حکیمی گفت: هر گاه بدانشی دست یافتی، نور آن دانش به تیرگی گناهان خاموش مساز چه در آن صورت، روزی که دانشمندان به نورد دانش خویش راه سپرند، تو در تاریکی مانی.
از پیامبر (ص) نقل است که فرمود: خیانت آدمی در زمینه ی دانش شدیدتر از خیانت وی در زمینه ی مال است.
بنزد سرور ما جعفر بن محمد الصادق (ع) این گفته ی پیامبر (ص) را نقل کردند که نگریستن بروی دانشمند عبادت است.
وی فرمود: منظور آن دانشمندی است که هر گاه برویش نگری. تا بیاد عقبی افکند. و کسی که چنین نبود، نگریستن بروی وی فتنه است.
از پیامبر (ص) نقل است که: دانشمندان تا آن زمان که آمیزش با سلطان پیشه نکرده اند، امینان پیامبران بر مردمان اند. اما آن گاه که با ایشان آمیزش کردند و بکار دنیا پرداختند. به پیامبران خیانت کرده اند، از این رو از ایشان برحذر باشید.
نیز از پیامبر(ص) نقل است که به یاران فرمود: دانش بیاموزید و بدان آرامش و بردباری فراگیرید. و از دانشمندان زورگو مباشید که دانشتان را بر نادانیتان پیشی نباشد.
نیز از عیسی که بر او و پیامبر ما سلام بادا روایت شده است که: مثل دانشمند بد چونان سنگی است که در دهانه ی نهری فرو افتاده است، نه خود از آن نهر سیراب می شود و نه میگذارد که آب، مزارع را سیراب کند.
از سخنان مرموز حکیمان است که، بهار هرگز از جهان محو نمی شود.
معنای این عبارت آن است که تحصیل کمال همه وقت، چه هنگام جوانی چه هنگام پیری ممکن است. از این رو بازنشستن از اکتساب فضیلت در هیچ زمان شایسته نیست.
در همین زمینه، شاعر چه نیکو سروده است
اینک بهار است ای دوست، دست من از جام باده تهی مدار و دلم را درمان ساز.
اکنون، بلبل است که میخواند و گوید، هان بهوش باشید عمر گذشت و آنچه گذشت باز نیاید.
مردی گفت: سخت ترین چیزها آن است که آدمی بچیزی دست یابد که آن را نمی خواهد. حکیمی سخن او بشنید و بگفت: سخت تر از آن، این است که آن را که خواهد بدست نیاورد.
سقراط را پرسیدند، کدام درنده نیکوتر است؟ گفت: زن.
حکیمی بر سر در خانه اش نوشته بود، شر وارد خانه ام نشود. حکیمی دیگر او را دید گفت: پس همسرت کجا وارد شود؟
حکیمی گفت: زن سرا پا شر است، و شرتر او آن که شخص از او ناگزیر است.
از سخنان ارسطو: اگر خواهی بدانی که آدمی تواند شهوات خویش ضبط کند، بنگر آیا قادر بضبط زبان خویش هست؟
نیز از هم اوست: روح در بدن نیست بل بدن در روح است. چرا که روح وسیع تر از جسم است.
به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
له فضل علی اهلی النهی علما و عرفانا
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
اگر بودی کمال اندر نویسائی و خوانائی
چرا آن قبله ی کل نانویسا بود و ناخوانا
بیا ای کرده احیای موات هر دل مرده
چه باشد سایه بر ما مردگان اندازی احیانا
عثمان بن عفان رضی الله عنه همیانی سیم با بنده ای بنزد ابوذر غفاری رضی الله عنه گسیل داشت و به برده گفت، اگر وی این از تو بستاند، آزادی.
غلام همیان به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد.اما او نپذیرفت. غلام گفت: آن را بپذیر، آزادی من در آن است. ابوذر پاسخ داد: بلی اما بندگی من در آن است.
اول گام در مقامات هشیاری، بیداری از خواب آلودگی غفلت است. پس از آن توبه است که خود بازگشت به خداوند پس از گریز از اوست.
سپس ورع و پرهیزگاری است، اما پرهیز اهل شریعت از محرمات است و پرهیز اهل طریقت از شبهات. پس از آن محاسبه است یعنی شمارش آنچه بین آدمی و نفس او نیز بین او و دیگر آدمیان همی گذرد.
بعد از آن ارادت است یعنی میل به حصول مراد با جد و جهد بسیار. پس از آن زهد است، یعنی ترک دنیا و حقیقتش بیزاری از غیر مولی است.
بعد از آن فقر است یعنی خالی ساختن دل از محبت آنچه دست از او تهی است. و فقیر آن کس است که بداند بر هیچ چیز توانا نیست. سپس صدق است، یعنی یکسان بودن نهان و آشکار.
بعد از آن بردباری است و آن اجبار نفس به چیزهائی است که آنها را ناخوش دارد. آنگاه تصبر است یعنی زبان شکایت بربستن و نفس را سرکوب کردن.
بعد از آن رضا یعنی خشنودی به بلایاست. در پی آن اخلاص است یعنی راندن خلق از کار حق و بعد از آن توکل است یعنی اعتماد کردن در تمامی امور به حق سبحانه و دانستن این که هر چه او اختیار کند، خیر است.
از خطبه های امیر مؤمنان علیه السلام: ای مردم، شما جانشینان آن کسانید که بگذشته اند، اقوامی که از شما قدرتمندتر و وسیع تر بودند.
اما پابرجاترینشان از بیخ و بن برافتاد و محکم ترین دستاویزشان بدیشان پشت کرد. قدرت عشیره بی نیازشان نساخت و بذل فدیه از ایشان مقبول نیفتاد.
از این رو پیش از آن که مرگ ناگهانی دریابدتان توشه ی راه ارواح خویش فراهم سازید. چرا که بیش از این سخت از آماده ساختن خویش غافل مانده اید.
خطبه ی دیگر از امیر مؤمنان (ع): پیش از آن که محاسبه تان کنند، خود به محاسبه ی خویش پردازید. و پیش از آن که به عذاب گرفتار آئید. خویشتن را مهیای راه سازید.
پیش از آن که برنج اندر افتید توشه ی راه برگیرید. چرا که آن سرای جایگاه داد و دادگستری بحق است. و آن کس که در پرهیز دادن پیشی گرفته است، بس معذور بود.
خطبه ی دیگر از امیر مؤمنان کرم الله وجهه: هان مردم! از آن کسان مباشید که دنیای زود گذر ایشان را فریفت و آرزوها مغرورشان ساخت و بدعت ها خیره شان ساخت.
و از این رو به دنیائی زودگذر تکیه داشتند که زود بدیگران انتقال یابد. چرا که از دنیای شما در مقام قیاس با آنچه گذشته، اندک زمانی بیش باقی نمانده است که برای خواباندن چهارپائی کافی است یا بربستن پستان چهارپای شیردهی. پس بکدامین سو مایل میگردید و انتظار چه چیز را می کشید؟
بخدا سوگند حال شما چنان است که آنچه از دنیا بهره برده اید، گوئی نبوده و آنچه در آن دنیا بدان خواهید رسید، همیشگی خواهد بود.
پس، برای رفتن بدان دنیا سخت آماده شوید و برای سفر نزدیک توشه فراهم سازید. و بدانید که هر انسانی بدانچه که پیش فرستد پیش است و بر آنچه پشت سر نهاده پشیمان.
خطبه ی دیگر از امیر مؤمنان (ع): دنیا سر منزل فنا و خانه ی عاریت و رنج است. روان سعادتمندان از وی دل برکنده است و تیره بختان بنا خشنودی از آن ببریده اند.
سعادتمندترین مردم کسی است که از آن روی بتابد و بدبخترین مردم کسی است که بدان راغب بود. آن کس که دنیا را ناصح پندارد، نیرنگ خورد و آن کس که فرمانش برد، گمراه شود. آن مرد که بدان دل نهد هلاک شود و آن کس که از آن رو تابد، پیروز شود.
خوشا بحال آن بنده که بدنیا از خداوند بهراسد و خویشتن را پند دهد و پیش از آن که دنیا وی را به آخرت تحویل دهد و نتواند در این خاکدان تیره به نیکی های خویش افزایدیا از بدیهای خویش کاهد، انجام خواش های نفس بتأخیر افکند. تا سرانجام برخیزد و به بهشت رود که نعمتی جاودانه است یا به آتشی که عذابی دیرینه.
خطبه ی دیگر از امیر مؤمنان (ع): هان مردم، خویشتن را به فرمانبرداری حق سبحانه زینت دهید. جامه ی ترس خداوند در پوشید، دنیای باقی را بهر خود برگزینید و کوشش خویش برای استقرار خود در آنجا بکار زنید.
هان بدانید که بزودی بدان سرای خواهید شتافت و بنزد خداوند خواهید شد، جائی که جز عمل صالحی که پیشش فرستاده باشید، یا ثوابی که ذخیره اش ساخته باشید بکار نیاید. نیز بدانید که شما بدان اندازه که نیکی را پیش فرستاده باشید، پیشی دارید و برآنچه کرده اید پادافراه بینید.
زنهار مبادا که آرایش های دنیای درون شما را بفریبد و از درجات عالی فردوس بازدارد. چنان کنید که گوئی پرده ها یکسو شده، تردیدها از میان رفته، و هر کس به جایگاه خویش رسیده و اقامتگاه و بازگشت خویش شناخته.
حکیمی گفت: اگر خواهی بدانی که مرد مال خویش از کجا حاصل کرده است، بنگر در چه چیز مصرفش می دارد. دانشمندی در آموختن دانش بدیگران چشم تنگی میکرد.
وی را گفتند: خواهی مرد و دانش تو با تو در گور شود. گفت: این حال را بیش از آن دوست دارم که دانش را به نااهل سپارم.
شیخ علی بن سهل صوفی اصفهانی، تهی دستان و صوفیان را انفاق و احسان همی کرد. قضا را روزی گروهی از ایشان بنزد وی شدند و او را مالی نبود.
بنزد دوستی رفت و از او مالی خواست که صرف ایشان کند. مرد درهمی چند بوی داد و عذر خواست که مشغول ساختن بنائی ام که مخارج فراوان دارد. مرا معذور دار.
شیخ وی را گفت: مخارج بنایت چند است؟ گفت: شاید بپانصد درهم رسد. شیخ گفت: آن وجه بمن ده تا صرف تهیدستان کنم و در عوض خانه ای به تو در بهشت تسلیم کنم. در این باره با تو پیمان همی کنم و همی نویسم.
مرد گفت: ای ابوالحسن: من هرگز تو خلاف و دروغ نشنیده ام. این است که اگر ضمانت آنچه گفتی بر عهده گیری آن کنم که تو گوئی. گفت: کنم و سپس بنوشت که خانه ای در بهشت بسود او برعهده ی وی است.
مرد پانصد درهم را بداد و خط بستد و وصیت کرد که هرگاه بمیرد آن نوشته در کفنش نهند. مرد همان سال بمرد و نزدیکانش بوصیتش عمل کردند.
تا این که شیخ روزی به مسجد شد تا نماز بامداد بگذارد. آن نامه را در محراب یافت که بر پشتش با خطی سبز رنگ نوشته بودند ضمانت از عهده ی تو برداشتیم و خانه را به بهشت به صاحبش تسلیم کردیم آن نامه مدتی نزد شیخ بود و با آن بیماران اصفهان و جز آنجا را شفا همی بخشید.
تا این که صندوق کتب شیخ که آن نامه در آن بود، دزدیده شد. در پاره ای از تواریخ مورد اعتماد دیده ام که شیخ علی بن سهل از معاصران جنید و شاگردان شیخ محمد بن یوسف بنا بود.
و وقتی جنید بوی نوشت: از شیخ خویش پرس که کدام کس بر کار خویش غالب است؟ وی از شیخ خویش بپرسید. وی پاسخ داد: برایش بنویس خداوند بر کار خویش غالب است.
نویسنده، این سطور، محمد مشهور به بهاء الدین عاملی که خدا از او درگذرد، گوید: بروزگار اقامتم در اصفهان، شبی بخواب دیدم که بزیارت امام و سرور خویش حضرت رضا (ع) رفته ام و گنبد و ضریح او چون گنبد و ضریح شیخ علی بن سهل بود.
صبح هنگام آن رویا فراموش کردم. فضا را یکی از یاران به بقعه ی شیخ فرود آمد. بدیدارش رفتم و پس از آن برای زیارت به مرقد شیخ شتافتم. و چون گنبد و ضریح وی را دیدم، آن رؤیا بخاطرم آمد و اعتقاد من در شیخ افزون شد.
از سخنان سرور اوصیاء - درود خدا بر او باد - است که: برترین عبادات بردباری است و سکوت و انتظار فرج.
نیز فرمود: بردباری سه گونه است، بردباری بر معصیت کاری، بردباری در طاعت خداوند و بردباری بر مصیبت.
نیز فرمود: سه چیز از گنجینه های بهشتی است، صدقه دادن، کتمان مصیبت و کتمان بیماری.
نیز فرمود: هر سخنی که از ذکر خدا خالی بود، باطل است. و هر سکوتی که خالی از اندیشه بود خطا است و هر نگاهی که در آن اعتباری نبود، نارواست.
نیز فرمود: خندانی که بگناه خویش اقرار دارد نیک تر از گریانی است که با تکیه بخداوند از خشم او نیندیشد.
نیز فرمود: دنیا گذرگاه است و آخرت جایگاه. هان خدایتان رحمت کناد از گذرگاهتان برای جایگاهتان توشه برگیرید. و پرده ی گناهان خویش بر آن کس که از همه ی رازهایتان آگاه است نیز مدرید.
پیش از آن که جسمتان از این دنیا رود، دل خود از آن بیرون برید. چرا که شما برای زیستن در عقبی خلق شده اید و زندانی دنیائید.
هنگامی که کسی میرد، فرشتگان پرسند، چه پیش فرستاده است؟ و مردمان گویند، چه باز پس نهاده است. خداوند پدرانتان را رحمت کناد، از آنچه دارید چیزی پیش فرستید تا بکارتان آید و تمام را باز پس مگذارید که زیانتان رساند. دنیا چونان زهر است. کسی آن را خورد که نشناسدش.
حکیمی چنین دعا میکرد: خداوندا ما را شایستگی بازگشت بدرگاه خویش بخش و نیز اهلیت تکیه و تقرب بتو.
پروردگارا رفتن از این خانه تنگ و فضای محدود و جایگاه بی ارزش و انباشته از غم و خالی از راحت و سود و غنیمت را به قرب خود بر ما آسان فرمای، بر آن جا که خود فرموده ای فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.
همان جا که ساکنانش چنام رامش یابند که گویند: الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن. خداوندا طمع ما را از مخلوق خویش ببر و دل ما را از میل به غیر خود برکن و چشمان ما را از نگریستن به زیبائی های دنیای فرودین بفضل و رحمت وجود بزرگوار خود برگردان.
عیسی (ع) به یاران می گفت: ای بندگان خداوند، بحق شما را میگویم که جز با ترک شهوات دنیاوی از آخرت بهره ای نبرید. عریان بدنیا آمده اید و عریان از دنیا خواهید رفت. در این فاصله بهوش باشید تا چه کنید.
یکی از وزراء گفته است: شگفت دارم از کسی که برده ای را به مال خود خرد و آزادگان را به عمل نیک نخرد. آن کس که همتش به اندازه ی آن باشد که به شکم می رساند، بهایش به اندازه ی آن است که از آن خارج می شود.
از سخنان معروف کرخی: سخن بنده در زمینه ی کاری که وی را سودی ندهد، باعث بی توفیقی او در درگاه حضرت باری است.
حکیمی به دوستش نوشت: اما بعد مردمان را به عمل خویش موعظه ده نه بگفتار خویش. از خداوند بقدر قرب او آزرم کن و بقدر قدرتش بر خود بیمناک باش والسلام.
از سخنان عیسی که بر او و پیامبر او درود بادا: آنکس که گناهی کوچک کند با آنکه گناهی بزرگ مرتکب شود، یکی اند. پرسیدند چگونه چنین است؟ گفت: دلیری بر گناه یکی است و آن کس که از دزدی ذرت نگذرد از مروارید نخواهد گذشت.
حذیفه بن یمان رضی الله عنه کسی را گفت: خواهی که بر مردمان بد پیروز شوی؟ گفت: بلی. گفت: پیروز نخواهی شد مگر آن که بدتر از آن ها شوی.
فیثاغورث را گفتند: کدام کس از دشمنی مردم به سلامت ماند؟ گفت: آن کس که خیر و شر از او سر نزند. گفتند: چگونه؟
گفت: از آن رو که اگر خیر از او سرزند، شروران با وی دشمنی کنند و اگر شر از او سرزند، اخیار به دشمنی با او برخیزند.
انوشیروان هنگامی که سیر نگشته بود از غذا دست می کشید و می گفت: آنچه را که خوش داریم رها می کنیم تا گرفتار آنچه ناخوش می داریم، نشویم.
از امثال عرب و داستانهائی که از زبان حیوانات گفته اند، سگی، سگی را دید که گرده ای نان به دهان داشت. گفت: این گرده چقدر بد و ناگوار است.
سگی که آن گرده بدهان داشت. گفت: خدا این گرده را لعنت کند و نیز کسی را که پیش از آن که بهتر از آن یابد، آن را رها کند.
یکی از بزرگان صوفیه را گفتند: چگونه ای؟ گفت: بر دیروزم افسوس خوارم و از امروزم ناخوشنود و بر فردایم بدگمان.
حکیمی گفت: هر کرا دیدم، ویرا نیک تر از خود پنداشتم. چرا که حال خویش بیقین میدانم، اما از او بشک اندرم.
شبلی را پرسیدند: چرا صوفی را ابن الوقت گویند: از آن رو که بر گذشته تاسف نخورد و انتظار آینده نکشد.
روایت کرده اند که سلیمان (ع) گنجشکی را دید که بماده ی خود می گفت: چرا خود را از من باز میداری، در صورتی که اگر خواهم بارگاه سلیمان به منقار بردارم و به دریا اندازم.
سلیمان (ع) از شنیدن سخن او لبخند زد، سپس آن دو را بنزد خود خواند و بدو گفت: آیا براستی توانی چنان کرد؟ گفت: ای پیامبر خدا! نه، اما گاه شود که مرد خود را در چشم زن خویش آراید. عاشق را سرزنش نشاید.
سلیمان به گنجشک ماده گفت: او که تو را دوست همی دارد، زچه رو خود را از او باز میداری؟ گفت: او عاشق من نیست، بل مدعی عشق است. چرا که با من، جز من را نیز دوست همی دارد.
سخن گنجشک ماده بر دل سلیمان نشست. وی سخت بگریست و چهل روز از مردمان در پرده شد و خداوند را میخواند که دل وی را برای محبت خویش خالی کند و از آمیختن با محبت غیر خود باز دارد.
از خطبه ی پیامبر درود خداند بر او باد: هان مردم! بیاد مرگ بیش افتید. چرا که اگر هنگام تنگدستی بیادش آورید، آن تنگدستی را بر شما فراخی دهد و اگر هنگام بی نیازی بیادش آورید، آن بی نیازی در دیدگانتان نامطبوع کند. بی شک، مرگ رشته های آرزو از هم بگسلد و گذشت شبان پایان زندگی را آرد.
زندگانی بنده جز دو روز نیست، روزی که بگذشته است و اعمال وی در آن برشمرده اند و بر آن مهر بنهاده، و روزی که بر جای مانده است و بنده نداند که بدان رسد یا نه. آدمی هنگام مرگ و رفتن به گور خویش، جزای کردار گذشته ی خویش و ناچیزی مالی که واپس نهاده است می بیند.
هان مردم! بی نیازی در قناعت است و کفاف روزی در میانه روی است و رامش در پرهیزگاری و هر کاری را پاداشی است و هر آینده ای نزدیک.
برگردان به زبان ساده
حکیمی گفت: هر گاه بدانشی دست یافتی، نور آن دانش به تیرگی گناهان خاموش مساز چه در آن صورت، روزی که دانشمندان به نورد دانش خویش راه سپرند، تو در تاریکی مانی.
هوش مصنوعی: حکیمی گفت: هر وقت که به دانشی رسیدی، اجازه نده که گناهانت آن نور را خاموش کند، زیرا در این صورت، زمانی که دانشمندان از نور دانش خود بهرهمند شوند، تو در تاریکی خواهی ماند.
از پیامبر (ص) نقل است که فرمود: خیانت آدمی در زمینه ی دانش شدیدتر از خیانت وی در زمینه ی مال است.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند که خیانت در علم و دانش از خیانت در امور مالی بسیار شدیدتر و نگرانکنندهتر است.
بنزد سرور ما جعفر بن محمد الصادق (ع) این گفته ی پیامبر (ص) را نقل کردند که نگریستن بروی دانشمند عبادت است.
هوش مصنوعی: در نزد امام جعفر صادق (ع) نقل شده که پیامبر (ص) فرمودند: نگاه کردن به چهره یک دانشمند، خود عبادت است.
وی فرمود: منظور آن دانشمندی است که هر گاه برویش نگری. تا بیاد عقبی افکند. و کسی که چنین نبود، نگریستن بروی وی فتنه است.
هوش مصنوعی: ایشان فرمودند: منظور از این جمله، دانشمندی است که وقتی به او نگاه میکنی، باعث میشود که به فکر مسائل گذشته بیفتی. اما اگر کسی چنین ویژگی نداشته باشد، نگاه کردن به او میتواند باعث ایجاد مشکلات و اشتباهات شود.
از پیامبر (ص) نقل است که: دانشمندان تا آن زمان که آمیزش با سلطان پیشه نکرده اند، امینان پیامبران بر مردمان اند. اما آن گاه که با ایشان آمیزش کردند و بکار دنیا پرداختند. به پیامبران خیانت کرده اند، از این رو از ایشان برحذر باشید.
هوش مصنوعی: از پیامبر (ص) نقل شده است که دانشمندان تا زمانی که با سلطنتها و حکومتها ارتباط نزدیک نداشته باشند، امانتداران پیامبران برای مردم محسوب میشوند. اما هنگامی که با پادشاهان و امور دنیوی درگیر میشوند، به نوعی به پیامبران خیانت کردهاند. بنابراین، باید از آنها برحذر بود.
نیز از پیامبر(ص) نقل است که به یاران فرمود: دانش بیاموزید و بدان آرامش و بردباری فراگیرید. و از دانشمندان زورگو مباشید که دانشتان را بر نادانیتان پیشی نباشد.
هوش مصنوعی: پیامبر(ص) به یاران خود فرمودند که دانش را بیاموزید و همچنین ویژگیهای آرامش و صبر را کسب کنید. همچنین توصیه کردند که از دانشمندان خودکامگی نکنید و هرگز اجازه ندهید که دانشتان بر نادانیتان فائق بیاید.
نیز از عیسی که بر او و پیامبر ما سلام بادا روایت شده است که: مثل دانشمند بد چونان سنگی است که در دهانه ی نهری فرو افتاده است، نه خود از آن نهر سیراب می شود و نه میگذارد که آب، مزارع را سیراب کند.
هوش مصنوعی: پیامبر ما عیسی (علیهالسلام) فرمودند که یک دانشمند بیعمل مانند سنگی است که در دهانهی یک نهر افتاده و نه خودش از آب آن نهر بهره میبرد و نه اجازه میدهد که آب به مزارع برسد و آنها را سیراب کند.
از سخنان مرموز حکیمان است که، بهار هرگز از جهان محو نمی شود.
هوش مصنوعی: حکیمان به طور غامض میگویند که بهار هرگز از دنیا ناپدید نخواهد شد.
معنای این عبارت آن است که تحصیل کمال همه وقت، چه هنگام جوانی چه هنگام پیری ممکن است. از این رو بازنشستن از اکتساب فضیلت در هیچ زمان شایسته نیست.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که دستیابی به کمال و فضیلت در هر سنی، چه در جوانی و چه در پیری، امکانپذیر است. بنابراین، کنار گذاشتن تلاش برای کسب فضیلت در هیچ زمانی مناسب نیست.
در همین زمینه، شاعر چه نیکو سروده است
هوش مصنوعی: در این راستا، شاعر با چیرهدستی شعر زیبایی سروده است.
اینک بهار است ای دوست، دست من از جام باده تهی مدار و دلم را درمان ساز.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده است دوست عزیز، لطفاً من را از لذت نوشیدن شراب محروم نکن و به قلبم آرامش بده.
اکنون، بلبل است که میخواند و گوید، هان بهوش باشید عمر گذشت و آنچه گذشت باز نیاید.
هوش مصنوعی: اکنون، بلبل در حال خواندن است و میگوید: "بیدار باشید، عمر شما سپری شده و آنچه که گذشته دیگر برنمیگردد."
مردی گفت: سخت ترین چیزها آن است که آدمی بچیزی دست یابد که آن را نمی خواهد. حکیمی سخن او بشنید و بگفت: سخت تر از آن، این است که آن را که خواهد بدست نیاورد.
هوش مصنوعی: مردی اظهار داشت که سختترین چیزها آنهایی هستند که انسان به چیزی دست مییابد که خواهان آن نیست. در این حین، یک حکیم صحبت او را شنید و گفت: چیزی سختتر از این وجود دارد، و آن این است که فرد به چیزی که واقعاً خواهان آن است، نرسد.
سقراط را پرسیدند، کدام درنده نیکوتر است؟ گفت: زن.
هوش مصنوعی: سقراط را مورد سؤال قرار دادند که کدام حیوان درنده از دیگران بهتر است؟ او پاسخ داد: زن.
حکیمی بر سر در خانه اش نوشته بود، شر وارد خانه ام نشود. حکیمی دیگر او را دید گفت: پس همسرت کجا وارد شود؟
هوش مصنوعی: یک حکیم بر در خانهاش نوشته بود که هیچ شرّی وارد خانهاش نشود. حکیم دیگری این نوشته را دید و گفت: پس همسرت چطور میتواند وارد خانه شود؟
حکیمی گفت: زن سرا پا شر است، و شرتر او آن که شخص از او ناگزیر است.
هوش مصنوعی: حکیمی بیان کرد که زن به طور کلی مظهر بدی است و بدتر از آن این است که انسان نمیتواند از او فرار کند.
از سخنان ارسطو: اگر خواهی بدانی که آدمی تواند شهوات خویش ضبط کند، بنگر آیا قادر بضبط زبان خویش هست؟
هوش مصنوعی: اگر میخواهی بفهمی که آیا یک آدم میتواند شهوات خود را کنترل کند، به این نگاه کن که آیا او میتواند زبانش را تحت کنترل داشته باشد یا نه؟
نیز از هم اوست: روح در بدن نیست بل بدن در روح است. چرا که روح وسیع تر از جسم است.
هوش مصنوعی: روح در واقع جدا از بدن نیست، بلکه بدن بخشی از روح است. به عبارت دیگر، روح به قدری وسیع و فراگیر است که میتوان گفت بدن در درون آن قرار دارد.
به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
له فضل علی اهلی النهی علما و عرفانا
هوش مصنوعی: فهمیدن رازهای حقیقت تنها از عارفان و دانایان ممکن است، که با فضیلت و علم خود به شناخت عمیقتری از امور دارند.
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
هوش مصنوعی: در گذشته به سخنان او توجه کن تا مطمئن شوی که آنچه آموختی، چیزی جز فریب و نیرنگ نبوده است.
اگر بودی کمال اندر نویسائی و خوانائی
چرا آن قبله ی کل نانویسا بود و ناخوانا
هوش مصنوعی: اگر تو در نوشتن و خواندن به کمال رسیده بودی، پس چرا آن شخصی که معرف کل دانایی است، خود نوشتار ندارد و ناخواناست؟
بیا ای کرده احیای موات هر دل مرده
چه باشد سایه بر ما مردگان اندازی احیانا
هوش مصنوعی: بیا ای کسی که زندگی دوباره به سرزمینهای بیجان میبخشی؛ آیا میتوانی به ما مردگان سایهای بیفکنی و ما را زنده کنی؟
عثمان بن عفان رضی الله عنه همیانی سیم با بنده ای بنزد ابوذر غفاری رضی الله عنه گسیل داشت و به برده گفت، اگر وی این از تو بستاند، آزادی.
هوش مصنوعی: عثمان بن عفان یک کیف پر از سکه نقره به سوی ابوذر غفاری فرستاد و به برده گفت: اگر او این کیف را از تو بگیرد، تو آزاد خواهی شد.
غلام همیان به نزد ابوذر آورد و اصرار بسیار کرد.اما او نپذیرفت. غلام گفت: آن را بپذیر، آزادی من در آن است. ابوذر پاسخ داد: بلی اما بندگی من در آن است.
هوش مصنوعی: غلام همیان را نزد ابوذر آورد و بسیار تلاش کرد تا او را قانع کند. اما ابوذر قبول نکرد. غلام گفت: این را بپذیر، آزادی من در آن است. ابوذر پاسخ داد: بله، اما بندگی من در این موضوع وجود دارد.
اول گام در مقامات هشیاری، بیداری از خواب آلودگی غفلت است. پس از آن توبه است که خود بازگشت به خداوند پس از گریز از اوست.
هوش مصنوعی: نخستین قدم در رسیدن به مقامات بالا، آگاه شدن از خواب غفلت و بیخبری است. پس از آن، توبه صورت میگیرد که به معنای بازگشت به سوی خداوند پس از دوری از اوست.
سپس ورع و پرهیزگاری است، اما پرهیز اهل شریعت از محرمات است و پرهیز اهل طریقت از شبهات. پس از آن محاسبه است یعنی شمارش آنچه بین آدمی و نفس او نیز بین او و دیگر آدمیان همی گذرد.
هوش مصنوعی: سپس به تقوی و پرهیزگاری اشاره میشود، که در اینجا پرهیز افرادی که به شریعت پایبندند شامل دوری از چیزهای حرام است، در حالی که پرهیز افرادی که در طریقت هستند به دوری از چیزهای مشکوک مربوط میشود. بعد از این موضوع، به محاسبه اشاره شده است، که به معنای شمارش و بررسی آنچه بین انسان و نفس خود و همچنین بین او و دیگران اتفاق میافتد، است.
بعد از آن ارادت است یعنی میل به حصول مراد با جد و جهد بسیار. پس از آن زهد است، یعنی ترک دنیا و حقیقتش بیزاری از غیر مولی است.
هوش مصنوعی: پس از آن مرحلهای است که نشاندهنده علاقه و تلاش جدی برای دستیابی به هدف مورد نظر است. سپس به مرحله دیگری به نام زهد میرسیم، که به معنای ترک دنیا و دوری از هر چیزی غیر از خداوند میباشد.
بعد از آن فقر است یعنی خالی ساختن دل از محبت آنچه دست از او تهی است. و فقیر آن کس است که بداند بر هیچ چیز توانا نیست. سپس صدق است، یعنی یکسان بودن نهان و آشکار.
هوش مصنوعی: فقر به معنای خالی بودن دل از عشق به چیزهایی است که از دست رفتهاند. فقیر کسی است که متوجه باشد بر هیچ چیز تسلط ندارد. بعد از این، صداقت به معنای همخوانی و یکدستی میان آنچه در باطن و ظاهر وجود دارد، مطرح میشود.
بعد از آن بردباری است و آن اجبار نفس به چیزهائی است که آنها را ناخوش دارد. آنگاه تصبر است یعنی زبان شکایت بربستن و نفس را سرکوب کردن.
هوش مصنوعی: بعد از آن، فرد باید صبر و شکیبایی داشته باشد و خود را مجبور کند به انجام کارهایی که ممکن است برایش ناگوار باشد. سپس باید تحمل کند و شکایت خود را بر زبان نیاورد و نفس خود را آرام کند.
بعد از آن رضا یعنی خشنودی به بلایاست. در پی آن اخلاص است یعنی راندن خلق از کار حق و بعد از آن توکل است یعنی اعتماد کردن در تمامی امور به حق سبحانه و دانستن این که هر چه او اختیار کند، خیر است.
هوش مصنوعی: پس از مرحله رضا، یعنی خشنودی، مرحله اخلاص قرار دارد که به معنای رهایی از هرگونه تعلق به مخلوقات و توجه کامل به کار حق است. بعد از اخلاص، مرحله توکل وجود دارد که به معنی اعتماد کامل به خداوند در تمام امور و باور به این است که هرچه او انتخاب کند، در آن خیر و نیکی نهفته است.
از خطبه های امیر مؤمنان علیه السلام: ای مردم، شما جانشینان آن کسانید که بگذشته اند، اقوامی که از شما قدرتمندتر و وسیع تر بودند.
هوش مصنوعی: ای مردم، شما وارث کسانی هستید که پیش از شما زندگی کردهاند، مردمی که از شما قویتر و دارای امکانات بیشتری بودهاند.
اما پابرجاترینشان از بیخ و بن برافتاد و محکم ترین دستاویزشان بدیشان پشت کرد. قدرت عشیره بی نیازشان نساخت و بذل فدیه از ایشان مقبول نیفتاد.
هوش مصنوعی: اما بنیان اصلی و استوارشان از اساس ویران شد و قویترین پشتیبانشان به آنها پشت کرد. قدرت اجتماعی آنها نتوانست به کمکشان بیاید و هدیه یا فدیهای که ارائه دادند، مورد قبول واقع نشد.
از این رو پیش از آن که مرگ ناگهانی دریابدتان توشه ی راه ارواح خویش فراهم سازید. چرا که بیش از این سخت از آماده ساختن خویش غافل مانده اید.
هوش مصنوعی: بنابراین قبل از اینکه مرگ به طور ناگهانی به سراغتان بیاید، خود را برای سفر به دنیای دیگر آماده کنید. زیرا مدت زیادی است که از آمادهسازی خود غافل ماندهاید.
خطبه ی دیگر از امیر مؤمنان (ع): پیش از آن که محاسبه تان کنند، خود به محاسبه ی خویش پردازید. و پیش از آن که به عذاب گرفتار آئید. خویشتن را مهیای راه سازید.
هوش مصنوعی: قبل از آن که دیگران شما را محاسبه کنند، خودتان به حساب و کتاب کارهای خود بپردازید. و قبل از این که با عذاب رو به رو شوید، خود را برای راه نجات آماده کنید.
پیش از آن که برنج اندر افتید توشه ی راه برگیرید. چرا که آن سرای جایگاه داد و دادگستری بحق است. و آن کس که در پرهیز دادن پیشی گرفته است، بس معذور بود.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه در برنج غوطهور شوید، وسایل سفر خود را آماده کنید. زیرا آن مکان مربوط به عدالت و قضاوت واقعی است. و کسی که در دوری از گناه پیشی بگیرد، به شدت مورد عذر و بخشش قرار میگیرد.
خطبه ی دیگر از امیر مؤمنان کرم الله وجهه: هان مردم! از آن کسان مباشید که دنیای زود گذر ایشان را فریفت و آرزوها مغرورشان ساخت و بدعت ها خیره شان ساخت.
هوش مصنوعی: ای مردم! مراقب باشید که از جمله کسانی نباشید که دنیای فانی و زودگذر شما را فریب دهد، آرزوهایتان شما را به غرور نرساند و بدعتها شما را گمراه نکند.
و از این رو به دنیائی زودگذر تکیه داشتند که زود بدیگران انتقال یابد. چرا که از دنیای شما در مقام قیاس با آنچه گذشته، اندک زمانی بیش باقی نمانده است که برای خواباندن چهارپائی کافی است یا بربستن پستان چهارپای شیردهی. پس بکدامین سو مایل میگردید و انتظار چه چیز را می کشید؟
هوش مصنوعی: آنها به دنیایی موقت و زودگذر وابسته بودند که به سرعت به دیگران منتقل میشد. زیرا در مقایسه با گذشته، زمان زیادی برای دنیا باقی نمانده است که به اندازهای باشد که بتوان چهارپایی را خواباند یا پستان یک چهارپای شیرده را بست. پس شما به کدام طرف تمایل دارید و چه چیزی را انتظار میکشید؟
بخدا سوگند حال شما چنان است که آنچه از دنیا بهره برده اید، گوئی نبوده و آنچه در آن دنیا بدان خواهید رسید، همیشگی خواهد بود.
هوش مصنوعی: به خدا قسم حال شما به گونهای است که گویی هیچ بهرهای از دنیا نبردهاید و هر آنچه در آخرت به دست خواهید آورد، همیشگی و پایدار خواهد بود.
پس، برای رفتن بدان دنیا سخت آماده شوید و برای سفر نزدیک توشه فراهم سازید. و بدانید که هر انسانی بدانچه که پیش فرستد پیش است و بر آنچه پشت سر نهاده پشیمان.
هوش مصنوعی: بنابراین، خود را به خوبی برای رفتن به آن دنیا آماده کنید و برای سفر خود، وسایل لازم را آماده کنید. باید بدانید که هر فرد، به آنچه که از قبل انجام داده است، نزدیک است و بر چیزی که پشت سر گذاشته، حسرت میخورد.
خطبه ی دیگر از امیر مؤمنان (ع): دنیا سر منزل فنا و خانه ی عاریت و رنج است. روان سعادتمندان از وی دل برکنده است و تیره بختان بنا خشنودی از آن ببریده اند.
هوش مصنوعی: دنیا گذرگاهی است که به زودی از بین میرود و مکانی موقتی و پر از رنج است. انسانهای خوشبخت از این دنیا دل بریدهاند و کسانی که بدشانس هستند نیز از رضایت به آن دور شدهاند.
سعادتمندترین مردم کسی است که از آن روی بتابد و بدبخترین مردم کسی است که بدان راغب بود. آن کس که دنیا را ناصح پندارد، نیرنگ خورد و آن کس که فرمانش برد، گمراه شود. آن مرد که بدان دل نهد هلاک شود و آن کس که از آن رو تابد، پیروز شود.
هوش مصنوعی: سعادتمندترین افراد کسانی هستند که به دنیا بیاعتنایی کنند و بدبختترین آنها کسانی هستند که به دنیا وابستهاند. کسی که دنیا را نصیحتکنندهای حکیم بیابد، فریب میخورد و آنکه از آن پیروی کند، به گمراهی میافتد. فردی که به دنیا دل ببندد، نابود میشود و کسی که به آن پشت کند، موفق میشود.
خوشا بحال آن بنده که بدنیا از خداوند بهراسد و خویشتن را پند دهد و پیش از آن که دنیا وی را به آخرت تحویل دهد و نتواند در این خاکدان تیره به نیکی های خویش افزایدیا از بدیهای خویش کاهد، انجام خواش های نفس بتأخیر افکند. تا سرانجام برخیزد و به بهشت رود که نعمتی جاودانه است یا به آتشی که عذابی دیرینه.
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن کسی که از خداوند در زندگی خود هراسان باشد و خود را نصیحت کند، قبل از اینکه دنیا او را به آخرت بسپارد و نتواند در این دنیای تاریک خوبیهایش را افزایش دهد یا از بدیهایش بکاهد. او تمایلات و خواستههای نفسانی خود را به تعویق میاندازد. سرانجام، او بیدار میشود و به بهشتی میرود که نعمتی بیپایان است یا به آتشی که عذابی همیشگی دارد.
خطبه ی دیگر از امیر مؤمنان (ع): هان مردم، خویشتن را به فرمانبرداری حق سبحانه زینت دهید. جامه ی ترس خداوند در پوشید، دنیای باقی را بهر خود برگزینید و کوشش خویش برای استقرار خود در آنجا بکار زنید.
هوش مصنوعی: ای مردم، خود را به اطاعت از حق تعالی آراسته کنید. لباس ترس از خداوند را بر تن کنید و دنیای جاودانه را برای خود برگزینید و تمام تلاش خود را برای استقرار در آن place به کار ببندید.
هان بدانید که بزودی بدان سرای خواهید شتافت و بنزد خداوند خواهید شد، جائی که جز عمل صالحی که پیشش فرستاده باشید، یا ثوابی که ذخیره اش ساخته باشید بکار نیاید. نیز بدانید که شما بدان اندازه که نیکی را پیش فرستاده باشید، پیشی دارید و برآنچه کرده اید پادافراه بینید.
هوش مصنوعی: بدانید که به زودی به آن مکان خواهید رفت و به نزد خداوند خواهید رسید، جایی که تنها عمل نیکویی که پیش از این ارسال کردهاید یا پاداشی که برای خود ذخیره کردهاید، به درد میخورد. همچنین بدانید که به اندازهای که نیکی کردهاید، برتری خواهید داشت و باید پاسخگوی اعمال خود باشید.
زنهار مبادا که آرایش های دنیای درون شما را بفریبد و از درجات عالی فردوس بازدارد. چنان کنید که گوئی پرده ها یکسو شده، تردیدها از میان رفته، و هر کس به جایگاه خویش رسیده و اقامتگاه و بازگشت خویش شناخته.
هوش مصنوعی: مراقب باشید که زیباییهای دنیایی که درون شماست شما را فریب ندهد و از رسیدن به درجات عالی باز ندارد. تلاش کنید به گونهای رفتار کنید که گویی همه موانع کنار رفته و هر کس در جایگاه واقعیاش قرار گرفته و محل استراحت و بازگشت خود را شناخته است.
حکیمی گفت: اگر خواهی بدانی که مرد مال خویش از کجا حاصل کرده است، بنگر در چه چیز مصرفش می دارد. دانشمندی در آموختن دانش بدیگران چشم تنگی میکرد.
هوش مصنوعی: حکیمی میگوید: اگر میخواهی بفهمی یک مرد پولش را از کجا به دست آورده، به این نگاه کن که آن پول را در چه چیزی خرج میکند. همچنین، دانشمندی در آموزش دادن دانش به دیگران تنگنظر بود و کملطفی میکرد.
وی را گفتند: خواهی مرد و دانش تو با تو در گور شود. گفت: این حال را بیش از آن دوست دارم که دانش را به نااهل سپارم.
هوش مصنوعی: به او گفتند: آیا هیچ وقت نمیخواهی بمیری و دانشت با تو به خاک برود؟ او پاسخ داد: من این حالت را بیشتر از آن دوست دارم که دانش را به کسی که لایق نیست بسپارم.
شیخ علی بن سهل صوفی اصفهانی، تهی دستان و صوفیان را انفاق و احسان همی کرد. قضا را روزی گروهی از ایشان بنزد وی شدند و او را مالی نبود.
هوش مصنوعی: شیخ علی بن سهل صوفی اصفهانی به افراد نیازمند و صوفیان کمک میکرد. روزی گروهی از آنها به سراغ او آمدند، اما او چیزی برای بخشش نداشت.
بنزد دوستی رفت و از او مالی خواست که صرف ایشان کند. مرد درهمی چند بوی داد و عذر خواست که مشغول ساختن بنائی ام که مخارج فراوان دارد. مرا معذور دار.
هوش مصنوعی: به دوستی مراجعه کرد و از او خواست که پولی به او بدهد تا آن را هزینه کند. دوستش چند درهم به او داد و از او خواست که عذرش را بپذیرد، چون در حال ساختن یک بنا است که هزینههای زیادی دارد.
شیخ وی را گفت: مخارج بنایت چند است؟ گفت: شاید بپانصد درهم رسد. شیخ گفت: آن وجه بمن ده تا صرف تهیدستان کنم و در عوض خانه ای به تو در بهشت تسلیم کنم. در این باره با تو پیمان همی کنم و همی نویسم.
هوش مصنوعی: شیخ از او پرسید: هزینههای ساخت و ساز چقدر است؟ پاسخ داد: ممکن است به پانصد درهم برسد. شیخ گفت: آن پول را به من بده تا بتوانم به نیازمندان کمک کنم و در عوض، خانهای به تو در بهشت هدیه میدهم. در این مورد با تو توافق میکنم و متن آن را مینویسم.
مرد گفت: ای ابوالحسن: من هرگز تو خلاف و دروغ نشنیده ام. این است که اگر ضمانت آنچه گفتی بر عهده گیری آن کنم که تو گوئی. گفت: کنم و سپس بنوشت که خانه ای در بهشت بسود او برعهده ی وی است.
هوش مصنوعی: مردی به ابوالحسن گفت: من هرگز از تو چیزی نادرست و دروغ نشنیدهام. به همین خاطر اگر تو ضمانت کنی که آنچه گفتهای درست است، من هم آن را قبول میکنم. ابوالحسن پاسخ داد که این کار را انجام میدهد و سپس نوشتهای تهیه کرد که در آن مشخص شده بود خانهای در بهشت به نفع او در نظر گرفته شده است.
مرد پانصد درهم را بداد و خط بستد و وصیت کرد که هرگاه بمیرد آن نوشته در کفنش نهند. مرد همان سال بمرد و نزدیکانش بوصیتش عمل کردند.
هوش مصنوعی: مردی پانصد درهم پرداخت کرد و وصیتی نوشت. او خواسته بود که در هنگام مرگش آن نوشته را در کفناش قرار دهند. همان سال او فوت کرد و خانوادهاش به وصیت او عمل کردند.
تا این که شیخ روزی به مسجد شد تا نماز بامداد بگذارد. آن نامه را در محراب یافت که بر پشتش با خطی سبز رنگ نوشته بودند ضمانت از عهده ی تو برداشتیم و خانه را به بهشت به صاحبش تسلیم کردیم آن نامه مدتی نزد شیخ بود و با آن بیماران اصفهان و جز آنجا را شفا همی بخشید.
هوش مصنوعی: روزی شیخ به مسجد رفت تا نماز صبح را بخواند. در محراب نامهای را یافت که بر پشت آن با خط سبز نوشته شده بود که ما ضمانت از عهدهات برداشتیم و خانه را به صاحبش که بهشت است تسلیم کردیم. این نامه مدتی در اختیار شیخ بود و او با آن به بیماران اصفهان و دیگران کمک میکرد و آنها را شفا میداد.
تا این که صندوق کتب شیخ که آن نامه در آن بود، دزدیده شد. در پاره ای از تواریخ مورد اعتماد دیده ام که شیخ علی بن سهل از معاصران جنید و شاگردان شیخ محمد بن یوسف بنا بود.
هوش مصنوعی: صندوق کتابهای شیخ که شامل آن نامه بود، به سرقت رفت. در برخی از تاریخهای معتبر آمده است که شیخ علی بن سهل، معاصر جنید و یکی از شاگردان شیخ محمد بن یوسف بوده است.
و وقتی جنید بوی نوشت: از شیخ خویش پرس که کدام کس بر کار خویش غالب است؟ وی از شیخ خویش بپرسید. وی پاسخ داد: برایش بنویس خداوند بر کار خویش غالب است.
هوش مصنوعی: زمانی که جنید نوشت، از استادش سوال کرد که چه کسی بر کار خود تسلط دارد؟ او از استاد خود پرسید و استاد پاسخ داد: برای او بنویس که خداوند بر کار خود تسلط دارد.
نویسنده، این سطور، محمد مشهور به بهاء الدین عاملی که خدا از او درگذرد، گوید: بروزگار اقامتم در اصفهان، شبی بخواب دیدم که بزیارت امام و سرور خویش حضرت رضا (ع) رفته ام و گنبد و ضریح او چون گنبد و ضریح شیخ علی بن سهل بود.
هوش مصنوعی: نویسنده این سطور، محمد معروف به بهاء الدین عاملی، در زمان اقامتش در اصفهان، شبی خواب دید که به زیارت امام رضا (ع) رفته و گنبد و ضریح او را مانند گنبد و ضریح شیخ علی بن سهل میبیند.
صبح هنگام آن رویا فراموش کردم. فضا را یکی از یاران به بقعه ی شیخ فرود آمد. بدیدارش رفتم و پس از آن برای زیارت به مرقد شیخ شتافتم. و چون گنبد و ضریح وی را دیدم، آن رؤیا بخاطرم آمد و اعتقاد من در شیخ افزون شد.
هوش مصنوعی: صبح وقتی بیدار شدم، آن خواب را فراموش کرده بودم. یکی از دوستانم به آرامگاه شیخ رفته بود. من هم به دیدار او رفتم و سپس به زیارت مرقد شیخ رفتم. وقتی گنبد و ضریح او را دیدم، آن خواب دوباره به یادم آمد و ایمانم به شیخ بیشتر شد.
از سخنان سرور اوصیاء - درود خدا بر او باد - است که: برترین عبادات بردباری است و سکوت و انتظار فرج.
هوش مصنوعی: از سخنان پیشوای اوصیاء این است که بهترین عبادتها صبر، سکوت و انتظار برای فرج است.
نیز فرمود: بردباری سه گونه است، بردباری بر معصیت کاری، بردباری در طاعت خداوند و بردباری بر مصیبت.
هوش مصنوعی: بردباری به سه نوع تقسیم میشود: یکی بردباری در برابر کارهای نادرست و معصیت، دیگری بردباری در انجام طاعات و عبادات خداوند، و سومی بردباری در مواجهه با مصائب و مشکلات.
نیز فرمود: سه چیز از گنجینه های بهشتی است، صدقه دادن، کتمان مصیبت و کتمان بیماری.
هوش مصنوعی: رسول خدا فرمودند: سه چیز از نعمتهای بهشت به شمار میآید: دادن صدقه، پنهان کردن مشکلات و پنهان کردن بیماریها.
نیز فرمود: هر سخنی که از ذکر خدا خالی بود، باطل است. و هر سکوتی که خالی از اندیشه بود خطا است و هر نگاهی که در آن اعتباری نبود، نارواست.
هوش مصنوعی: هر سخنی که یاد خدا در آن نباشد، بیارزش است. همچنین هر سکوتی که خالی از تفکر باشد، اشتباه است و هر نگاهی که اعتبار و منطقی نداشته باشد، نادرست است.
نیز فرمود: خندانی که بگناه خویش اقرار دارد نیک تر از گریانی است که با تکیه بخداوند از خشم او نیندیشد.
هوش مصنوعی: خندیدن کسی که به گناه خود اعتراف دارد بهتر از گریه کردن کسی است که با اتکا به خداوند از خشم او غافل است.
نیز فرمود: دنیا گذرگاه است و آخرت جایگاه. هان خدایتان رحمت کناد از گذرگاهتان برای جایگاهتان توشه برگیرید. و پرده ی گناهان خویش بر آن کس که از همه ی رازهایتان آگاه است نیز مدرید.
هوش مصنوعی: دنیا فقط یک مسیر عبوری است و آخرت مقصد نهایی ماست. پس از خدا بخواهید که به شما رحم کند و از این دنیا برای آن مقصد نهایی خود، توشهای جمعآوری کنید. همچنین، باید مراقب باشید که گناهان خود را از کسی که از تمام رازهایتان باخبر است، پنهان نکنید.
پیش از آن که جسمتان از این دنیا رود، دل خود از آن بیرون برید. چرا که شما برای زیستن در عقبی خلق شده اید و زندانی دنیائید.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه بدنتان از این دنیا برود، دل و احساساتتان را از آن جدا کنید. زیرا شما برای زندگی در آخرت خلق شدهاید و در این دنیا مانند زندانی هستید.
هنگامی که کسی میرد، فرشتگان پرسند، چه پیش فرستاده است؟ و مردمان گویند، چه باز پس نهاده است. خداوند پدرانتان را رحمت کناد، از آنچه دارید چیزی پیش فرستید تا بکارتان آید و تمام را باز پس مگذارید که زیانتان رساند. دنیا چونان زهر است. کسی آن را خورد که نشناسدش.
هوش مصنوعی: زمانی که فردی درگذشت، فرشتگان میپرسند او چه اعمالی به عقب فرستاده است و مردم خواهش میکنند که او چه چیزهایی در دنیا گذاشته است. خداوند پدران شما را رحمت کند، از آنچه دارید باید چیزی به جلو بفرستید تا در آینده به کارتان بیاید و همه چیز را در دنیا رها نکنید زیرا این کار به شما آسیب خواهد رساند. دنیا مانند زهر است؛ کسی که آن را مصرف میکند، باید اول از ماهیتش آگاه باشد.
حکیمی چنین دعا میکرد: خداوندا ما را شایستگی بازگشت بدرگاه خویش بخش و نیز اهلیت تکیه و تقرب بتو.
هوش مصنوعی: حکیمی در دعاهایش میگفت: پروردگارا، به ما لیاقت بازگشت به سوی خودت را عطا کن و همچنین قابلیت نزدیک شدن و تکیه به تو را به ما ارزانی فرما.
پروردگارا رفتن از این خانه تنگ و فضای محدود و جایگاه بی ارزش و انباشته از غم و خالی از راحت و سود و غنیمت را به قرب خود بر ما آسان فرمای، بر آن جا که خود فرموده ای فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، لطفاً خروج از این خانه تنگ و فضای محدود و جایی که بی ارزش و پر از غم است و هیچ راحتی و بهرهای ندارد را برای ما آسان بگردان و ما را به نزدیکترین مکان به خودت برسان، جایی که خودت وعده دادهای که در مقام صدق در کنار پادشاهی مقتدر هست.
همان جا که ساکنانش چنام رامش یابند که گویند: الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن. خداوندا طمع ما را از مخلوق خویش ببر و دل ما را از میل به غیر خود برکن و چشمان ما را از نگریستن به زیبائی های دنیای فرودین بفضل و رحمت وجود بزرگوار خود برگردان.
هوش مصنوعی: در جایی که مردم آن به آرامش و راحتی دست مییابند، میگویند: سپاس خدا را که اندوه را از ما دور کرده است. پروردگارا، آرزوهای ما را از مخلوق خود دور کن و دل ما را از تمایل به غیر خود خالی ساز. همچنین، چشمان ما را به لطف و رحمت وجود بزرگوار خود از زیباییهای دنیا که فانی است، منحرف کن.
عیسی (ع) به یاران می گفت: ای بندگان خداوند، بحق شما را میگویم که جز با ترک شهوات دنیاوی از آخرت بهره ای نبرید. عریان بدنیا آمده اید و عریان از دنیا خواهید رفت. در این فاصله بهوش باشید تا چه کنید.
هوش مصنوعی: عیسی (ع) به یارانش میفرمود: ای بندگان خدا، به شما میگویم که تنها با کنار گذاشتن خواستههای دنیوی میتوانید از آخرت بهرهمند شوید. شما به این دنیا بدون هیچ چیزی آمدهاید و نیز بدون هیچ چیزی از آن خواهيد رفت. در این مدت به خود بیایید و مراقب اعمالتان باشید.
یکی از وزراء گفته است: شگفت دارم از کسی که برده ای را به مال خود خرد و آزادگان را به عمل نیک نخرد. آن کس که همتش به اندازه ی آن باشد که به شکم می رساند، بهایش به اندازه ی آن است که از آن خارج می شود.
هوش مصنوعی: یکی از وزرای دولت بیان کرده است که تعجب میکند از افرادی که برای خرید یک برده هزینه میکنند اما برای انجام کارهای نیک از آزادگان هزینه نمیکنند. او به این نکته اشاره کرده که اگر هدف زندگی کسی فقط تأمین نیازهای اولیه باشد، ارزش و بهای او نیز تنها به اندازهای خواهد بود که این نیازها را برآورده کند.
از سخنان معروف کرخی: سخن بنده در زمینه ی کاری که وی را سودی ندهد، باعث بی توفیقی او در درگاه حضرت باری است.
هوش مصنوعی: یکی از سخنان معروف کرخی این است که وقتی کسی را در مورد کاری صحبت میکنم که به او نفعی نمیرساند، این میتواند باعث ناکامی او در پیشگاه خداوند شود.
حکیمی به دوستش نوشت: اما بعد مردمان را به عمل خویش موعظه ده نه بگفتار خویش. از خداوند بقدر قرب او آزرم کن و بقدر قدرتش بر خود بیمناک باش والسلام.
هوش مصنوعی: یک حکیم به دوستش نوشت که بهتر است مردم را از طریق اعمال خود راهنمایی کنی، نه از طریق حرفها. همچنین از خداوند به اندازه نزدیکیش شرم داشته باش و به اندازه قدرتش بر خودت نگران باش. والسلام.
از سخنان عیسی که بر او و پیامبر او درود بادا: آنکس که گناهی کوچک کند با آنکه گناهی بزرگ مرتکب شود، یکی اند. پرسیدند چگونه چنین است؟ گفت: دلیری بر گناه یکی است و آن کس که از دزدی ذرت نگذرد از مروارید نخواهد گذشت.
هوش مصنوعی: عیسی (که بر او و پیامبرش سلام باد) فرمود: کسی که گناه کوچکی مرتکب میشود، با کسی که گناه بزرگی انجام میدهد، از نظر عواقب یکی است. وقتی از او پرسیدند که چرا این گونه است، پاسخ داد: جرات بر گناه کردن در هر دو حالت مشابه است و کسی که از دزدی یک خوشه ذرت عبور نمیکند، هرگز از دزدی یک مروارید نیز نمیگذرد.
حذیفه بن یمان رضی الله عنه کسی را گفت: خواهی که بر مردمان بد پیروز شوی؟ گفت: بلی. گفت: پیروز نخواهی شد مگر آن که بدتر از آن ها شوی.
هوش مصنوعی: حذیفه بن یمان رضی الله عنه به کسی گفت: آیا میخواهی بر مردم بد غلبه پیدا کنی؟ آن شخص پاسخ داد: بله. حذیفه اضافه کرد: اما پیروز نمیشوی مگر اینکه خودت از آنها بدتر شوی.
فیثاغورث را گفتند: کدام کس از دشمنی مردم به سلامت ماند؟ گفت: آن کس که خیر و شر از او سر نزند. گفتند: چگونه؟
هوش مصنوعی: از فیثاغورث پرسیدند: چه کسی از دشمنی مردم در امان باقی میماند؟ او پاسخ داد: کسی که از او خیری یا ضرری نرسد. سپس از او پرسیدند: چگونه ممکن است؟
گفت: از آن رو که اگر خیر از او سرزند، شروران با وی دشمنی کنند و اگر شر از او سرزند، اخیار به دشمنی با او برخیزند.
هوش مصنوعی: او گفت: به این دلیل که اگر چیز خوبی از او به وجود آید، بدکاران با او دشمن میشوند و اگر چیز بدی از او سر برآورد، نیکوکاران با او دشمنی خواهند کرد.
انوشیروان هنگامی که سیر نگشته بود از غذا دست می کشید و می گفت: آنچه را که خوش داریم رها می کنیم تا گرفتار آنچه ناخوش می داریم، نشویم.
هوش مصنوعی: انوشیروان زمانی که سیر نمیخورد، از غذا دوری میکرد و میفرمود: آنچه را که دوست داریم کنار میگذاریم تا به چیزهایی که نمیخواهیم مبتلا نشویم.
از امثال عرب و داستانهائی که از زبان حیوانات گفته اند، سگی، سگی را دید که گرده ای نان به دهان داشت. گفت: این گرده چقدر بد و ناگوار است.
هوش مصنوعی: روزی سگی سگی دیگر را دید که یک تکه نان در دهانش دارد. او با ناامیدی گفت: این تکه نان چقدر بد و زشت به نظر میرسد.
سگی که آن گرده بدهان داشت. گفت: خدا این گرده را لعنت کند و نیز کسی را که پیش از آن که بهتر از آن یابد، آن را رها کند.
هوش مصنوعی: سگی که آن تکه نان را در دهانش داشت گفت: خدایا، این نان را لعنت کن و همچنین کسی را که پیش از اینکه چیزی بهتر از آن پیدا کند، این نان را رها کند.
یکی از بزرگان صوفیه را گفتند: چگونه ای؟ گفت: بر دیروزم افسوس خوارم و از امروزم ناخوشنود و بر فردایم بدگمان.
هوش مصنوعی: یکی از بزرگواران صوفی را پرسیدند حالش چگونه است؟ او پاسخ داد: از گذشتهام ناراحتم و از حالا راضی نیستم و نسبت به آیندهام خوشبین نیستم.
حکیمی گفت: هر کرا دیدم، ویرا نیک تر از خود پنداشتم. چرا که حال خویش بیقین میدانم، اما از او بشک اندرم.
هوش مصنوعی: یک حکیم بیان کرده است که هر کسی را که دیده، او را از خود بهتر تصور کرده است. چون او به وضعیت خودش به وضوح آگاه است، اما درباره دیگران تردید دارد.
شبلی را پرسیدند: چرا صوفی را ابن الوقت گویند: از آن رو که بر گذشته تاسف نخورد و انتظار آینده نکشد.
هوش مصنوعی: از شبلی پرسیدند که چرا به صوفیها «ابن الوقت» میگویند. او پاسخ داد که به این دلیل است که صوفیها به گذشته افسوس نمیخورند و به آینده نیز امید ندارند.
روایت کرده اند که سلیمان (ع) گنجشکی را دید که بماده ی خود می گفت: چرا خود را از من باز میداری، در صورتی که اگر خواهم بارگاه سلیمان به منقار بردارم و به دریا اندازم.
هوش مصنوعی: گفته شده که سلیمان (ع) گنجشکی را مشاهده کرد که به همسر خود میگفت: چرا از من دوری میکنی، در حالی که اگر بخواهم میتوانم کاخ سلیمان را با منقارش بلند کنم و به دریا پرتاب کنم.
سلیمان (ع) از شنیدن سخن او لبخند زد، سپس آن دو را بنزد خود خواند و بدو گفت: آیا براستی توانی چنان کرد؟ گفت: ای پیامبر خدا! نه، اما گاه شود که مرد خود را در چشم زن خویش آراید. عاشق را سرزنش نشاید.
هوش مصنوعی: سلیمان (ع) از شنیدن حرف او لبخند زد، بعد آن دو را نزد خود فراخواند و به او گفت: آیا واقعاً میتوانی چنین کاری کنی؟ او پاسخ داد: ای پیامبر خدا! نه، اما برخی اوقات ممکن است مرد خود را در چشم همسرش زیبا جلوه دهد. سرزنش عاشق نادرست است.
سلیمان به گنجشک ماده گفت: او که تو را دوست همی دارد، زچه رو خود را از او باز میداری؟ گفت: او عاشق من نیست، بل مدعی عشق است. چرا که با من، جز من را نیز دوست همی دارد.
هوش مصنوعی: سلیمان به گنجشک ماده گفت: کسی که تو را دوست دارد، چرا خود را از او دور میکنی؟ گنجشک پاسخ داد: او عاشق من نیست، بلکه ادعای عشق دارد؛ زیرا او به غیر از من نیز علاقهمند است.
سخن گنجشک ماده بر دل سلیمان نشست. وی سخت بگریست و چهل روز از مردمان در پرده شد و خداوند را میخواند که دل وی را برای محبت خویش خالی کند و از آمیختن با محبت غیر خود باز دارد.
هوش مصنوعی: گنجشک ماده بر دل سلیمان نشسته و او به شدت گریه کرده است. سلیمان چهل روز از مردم کنارهگیری کرده و مشغول دعا و درخواست از خداوند است تا دل او را فقط برای محبت خود خالی کند و از عشق به دیگران دور نگه دارد.
از خطبه ی پیامبر درود خداند بر او باد: هان مردم! بیاد مرگ بیش افتید. چرا که اگر هنگام تنگدستی بیادش آورید، آن تنگدستی را بر شما فراخی دهد و اگر هنگام بی نیازی بیادش آورید، آن بی نیازی در دیدگانتان نامطبوع کند. بی شک، مرگ رشته های آرزو از هم بگسلد و گذشت شبان پایان زندگی را آرد.
هوش مصنوعی: ای مردم! به یاد مرگ بیفتید. زیرا اگر در زمان تنگدستی به یاد مرگ بیفتید، خداوند آن تنگدستی را به فراخی تبدیل میکند و اگر در زمان بی نیازی به یاد مرگ بیفتید، آن بی نیازی برای شما ناخوشایند خواهد شد. بدون شک، مرگ آرزوهای شما را از هم میگسلد و پایان شبان زندگی را به شما نشان میدهد.
زندگانی بنده جز دو روز نیست، روزی که بگذشته است و اعمال وی در آن برشمرده اند و بر آن مهر بنهاده، و روزی که بر جای مانده است و بنده نداند که بدان رسد یا نه. آدمی هنگام مرگ و رفتن به گور خویش، جزای کردار گذشته ی خویش و ناچیزی مالی که واپس نهاده است می بیند.
هوش مصنوعی: زندگی انسان تنها شامل دو روز است: روزی که سپری شده و اعمال او در آن به شمارش درآمده و بر آن مهر شده است، و روزی که هنوز باقی مانده و فرد نمیداند که آیا به آن خواهد رسید یا نه. در لحظهی مرگ و در زمان رفتن به قبر، انسان جزای کارهایی که در گذشته انجام داده و مقدار ناچیز مالی که باقی گذاشته است را مشاهده میکند.
هان مردم! بی نیازی در قناعت است و کفاف روزی در میانه روی است و رامش در پرهیزگاری و هر کاری را پاداشی است و هر آینده ای نزدیک.
هوش مصنوعی: ای مردم! بی نیازی در قناعت و تنوع در روزی در میانهروی است. خوشحالی و سرزندگی در پرهیز از غیرمجازها است و هر کاری که انجام میدهید، پاداشی دارد و هر چیزی که در آینده پیش رو دارید، به زودی نزدیک میشود.