، او در تجزیه و تحلیل‌هایش به مفاهیمی همچون جاودانگی روح و وجود ایده‌های مطلق توجه دارد. کلید فهم الهیات او، درک ارتباط بین دنیای ایده‌ها و دنیای محسوس است. افلاطون به دنبال درک بهتر از نوع وجود خداوند و جایگاه انسان در کائنات است.
ابرخس و بطلمیوس در رصد ستارگان، هیات و هندسه.
هوش مصنوعی: ابرخس و بطلمیوس به عنوان دو شخصیت مهم در تاریخ ستاره‌شناسی شناخته می‌شوند که در رصد ستارگان و بررسی هندسه آسمان فعالیت‌های مهمی انجام دادند. ابرخس بر اساس مشاهدات دقیق و سیستماتیک خود اطلاعات مهمی درباره موقعیت ستارگان و سیارات جمع‌آوری کرد. او همچنین به توسعه جدول‌های ستاره‌ای پرداخت که به علم نجوم کمک شایانی کرد. از سوی دیگر، بطلمیوس با نظریات هندسی‌اش و تنظیم مدل‌های ریاضی برای توضیح حرکت اجرام آسمانی، تأثیر عمیقی بر فهم بشر از جهان داشت. او کتابی به نام "المدار" نوشت که اطلاعات جامع‌تری درباره دنیای آسمانی و اجرام آن ارائه می‌داد و تأثیرش به قرن‌ها بعد ادامه پیدا کرد.
بقراط و جالینوس در طب.
هوش مصنوعی: بقراط و جالینوس دو پزشک و دانشمند معروف در تاریخ پزشکی هستند. بقراط، که به عنوان پدر علم پزشکی شناخته می‌شود، عمدتاً به خاطر تأکیدش بر روی مشاهده و جداسازی علم پزشکی از خرافات شناخته می‌شود. او اصول اخلاقی پزشکی را نیز پایه‌گذاری کرد و تأکید داشت که پزشکان باید به بیماران خود با احترام و حرفه‌ای رفتار کنند. جالینوس، پزشک و فیلسوف رومی، نظریات بقراط را توسعه داد و بر پایه‌گذاری علم آناتومی و فیزیولوژی تأثیر زیادی داشت. او آزمایش‌ها و مشاهداتش را بر روی حیوانات انجام داد و از نتایج آن‌ها برای درک بهتر بدن انسان استفاده کرد. نظرات و نوشته‌های جالینوس برای قرن‌ها بر دانش پزشکی تأثیرگذار بود و بسیاری از ایده‌های او تا قرون وسطی مورد استناد قرار می‌گرفت. این دو شخصیت به شکل قابل توجهی بر پیشرفت علم پزشکی و درک بشر از بهداشت و درمان تأثیر گذاشتند.
ارشمیدس و اقلیدس و ابلینوس در فنون ریاضی.
هوش مصنوعی: ارشمیدس و اقلیدس و ابلینوس از بزرگ‌ترین ریاضی‌دانان تاریخ به شمار می‌روند که هر یک در زمینه‌های مختلف ریاضی تأثیرات عمیقی گذاشته‌اند. ارشمیدس به خاطر کشفیاتش در هندسه و مکانیک مشهور است، اقلیدس به عنوان پدر هندسه شناخته می‌شود و کتاب اصول او پایه‌گذار بسیاری از مبانی ریاضی است. ابلینوس نیز در پژوهش‌های هندسی و خصوصیات اعداد فعالیت‌های مهمی داشته و آثارش در ریاضیات و نجوم اهمیت زیادی دارد.
ارسطو در طبیعی و منطق.
هوش مصنوعی: ارسطو در زمینه‌های طبیعی و منطق آثار مهمی دارد. او به مطالعه طبیعت و اصولی که قوانین آن را تعیین می‌کنند، پرداخته و به تحلیل منطق و استدلال‌های فلسفی اهمیت زیادی داده است. این دو حوزه، یعنی علوم طبیعی و منطق، در تفکر ارسطو به هم مرتبط هستند و او تلاش کرده تا با استفاده از منطق، شناخت بیشتری از طبیعت و موجودات زنده به دست آورد. ارسطو به عنوان یکی از نخستین فیلسوفان در این زمینه‌ها به شمار می‌آید و تأثیر او همچنان در فلسفه و علم امروز محسوس است.
سقراط و فیثاغورس در اخلاق.
هوش مصنوعی: سقراط و فیثاغورس هر دو در زمینه اخلاق تأثیرگذار بودند. سقراط با پرسش و پاسخ به دنبال حقیقت و فضیلت بود و معتقد بود که دانایی منجر به رفتار نیک می‌شود. او بر این باور بود که انسان باید به شناخت خود بپردازد تا بتواند زندگی بهتری داشته باشد. از سوی دیگر، فیثاغورس علاوه بر تأکید بر علم و فلسفه، بر اهمیت عدد و هندسه در شکل‌گیری اخلاقیات تأکید کرد. او به اصول اخلاقی و تعادل در زندگی ارزش می‌داد و معتقد بود که پیروی از نظم و هارمونی در زندگی فردی و اجتماعی می‌تواند به بهبود رفتارها و تصمیم‌گیری‌ها کمک کند.
چو گوهر پاک دارد، مردم پاک
کی آلوده شود در دامن خاک
هوش مصنوعی: وقتی که شخصی دارای درون پاک و باطن نیکو باشد، چگونه ممکن است که آن فرد به آلودگی و پلیدی دچار شود؟
گل سرشوی از این معنی که پاک است
به سر بر میکنندش گرچه خاک است
هوش مصنوعی: گل سرشوی به خاطر پاکی‌اش به سر برده می‌شود، هرچند که در واقع از خاک به وجود آمده است.
حکایت کنند که دو عارف، هر یک بهر مسافران رباطی آماده ساختند و به خدمت ایشان بنشستند. یکی از آن دو از دیگری غرض پرسید. گفت:
هوش مصنوعی: در روایت آمده است که دو عارف، هریک برای مسافران، محلی آماده کردند و به خدمت آنان نشسته بودند. یکی از آن دو از دیگری درباره نیتش پرسید و او پاسخ داد.
دام بنهاده ام تا بل کوکئی را شکار کنم. دیگری گفت: اما مرا بدان شکار نیز نیاز نیست. این از آن روست که عارف اول از مقام صعود از خلق به خالق دور است و دیگری در مقام رضا و نزول از خالق به خلق است.
هوش مصنوعی: من توری گذاشته‌ام تا پرنده‌ای را شکار کنم. فرد دیگری گفت: اما من به آن شکار نیازی ندارم. دلیلش این است که عارف اول هنوز از مرحله‌ای که از موجودات به سوی خداوند صعود کند، فاصله دارد، در حالی که فرد دیگر در مرحله‌ای است که از خداوند به سوی موجودات با رضا و آرامش فرود آمده است.
به مردم درآویز اگر مردمی
که با آدمی خو گر است آدمی
هوش مصنوعی: اگر با انسان‌های خوب و با فرهنگ در ارتباط باشی، خودت نیز به آرامی مثل آن‌ها می‌شوی.
اگر کان و گنجی چونائی بدست
بسی گنج زاینگونه در خاک هست
هوش مصنوعی: اگر معادن و گنج‌های زیادی را در اختیار داشته باشی، بدان که بسیاری از گنج‌ها به این شکل در دل زمین وجود دارند.
چو دوران ملکی بپایان رسد
بدو دست جوینده آسان رسد
هوش مصنوعی: زمانی که دوره حکومت به پایان می‌رسد، دست کسی که در جستجوی آن است راحت به آن می‌رسد.
اگر ماهی از سنگ خارا بود
شکار نهنگان دریا بود
هوش مصنوعی: اگر ماهی از سنگ ساخته می‌شد، نهنگ‌ها نمی‌توانستند آن را صید کنند.
زباغی که پیشینگان کاشتند
بس آیندگان میوه برداشتند
هوش مصنوعی: باغی که نیاکان ما کاشتند، حالا میوه‌اش را نسل‌های آینده برداشت می‌کنند.
چو کشته شد ازبهر ما چند چیز
ز بهر کسان ما بکاریم نیز
هوش مصنوعی: وقتی که برای ما کسی جان خود را فدای کرد، چه چیزهایی را برای دیگران به کار خواهیم آورد.
هر شب به هوای خاک پایت
دیده به ره صباست ما را
هوش مصنوعی: هر شب به یاد خاک پای تو، چشم انتظار باد صبا هستیم.
شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم
ما را به سخت‌جانیِ خود این گمان نبود
هوش مصنوعی: ما شب‌های دوری و جدایی را پشت سر گذاشتیم و هنوز زنده‌ایم. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردیم که این‌قدر مقاوم باشیم.
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد
ای عجب من عاشق این هر دو ضد
هوش مصنوعی: من به خاطر محبت و همچنین خشمش عاشق او هستم، چه عجیب است که من به هر دو حالت متضاد او عشق می‌ورزم.
یک امروز است ما را نقد ایام
برآن هم اعتمادی نیست تا شام
هوش مصنوعی: امروز تنها فرصتی است که در اختیار داریم و به روزهای آینده نمی‌توانیم اعتماد کنیم، زیرا هیچ تضمینی برای فردا وجود ندارد.
غیرت بر دانش و حفظ آن از غیر اهل وظیفه و واجب است. از آن رو که چونان عقد مروارید برگردن خوکان نشود.
هوش مصنوعی: حفظ علم و دانش از دست افراد نااهل یک وظیفه و مسئولیت است. چرا که مانند زینت دادن خوکان با مروارید، این کار بی‌فایده و نادرست است.
از سخنان عیسی (ع) است: حکمت را با غیر اهل در میان منه که به حکمت ستم کرده باشی.
هوش مصنوعی: از گفته‌های عیسی (ع)، این نکته به دست می‌آید که نباید حکمت و دانش را با کسانی که اهل فهم و درک آن نیستند، در میان بگذاری؛ زیرا این کار به حکمت ظلم می‌کند.
از سخنان یکی از نام آوران: از نشانه های اعراض حق تعالی از بنده یکی این است که وی را به کاری مشغول کند که به دین و دنیایش سود نرساند.
هوش مصنوعی: یکی از نشانه‌های دور شدن خداوند از انسان این است که او را سرگرم کارهایی کند که نه به دینش فایده‌ای برساند و نه به دنیایش.
از سخنان حکیمان: حق خداوند تعالی بر آدمی تعظیم و سپاس اوست، و حق پادشاه طاعت وی و نصیحت گفتنش. و حق آدمی برخود، کوشیدن و از گناهان دوری کردن است.
هوش مصنوعی: از گفته‌های حکیمان: وظیفه انسان این است که به خداوند عزت و شکر گزاری کند، و همچنین باید از پادشاه اطاعت کند و به او نصیحت کند. علاوه بر این، هر انسان باید تلاش کند و از ارتکاب گناهان بپرهیزد.
و حق هم صحبتان و دوستان وفا و مهربانی و یاری ایشان است و حق عموم مردم. خودداری از آزار ایشان و نیکی معاشرت با آنان.
هوش مصنوعی: حقوق هم‌صحبتان و دوستان شامل وفاداری، مهربانی و کمک به آن‌هاست. همچنین، باید به حقوق همه مردم احترام گذاشت و از آزار آن‌ها خودداری کرد و با آن‌ها به نیکی رفتار کرد.
کریم آن است که نیکی سخن را نیز شکر گزارد و حق یک لحظه آشنائی را نیز داند.
هوش مصنوعی: کریم کسی است که برای خوبی‌ها را سپاس می‌گوید و ارزش آشنایی‌های کوتاه را نیز درک می‌کند.
نماز جامع انواع عبادتهای نفسانی و بدنی است چون، پاکیزگی، پوشاندن اندام، و صرف مال در راه آن دو و رو به سوی کعبه کردن، و عزلت بهر عبادت و اظهار خشوع ورزیدن و با تن و خلوص نیت داشتن با دل
هوش مصنوعی: نماز ترکیبی از انواع عبادت‌های روحی و جسمی است. این عبادت شامل پاکیزگی، پوشاندن بدن، و خرج کردن مال در این مسیر می‌شود. همچنین انسان باید به سوی کعبه روی کند، به خلوت بپردازد و به عبادت بپردازد. در این حال، باید با بدن و نیت خالص با دل خود، به ابراز فروتنی بپردازد.
و با شیطان ستیزه کردن و باحق تعالی مناجات گفتن و قرآن خواندن و شهادتین را ذکر کردن و خویشتن داری از دو لذت و نیکو.
هوش مصنوعی: با شیطان مبارزه کردن و با خدا راز و نیاز کردن، قرآن خواندن، شهادتین را به یاد آوردن و خود را از دو نوع لذت ممنوع نگه داشتن، کارهای نیکی است.
ما بی تو دمی شاد به عالم نزدیم
خوردیم بسی خون دل و دم نزدیم
هوش مصنوعی: ما بدون تو حتی یک لحظه هم خوشحال نبودیم، و از دل سوزان خود داستانی نگفتیم.
بی شعله ی آه لب زهم نگشودیم
بی قطره ی اشک چشم بر هم نزدیم
هوش مصنوعی: بدون آتش و شعله‌ی عشق، حتی لب به سخن نگشودیم و بدون اشک، چشمانمان را بر هم نگذاشتیم.
ندانی که شوریده حالان مست
چرا بر فشانند بر رقص دست
هوش مصنوعی: نمی‌دانی چرا دیوانگان و عاشقان، چون مست‌ها دست به رقص می‌زنند و شادی می‌کنند.
که شاید دری بر دل از واردات
فشاند سر دست بر کاینات
هوش مصنوعی: شاید قلب انسان از چیزهایی که به او می‌رسد، تحت تأثیر قرار بگیرد و مانند دست درخشش‌های عالم را ببیند.
حلالش بود رقص بر یاد دوست
که هر آستینش جانی در اوست
هوش مصنوعی: رقصیدن به یاد دوست، عملی حلال و پذیرفته شده است، چرا که هر بخشی از وجود او مملو از زندگی و احساسات است.
گیرم به نقاب در کشی رخسارت
یا پست کنی به رغم من گفتارت
هوش مصنوعی: اگر چه تو با چهره‌ات من را فریب بدهی یا به خاطر من حرفی بگویی که در دل نداشته باشی، باز هم به خوبی می‌دانم که چه می‌کنی.
دانم نتوانی به نهفتن باری
چستی قد و چابکی رفتارت
هوش مصنوعی: می‌دانم که نمی‌توانی در پنهان نگه‌داشتن لحن و زیبایی قد و رفتار چابکت موفق باشی.
آدمی مسافر است و سر منزل هایش شش است که از آن ها سه سر منزل را طی نموده است و سه دیگر باقی است. اما آن سه که طی کرده است: از عدم به پشت پدر و پیرامن سینه ی مادر آمدن است. چنان که حق سبحانه فرمود:
هوش مصنوعی: انسان مانند مسافری است که در سفر خود به شش مقصد می‌رسد. از این شش مقصد، سه تای آن‌ها را طی کرده و سه تای دیگر هنوز باقی مانده است. سه مقصدی که او از آن‌ها عبور کرده، شامل ورود از عدم به وجود، پس از آن تولد از پدر و در نهایت حضور در دامن مادر است.
«یخرج من بین الصلب و الترائب ». دوم زهدان مادر است. چنان که فرمود: «هوالذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء» و سوم: آمدن از زهدان به فضای دنیاست.
هوش مصنوعی: این عبارت به مراحل مختلف ورود انسان به دنیا اشاره دارد. ابتدا، انسان از بین "صُلب" پدر و "ترائب" مادر خارج می‌شود. سپس، زهدان مادر که به عنوان مکانی برای شکل‌گیری جنین شناخته می‌شود، مورد اشاره قرار می‌گیرد؛ چنانکه در آیات قرآن گفته شده است که خداوند انسان‌ها را به هر شکلی که بخواهد در رحم‌ها می‌سازد. نهایتاً، اشاره به انتقال انسان از رحم به دنیای بیرونی خواهد بود.
چنانکه نیکوترین گوینده فرمود: «و حمله و فصاله ثلثون شهرا» اما آن منازل که هنوزشان در نوردیده است، اول: گور است، چنان که پیامبر فرمود(ص) گور اولین منزل از منازل آخرت است و آخرین منزل از منازل دنیا.
هوش مصنوعی: به طور کلی، بهترین سخنران اشاره کرده است که دوران شیردهی و زایمان به مدت سی ماه می‌باشد. اما منزل اولی که انسان به آن می‌رسد، قبر است، همانطور که پیامبر (ص) بیان کرده‌اند که قبر، نخستین منزل از منازل آخرت و آخرین منزل از منازل دنیوی است.
دوم، عرصه ی رستاخیز است که خداوند فرمود: «و عرضو اعلی ربک صفا» و سوم، بهشت است یا دوزخ. چنانکه خداوند فرمود: «فریق فی الجنه و فریق فی السعیر» و ما اکنون در حال نوردیدن چهارمین سرمنزل ایم و مدتش دوره ی عمر ماست.
هوش مصنوعی: دومین مرحله قیامت، جایی است که خداوند می‌فرماید: «و آن‌ها به پیشگاه پروردگارشان می‌آیند». سومین مرحله بهشت یا جهنم است؛ همانطور که خداوند می‌فرماید: «برخی در بهشت و برخی در آتش خواهند بود». و در حال حاضر، ما در حال گذراندن چهارمین مرحله هستیم که مدت آن به اندازه عمر ماست.
و روزهایمان، فرسنگهایش و ساعاتمان میل هایش و نفس هایمان، گامهایش. بسا اشخاصی که از این دوره ی آنها فرسنگها مانده است و بسا کسانی که ازاین دوره ی آن ها چند میل مانده باشد و پاره ای که چند گام. از مرگ بی زاد و توشه به خداوند پناه همی بریم.
هوش مصنوعی: روزها و ساعت‌های ما همچون فاصله‌ها و میل‌ها و نفس‌هایمان جاری هستند. بسیاری از افراد هستند که هنوز فاصله‌های زیادی تا پایان زندگیشان دارند و برخی دیگر در مراحل پایانی نزدیک‌تر به مرگ قرار دارند. در چنین شرایطی، ما به خداوند پناه می‌بریم و از او می‌خواهیم که در این مسیر بدون توشه و امکانات کافی، به ما کمک کند.
شاها دل آگاه گدایان دارند
سر رشته ی عشق بینوایان دارند
هوش مصنوعی: ای پادشاهان، دلبستگان آگاهند و کسانی که در عشق دچار فقر و تنگدستی‌اند، به خوبی در این احساس عمیق درک و بصیرت دارند.
گنجی که زمین و آسمان طالب اوست
گر درنگری، برهنه پایان دارند
هوش مصنوعی: گنجی که زمین و آسمان به دنبالش هستند، اگر به آن توجه کنی، در نهایت بی‌پوشش و عریان به پایان می‌رسد.
از امیر مؤمنان (ع) روایت شده است که فرمود: روزی پیامبر خدا(ص) براهی می رفت و من نیز با وی بودم. قضا را به جمعی رسیدیم.
هوش مصنوعی: امیر مؤمنان (ع) نقل می‌کند که روزی پیامبر خدا (ص) در حال حرکت بودند و من هم در کنار ایشان بودم. در مسیر به گروهی از مردم رسیدیم.
پرسید: این جماعت را چه می شود؟ گفتند: دیوانه ای را محاصره کرده اند. فرمود: وی دردمند است. دیوانه کسی است که (هنگام رفتن) دست خود تکان دهد، در راه رفتن تکبر کند، شانه هایش را بجنباند و در عین این که در کار معصیت است از خداوند نکوئی خواهد.
هوش مصنوعی: پرسید: این مردم چه اتفاقی برایشان افتاده است؟ گفتند: یک دیوانه را احاطه کرده‌اند. او فرمود: او در حال رنج و درد است. دیوانه کسی است که وقتی می‌رود دستش را تکان می‌دهد، در حین حرکت حالت تکبر می‌گیرد، شانه‌هایش را تکان می‌دهد و در حالی که در کار نادرستی است از خداوند خوبی می‌طلبد.
از نشانه های پذیرش حج آن است که بنده پس از حج گذاردن، معاصی که پیش تر همی کرده است، یک سو نهد.
هوش مصنوعی: از نشانه‌های قبول شدن حج این است که فرد پس از انجام مناسک حج، گناهان و خطاهای گذشته‌اش را کنار بگذارد و از آنها فاصله بگیرد.
در کافی نقل کرده است که آدم از آن رو حج گذارد که توبه اش پذیرفته شد.
هوش مصنوعی: در کافی آمده است که آدم به این دلیل حج انجام داد که توبۀ او مورد پذیرش قرار گرفت.
در حدیث آمده است که کعبه را هر روز لحظه ای است که در آن لحظه هر کس به کعبه بود، آمرزیده شود و نیز کسی که دلش مشتاق کعبه بوده و عذری مانع رفتنش شده است.
هوش مصنوعی: در روایت آمده است که هر روز یک زمانی وجود دارد که هر کسی در آن لحظه به کعبه حاضر باشد، مورد بخشش قرار می‌گیرد. همچنین، اگر کسی به کعبه دلش شوق داشته باشد اما به دلیل عذر و مانعی نتواند به آنجا برود، او نیز مشمول رحمت و آمرزش خواهد بود.
از سخنان بزرگان، کار نیکی را که توانید انجام دهید کوچک مشمرید و در انتظار کاری سترگ تر بتأخیرش میفکنید. چه اندک هنگام نیاز بدان، به حال نیازمند، نافع تر از بسیار به هنگام بی نیازی بود.
هوش مصنوعی: از گفته‌های بزرگ‌ترها، هیچ کار خوبی را که می‌توانید انجام دهید کوچک ندانید و به خاطر انتظار برای کار بزرگ‌تر، آن را به تأخیر نیندازید. زیرا در زمان نیاز، کارهای کوچک بسیار به درد می‌خورند و از انجام کارهای بزرگ در زمان فراوانی بهتر و مؤثرتر هستند.
خداوند کسی را آمرزد که آنچه در کف دارد، رها کند و آنچه در دو فک دارد، نگهدارد.
هوش مصنوعی: خداوند افرادی را مورد بخشش قرار می‌دهد که آنچه را که در اختیار دارند، رها کنند و آنچه را که در ذهن و فکرشان است، حفظ کنند.
هستی برای ثبت ثنایت صحیفه ای است
کآغاز آن ازل بود انجام آن ابد
هوش مصنوعی: وجودی که در آن به ستایش تو پرداخته می‌شود، کتابی است که آغاز آن از همیشه (ازل) بوده و پایان آن تا همیشه (ابد) ادامه دارد.
در جنب آن صحیفه چه باشد اگر به فرض
صدنامه در ثنای تو انشا کند خرد
هوش مصنوعی: اگر یک کتاب یا نوشتار خالقی در ستایش تو بنویسد، در کنار آن صفحه چه ارزش و اهمیتی دارد، زمانی که خرد و عقل از سرنوشت و عواقب آن آگاه هستند؟
نتوان صفات تو زطلسم جهان شناخت
احکام آن نجوم نگنجد در این رصد
هوش مصنوعی: نتوان صفات تو را از رازهای جهان شناسایی کرد و احکام ستاره‌ها در این رصدخانه نمی‌گنجد.
هرگونه اعتقاد کنندت، نئی چنان
ما را در این قضیه جز این نیست معتقد
هوش مصنوعی: هر نظری درباره تو داشته باشند، برای ما هیچ تفاوتی ندارد و ما فقط به این فکر می‌کنیم که در این موضوع چگونه باید خود را باور داشته باشیم.
قرب ترا نبود سبب جز فنا و فقر
طوبی لمن تهیاء للقرب و استعد
هوش مصنوعی: روابط نزدیک با خداوند بدون از بین رفتن و ناداری ممکن نیست. خوشا به حال کسانی که برای نزدیکی به خدا آماده‌اند و خود را برای این هدف آماده می‌کنند.
لبیک گفت لطف تو هرجا برهمنی
بر جای یا صنم به خطا گفت: یا صمد
هوش مصنوعی: هر جا که به محبت و لطف تو برسی، پاسخ می‌دهم، حتی اگر معشوقه‌ام به اشتباه چیزی بگوید.
جاهل بود نعو زر نور حضور تو
آری ز آفتاب رمد صاحب رمد
هوش مصنوعی: آدم نادان از نوری که به خاطر حضور تو هست، غافل است؛ او مانند آفتابی است که در برابر نور تو محو می‌شود.