برگردان به زبان ساده
سخن گرچه هر لحظه دلکش تر است
چو بینی خموشی از آن بهتر است
هوش مصنوعی: هرچند صحبت کردن همیشه لذتبخشتر و جذابتر به نظر میرسد، اما گاهی اوقات سکوت از آن هم بهتر است.
در فتنه بستن دهان بستن است
که گیتی به نیک و بد آبستن است
هوش مصنوعی: در شرایطی که فتنهای به وقوع میپیوندد، خاموشی و سکوت بهترین گزینه است، زیرا دنیا پر از خیر و شر است و انسانها باید مراقب باشند.
پشیمان زگفتار دیدم بسی
پشیمان نگشت از خموشی کسی
هوش مصنوعی: زیاد دیدهام افرادی که از حرفهایی که زدهاند پشیمان شدهاند، اما هیچوقت کسی را ندیدم که از سکوتش regret کند.
شنیدن زگفتن به ار دل نهی
کزین پر شود مردم از آن تهی
هوش مصنوعی: اگر از دل خود واقعا چیزی را بگویی، مردم از آن چه در دلشان است خالی نمیشوند.
صدف زان سبب گشت جوهر فروش
که از پای تا سر همه گشت گوش
هوش مصنوعی: به خاطر همین دلیل، صدف تبدیل به فروشندهای از جواهر شد، زیرا همهی وجودش پر از گوش و حواس است.
همه تن زبان گشت شمشیر تیز
بخون ریختن زان کند رستخیز
هوش مصنوعی: در اینجا افراد به حالت بسیار تند و خشمگین درآمدهاند و مانند شمشیر تیز شدهاند. این وضعیتی است که آنها آمادهاند برای مقاومت و مبارزه، و در این میان آمادهسازی برای بیرون ریختن خون دشمنان و به پا خواستن را نشان میدهد.
نور خدا بردمد از خوی خوش
مو به سپیدی کشد از بوی خوش
هوش مصنوعی: نور الهی از شخصیت نیکو و خوشایند انسان میتابد و بوی خوش زندگیاش به سفیدی و پاکی میانجامد.
مکرم اگر چند کشد جور دهر
هم دهد از منفعت خویش بهر
هوش مصنوعی: اگرچه روزگار سختیها و ناملایمات را به ما تحمیل کند، اما در نهایت همیشه از این سختیها بهرهای به دست میآید.
در که شکستند نه باطل شود
سرمه ی چشم و فرح دل شود
هوش مصنوعی: وقتی در را شکستند، زیبایی چشمها و شادی دل از بین نمیرود.
مردمی از مردم بی رو که دید
روی در آئینه ی زانو که دید
هوش مصنوعی: مردمی را دید که بیخبر از خودشان، وقتی به آینه نگاه کردند، تصویر زانویشان را دیدند.
خاقانی را مپرس کز غم
ایام چگونه میگذارد
هوش مصنوعی: از خاقانی نپرس که چگونه از غم روزگار عبور میکند.
جو جو ستد آنچه دادش ایام
خرمن خرمن همی سپارد
هوش مصنوعی: آدمی در زندگیاش آنچه را که روزگار به او میدهد، به تدریج و در زمانهای مناسب جمعآوری میکند.
عذر داری بنال خاقانی
هوش مصنوعی: اگر بهانهای داری، میتوانی گلهگزاری کنی، خاقانی.
دشمنانت زخاک بیشترند
هوش مصنوعی: دشمنان تو از خاک بیشتر هستند، یعنی تعداد دشمنان تو بسیار زیاد و فراوان است.
وقت غنیمت شمار
هوش مصنوعی: فرصت را غنیمت بشمار و از آن به بهترین شکل استفاده کن.
ناله کرا داشت سود
هوش مصنوعی: ناله کسی که از سود و منفعت خبری ندارد، بیفایده و بیمعنا است.
در آغوشش کشیدم و از بوی عطرش سرمست شدم، عطری که ببوی شاخ نورسته ای میمانست که نسیم سیرابش کرده باشد.
هوش مصنوعی: او را در آغوش گرفتم و بوی عطرش من را مدهوش کرد؛ عطری که به بوی شاخه جوانی میمانست که نسیم آن را نوازش کرده است.
سرمست گشتم اما نه از خمر، بل شراب دهان وی سرمستم کرد.
هوش مصنوعی: مست شدم، اما نه به واسطه نوشیدنی، بلکه با لبخند و کلام او سرشار از شوق شدم.
زیبائی، تمام، غلام حلقه بگوش اوست. و از آن است که دلها اسیر خود کرده
هوش مصنوعی: زیبایی همه چیز را تحت کنترل خود دارد و دلها را به اسارت خود درآورده است.
ملامتگران پس از آن که عشق کار خویش با من کرد، بسراغم آمدند هر چند من نه انکار عشق میکنم، نه پایانش می بخشم، بگذار ملامتگر هر یاوه ای میخواهد بگوید.
هوش مصنوعی: انتقادکنندگان بعد از اینکه عشق بامن سر کرد به سراغم آمدند. هرچند من نه عشق را انکار میکنم و نه به آن پایان میدهم. بگذار انتقادکنندگان هر چه میخواهند بگویند.
مهربانا، بخدا سوگند که تا زمانی که تو زنده ای رامش بخود نخواهم دید، از آن پس نیز اگر قرار است زنده بمانم، بگذار با هوای دوست باشد و نیز اگر از شوق او بمیرم، خود مراد من است.
هوش مصنوعی: ای مهربان، به خدا قسم که تا زمانی که تو زندهای، هرگز شادکامی را نخواهم چشید. اگر هم قرار باشد بعد از تو زنده بمانم، بگذار با یاد تو زندگی کنم و اگر هم به عشق تو بمیرم، همین برای من کافی است.
خدایا زخوانی که از بهر خاصان
کشیدی نصیب من بینوا کو؟
هوش مصنوعی: خدایا، از سفرهای که برای خاصان و برگزیدگان گستردهای، سهم منِ بیچاره کجاست؟
اگر می فروشی، بهایش که داده است؟
و گر بی بها میدهی، بخش ما کو؟
هوش مصنوعی: اگر تو نوشیدنی میفروشی، باید بگویی چه چیزی در ازایش پرداخت شده است؟ و اگر آن را بیهیچ بهایی میدهی، سهم ما کجاست؟
غم فزونی گرفت و محنت فراوان شد بخدا سوگند، مرا به عشق نیازی نبودی
هوش مصنوعی: غم و اندوه در من بیشتر شد و مشکلات زیادی به وجود آمد. به خدا سوگند، من به عشق نیازی نداشتم.
این زمان اگر آشنائی را بینم، شرمسار گردم، چرا که اشک بر دیدارش پیشی می گیرد.
هوش مصنوعی: اگر زمانی کسی را بشناسم، احساس شرمساری میکنم، زیرا اشک به دیدن او بر من غلبه میکند.
ای یاران که با هجران خویش، مرا دیگرگون کردید، دیگرم قدرت جفایتان نمانده است.
هوش مصنوعی: ای دوستانی که به خاطر جداییتان، حال و روز من را تغییر دادید، دیگر از توان تحمل جفای شما چیزی برایم نمانده است.
به مبتلای خویش وصالی ارزانی دارید. اینک عمر است که میگذرد و حال من چونان گذشته است.
هوش مصنوعی: به عزیزانتان محبت و ارتباط نزدیک هدیه دهید. اکنون زمان به سرعت در حال سپری شدن است و حال من مانند گذشتهها باقی مانده است.
پیامبرانی که نامشان در قرآن آمده است، بیست و پنج پیامبراند: محمد (ص)، آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی، هارون، یونس، داود، سلیمان، الیاس، الیسع، زکریا، یحیی، عیسی و ذوالکفل بنظر بیشتر مفسران.
هوش مصنوعی: در قرآن به معرفی بیست و پنج پیامبر پرداخته شده است. این پیامبران عبارتند از: محمد، آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی، هارون، یونس، داود، سلیمان، الیاس، الیسع، زکریا، یحیی، عیسی و ذوالکفل.
امام فخر رازی در تفسیر کبیر نقل کرده است که متکلمان اتفاق نظر دارند که کسی که از ترس جزا یا بطمع ثواب عبادت یا دعا کند، عبادتش صحیح نخواهد بود، و دعایش مقبول نخواهد شد.
هوش مصنوعی: امام فخر رازی در تفسیر کبیر بیان کرده است که علمای کلام به این نتیجه رسیدهاند که اگر کسی به خاطر ترس از مجازات یا به امید دریافت پاداش، عبادت یا دعا کند، عبادتش معتبر نخواهد بود و دعایش پذیرفته نخواهد شد.
این معنی را هنگام تفسیر آیه ی: «ادعواربکم تضرعا و خفیه » آورده است و نیز در اوایل تفسیر سوره ی فاتحه بقطع گفته است: اگر نمازگزار گوید بجهت ثواب یا گریز از جزا نماز می گزارم، نمازش باطل است.
هوش مصنوعی: در تفسیر آیهای به موضوع دعا کردن به طور خفی و با خضوع اشاره شده و در ابتدای تفسیر سوره فاتحه نیز گفته شده است که اگر کسی بخواهد به خاطر پاداش یا فرار از کیفری نماز بخواند، نماز او باطل است.
نیشابوری هنگام تفسیر این آیه: «ولاتلمزوا انفسکم و لاتنابزوابالالقاب » بذکر پاره ای از اوصاف حجاج پرداخته و گفته است، یکصد هزار کس را بتدریج کشته است و به زندانش هشتاد هزار مرد و سی هزار زن را یافته اند که بر سی و سه هزارتنشان هیچ عقوبتی واجب نبود.
هوش مصنوعی: نیشابوری در توضیح این آیه به برخی ویژگیهای حجاج اشاره کرده و گفته است که او توانسته است در طی زمان صد هزار نفر را به تدریج بکشد. همچنین در زندان او هشتاد هزار مرد و سی هزار زن پیدا شدهاند، در حالی که هیچگونه مجازاتی برای سی و سه هزار نفر از آنها واجب نبوده است.
آفتی نبود بتر از ناشناخت
تو بر یارونیاری عشق باخت
هوش مصنوعی: هیچ آسیبی بدتر از این نیست که تو را نشناسم در حالی که با دوستان و یارانی که در عشق دچار شکست شدهاند، در ارتباط هستم.
یار را اغیار پنداری همی
شادئی را نام بنهادی غمی
هوش مصنوعی: اگر یار را به دیگران نسبت دهی، شادیات تبدیل به غم خواهد شد.
این چنین نخلی که قد یار ماست
چون که ما دزدیم نخلش دار ماست
هوش مصنوعی: این گونه درختی که به قد و قامت معشوق ما میماند، به این خاطر که ما خود را دزد میدانیم، درختش متعلق به ماست.
این چنین مشکین که زلف میرماست
چون که بی عقلیم آن زنجیره ماست
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی وصف زلف و موی معشوق میپردازد؛ زلفهایی که مانند مشک سیاه هستند و به نظر شاعر به شدت جذاب و دلفریب میرسند. او همچنین اشاره میکند که عدم عقل و درک او باعث شده است که به این زنجیر زیبایی وابسته شود و تحت تأثیر آن قرار گیرد. به نوعی میتوان گفت که عشق و زیبایی، او را در قید و بند خود گرفتار کرده است.
صوفیان در دمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
هوش مصنوعی: در یک لحظه، عارفان به دو جشن میپردازند و عنکبوتها نیز مگسهای خشکشده را به دام میاندازند.
آنکه از دست روح قوت خورد
کی نمک سود عنکبوت خورد
هوش مصنوعی: کسی که از روح و نیروی خود بهرهمند میشود، هرگز به زحمت و دردسر نمیافتد.
زالکی کرد سر برون زنهفت
کشته خود چو خشک دید بگفت
هوش مصنوعی: زالکی سر خود را از زیر خاک بیرون آورد و چون دید که کشتههای او خشک شدهاند، با خود چنین گفت.
ای همه آن تو، چه نو چه کهن
رزق برتست هر چه خواهی کن
هوش مصنوعی: ای همه چیز تو، چه نو و چه کهنه؛ رزق و روزیات در دست توست، هر چه بخواهی انجام بده.
شیخ اوحدالدین کرمانی راست:
هوش مصنوعی: شیخ اوحدالدین کرمانی حقیقت را بیان میکند.
آن کس که صناعتش قناعت باشد
کردار وی از جمله ی طاعت باشد
هوش مصنوعی: کسی که به هنر و مهارت خود بسنده میکند و قناعت پیشه میسازد، اعمال و رفتار او از جمله کارهای نیک و مورد پسند خواهد بود.
زنهار طمع مدار الا زخدا
کاین رغبت خلق نیم ساعت باشد
هوش مصنوعی: مواظب باش که به جز از خداوند انتظار نداشته باشی، زیرا این آرزو و تمایل مردم فقط به مدت کوتاهی دوام دارد.
جور کم به زلطف کم باشد
که نمک بر جراحتم پاشد
هوش مصنوعی: اگر کملطفی و بیمحلی از کسی باشد، کمتر از لطف و محبت او، به دلیل اینکه مثل نمک روی زخم است، تحملپذیرتر است.
جور کم بوی لطف آید از او
لطف کم محض جور زاید از او
هوش مصنوعی: اگر کمبود محبت و خوبی از او حس شود، این کمبود به خودی خود به مشکلات و نارضایتیها دامن میزند. در واقع، هرچه لطف و مهربانی کمتر باشد، سختی و ناملایمات بیشتری پیش میآید.
لطف دلدار اینقدر باید
که رقیبی از او به رشک آید
هوش مصنوعی: محبت و مهربانی دلبر باید به اندازهای باشد که حتی رقیبانش نیز از او حسادت کنند.
در خانه دلم گرفت از تنهائی
رفتم به چمن چو بلبل شیدائی
هوش مصنوعی: در خانه احساس تنهایی کردم، بنابراین به باغ رفتم و مانند بلبل شاد و سرمست، گردش کردم.
چون دید مرا سر و سهی سر جنباند
یعنی به چه دلخوشی به بستان آئی
هوش مصنوعی: زمانی که او مرا دید و به آرامی سرش را تکان داد، انگار میخواست بگوید که با چه خوشدلی و امیدی به باغ میآیی.
هر که سخن را به سخن ضم کند
قطره ای از خون جگر کم کند
هوش مصنوعی: هر کسی که به کلام خوب و مناسب توجه کند و به آن بیفزاید، به عنوان کاری خوب و ارزشمند، از رنج و درد دل خود میکاهد.
باده نی در هر سری شر می کند
آنچنان را آنچنان تر می کند
هوش مصنوعی: شراب در هر دل و روحی اثر خاصی میگذارد و با فراتر رفتن از آن اثر، حال و هوای هر کس را متفاوتتر میکند.
گر بود عاقل نکوتر می شود
ور بود بد خوی بدتر می شود
هوش مصنوعی: اگر کسی عاقل باشد، بهتر و نیکوتر میشود، اما اگر ویژگیهای بدی داشته باشد، بدتر خواهد شد.
لیک چون اغلب بدند و بد پسند
بر همه می را محرم کرده اند
هوش مصنوعی: اما از آنجا که بیشتر مردم بدترند و بد سلیقه، به همین دلیل همه را از نوشیدن شراب منع کردهاند.
حکم غالب راست چون اغلب بدند
تیغ را از دست رهزن بستدند
هوش مصنوعی: حکمرانی به دلیل قدرت و تسلطش، به مانند کسانی که به طور معمول بد عمل میکنند، میتواند بر کارها تسلط یابد. در اینجا، تیغی که در دست سارق بوده، از او گرفته شده است.
مجموعه ی کونین به آئین بستن
کردیم تفحص ورقا بعد ورق
هوش مصنوعی: ما تمام جهان را به دقت بررسی کردیم، صفحه به صفحه و ورق به ورق.
حقا که نخواندیم و ندیدیم در او
جز ذات حق و شؤون ذانیه حق
هوش مصنوعی: بیگمان ما در او چیزی جز وجود خدا و ویژگیهای او را نه خواندیم و نه دیدیم.
خاقانیا به تقویت دوست دل مبند
ور غصه و شکایت دشمن جگر مخور
هوش مصنوعی: ای خاقانی، دل خود را به تقویت دوست مشغول کن و نگران غم و شکایت دشمن نباش.
بر هیچ دوست تکیه مزن کو به عاقبت
دشمن نماید و نبرد دوستی به سر
هوش مصنوعی: به کسی که به عنوان دوست به او تکیه میکنی اعتماد نکن، چرا که ممکن است در آینده به دشمنی بدل شود و دوستیاش به پایان برسد.
گر دوست از غرور هنربیندت نه عیب
دشمن به عیب کردنت افزون کند هنر
هوش مصنوعی: اگر دوست به خاطر خودخواهیاش، هنرت را نبیند، این باعث نمیشود که دشمن، عیب تو را بیشتر کند. هنر واقعی تو در این است که از انتقاد دیگری ناراحت نشوی.
ترسی طعن دشمن و گردی بلند نام
بینی غرور دوست شوی پست و مختصر
هوش مصنوعی: اگر از اینکه دشمنان te به تو طعنه بزنند و نامت در جمع به بلندای عظمت نرسد، بترسی، باعث میشود که به خاطر عشق و افتخار به دوستیهایت، خودت را کوچک ببینی و به حقارت گرایی.
پس دوست دشمن است به انصاف بازبین
پس دشمن است دوست به تحقیق درنگر
هوش مصنوعی: پس دوست را باید با دقت بررسی کنی، زیرا ممکن است در ظاهر دوست باشد ولی در واقع دشمنی پنهان داشته باشد. و برعکس، ممکن است کسی که به نظر میرسد دشمن است، در واقع دوستی واقعی باشد.
گر عقلت این سخن نپذیرد که گفته ام
این عقل را نتیجه ی دیوانگی شمر
هوش مصنوعی: اگر عقل تو این سخن را نپذیرد، آن را نشانهای از دیوانگی بدان.
محقق تفتازانی در شرح کشاف پیرامن این آیه از سوره ی نساء «و اذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله » گوید: بنی حمدان شاهانی بودند با سیماهائی زیبا، زبانهائی فصیح، دستانی بخشنده و بین ایشان ابوفراس در بلاغت و اسب سواری و شجاعت و فضل بر دیگران پیشی داشت.
هوش مصنوعی: محقق تفتازانی در توضیح آیهای از سوره نساء میگوید: بنی حمدان پادشاهانی با چهرههای زیبا، زبانهایی گویا و دستهای سخاوتمند بودند. در میان آنها، ابوفراس در بلاغت، اسبسواری، شجاعت و فضیلت بر دیگران برتری داشت.
آن چنانکه صاحب بن عباد - که خدایش رحمت کناد - درباره ی او گفت: شعر بشاهی شروع و به شاهی دیگر ختم شد، یعنی امرؤالقیس و ابوفراس.
هوش مصنوعی: صاحب بن عباد درباره او گفته است که شعر از یک پادشاه آغاز شده و به پادشاه دیگری ختم شده است، اشاره به امرؤ القیس و ابوفراس دارد.
وی در ادب به کمال رسیده بود و زمانی که در جنگ اسیر رومیان شد، اشعاری لطیف سرود که به رومیات مشهور است. شعر زیر - که از شنیدن بقوبقوی کبوتری بر درختی الهام یافته - از همان اشعار است:
هوش مصنوعی: او به بالاترین درجه ادب دست یافته بود و زمانی که در جنگ به دست رومیها اسیر شد، اشعاری زیبا و لطیف سرود که به نام رومیات شناخته میشود. شعر زیر، که الهام گرفته از صدای جیکجیک کبوتری بر روی درخت است، از همان اشعار اوست:
آن هنگام که کبوتری نزدیک من نوحه سر داده بود،
هوش مصنوعی: وقتی که یک کبوتر در کنارم زار زار میزد،
گفتمش همدما آیا زحال من آگاهیت هست؟
هوش مصنوعی: به او گفتم: آیا از وضعیت من اطلاع داری؟
ای پناه مشتاقی ! امید که هرگزت هجران مبتلا نکند
هوش مصنوعی: ای پناهندهی عاشق! امیدوارم که هرگز دوری و جدایی تو را آزار ندهد.
و هرگزت غمان روزگار بدل منشیند.
هوش مصنوعی: و هیچگاه اندوه روزگار را به دل خود نگذار.
همدما! زمانه با ما بانصاف همی نبود
هوش مصنوعی: زمانه همیشه با ما به عدالت رفتار نکرده است.
نزدیک شو تا غمانمان را قسمت کنیم
هوش مصنوعی: نزدیک بیا تا غمهایمان را با هم تقسیم کنیم.
آیا شود که اسیری لبخند زند و آزاده ای بنالد؟
هوش مصنوعی: آیا ممکن است کسی که در بند است لبخند بزند و کسی که آزاد است غمگین شود؟
و یا شود که غمگنی ساکت ماند و برامشی نوحه سردهد؟
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که کسی در سکوت غمگین بماند و در عین حال سوگواری جدیدی سر دهد؟
راستی را، دیده ی من از تو بگریستن سزاوارتر است
هوش مصنوعی: واقعاً، اشک ریختن چشمان من برای تو، بیشتر از هر چیز دیگری شایسته است.
هر چند که اشک مرا بحوادث بهائی گزاف است
هوش مصنوعی: هرچند که مصیبتها و مشکلات باعث دلسردی من میشود، اما اشک من برای این دردها بیمقدار است.
شعر وی در این جا به پایان می رسد و غرض از استشهادش آوردن واژه ی تعالی بکسرلام است که صحیح آن تعالی بفتح لام است.
هوش مصنوعی: شعر او در اینجا به پایان میرسد و هدف از اشاره به این موضوع، بیان واژه "تعالی" است که درست آن "تعالی" با فتح لام میباشد.
امیر خسرو دهلوی در ارج شناسی گردهم آئی یاران سروده است:
هوش مصنوعی: امیر خسرو دهلوی در شعری به نام "ارج شناسی" به گردهمایی دوستان و یاران خود اشاره کرده است.
گر آسایشی خواهی از روزگار
جمال عزیزان غنیمت شمار
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از روزگار آرامش بیابی، قدر زیبایی و محبت عزیزانت را بدان.
به جمعیت دوستان روی نه
پراکندگان را به یکسوی نه
هوش مصنوعی: به دوستانت نزدیک شو و به کسانی که پراکندهاند، پشت کن.
به دوری مکوش ار چه بدخوست یار
که دوری خود افتد سرانجام کار
هوش مصنوعی: به خاطر بدخلق بودن محبوب، نباید از دوری او ناراحت شد، چون در نهایت دوری خودش نتیجهای خواهد داشت.
اگر جامه تنگ است پاره مکن
که خود پاره گردد چون گردد کهن
هوش مصنوعی: اگر لباس تنگی داری، آن را پاره نکن، زیرا خود به خود کهنه و از بین میرود.
مزن شاخ اگر میوه تلخ است نیز
خود افتد چون پیش آیدش برگ ریز
هوش مصنوعی: اگر میوهای تلخ بر روی شاخهای وجود داشته باشد، وقتی که برگها بریزند، آن میوه نیز خود به خود میافتد.
چو لابد جدائی است از بعد زیست
به عمدا جدا زیستن بهر چیست؟
هوش مصنوعی: وقتی جدایی از زندگی حتمی است، چرا باید به عمد جدا زندگی کنیم؟
کجا بودی ای مرغ فرخنده پی
چه داری خبر از حریفان حی؟
هوش مصنوعی: کجا بودی ای پرنده خوشبخت و شاد؟ چرا از دوستان و رقبای خود خبری نداری؟
به شادی کجا می گذارند گام
سفر تا چه جای است و منزل کدام؟
هوش مصنوعی: به کجا میرویم و سفر ما تا کجا ادامه دارد؟ ما در چه مکانی خواهیم ایستاد و مقصد ما کجاست؟
فغان زان حریفان پیمان گسل
که یک ره زما برگرفتند دل
هوش مصنوعی: آه از آن دوستانی که عهد و پیمان را شکستند و قلب مرا از من گرفتند.
کی بود که سر زلف ترا چنگ زنم
صد بوسه برآن لبان گل رنگ زنم
هوش مصنوعی: کیست که به سر زلف تو دست بزند و صد بوسه بر آن لبهای رنگین بزند؟
در شیشه کنم مهر و هوای دگران
در پیش توی ای نگار برسنگ زنم
هوش مصنوعی: میخواهم عشق و محبت خود را در شیشهای نگهداری کنم و به خاطر تو، ای معشوق، به دیگران بیاعتنا باشم.
دور از درت ای شکر لب سیمین بر
از رنج تن و درد دل و خون جگر
هوش مصنوعی: دور از تو، ای شیرینزبان و زیبا، از درد جسم و قلب و غمهای عمیق رنج میبرم.
حالی است که گر عوض کنم با مرگش
چیز دگرم نهاد باید بر سر
هوش مصنوعی: در حالتی هستم که اگر بخواهم به جای مرگ او چیزی دیگر را بپذیرم، باید آن را به شدت در نظر بگیرم و سراغ آن بروم.
فرخ آن ترکی که استیزه نهد
اسبش اندر خندق آتش جهد
هوش مصنوعی: کسی که از نژاد خوشبختی باشد و اسبش را در میانه آتش و خطر هدایت کند، دارای شجاعت و عزت نفس است.
چشم خود از غیر و غیرت دوخته
همچو آتش خشک وتر را سوخته
هوش مصنوعی: چشمم به هیچ چیز غیر از تو نیست و با شور و اشتیاقی که دارم، مانند آتش به همه چیز که به تو مربوط است، بیتابی میکنم.
گرپشیمانی بر او عیبی کند
آتش اول در پشیمانی زند
هوش مصنوعی: اگر آدمی پشیمان شود، این پشیمانی میتواند برایش دردسرساز باشد و مانند آتش اولیه، او را مورد آزار قرار دهد.
هر چه از وی شاد گردی در جهان
از فراق او بیندیش آن زمان
هوش مصنوعی: هر چقدر که از وجود او خوشحال باشی، در این دنیا به یاد دوری او باش.
زآنچه گشتی شاد بس کس شاد شد
آخر از وی جست و همچون باد شد
هوش مصنوعی: از شادی تو، دیگران نیز شاد شدند و تو به سرعت از آن شادمانی دور شدی، همچون بادی که میگذرد.
از تو هم بجهد تو دل بر وی منه
پیش کو بجهد تو پیش از وی بجه
هوش مصنوعی: وقتی کسی از تو فاصله میگیرد، دلخوری به او نداشته باش و به او وابسته نشو، بلکه اگر میخواهی از او دور شوی، خودت زودتر از او فاصله بگیر.
تا سگان را وجوه پیدا نیست
مشفق و مهربان یکدگراند
هوش مصنوعی: تا زمانی که سگان چیزی برای نشان دادن ندارند، با مهربانی و محبت به یکدیگر رفتار میکنند.
لقمه ای در میانشان انداز
که تهی گاه یکدگر بدرند
هوش مصنوعی: با همدیگر طوری رفتار کنید که یک چیزی مشترک به اشتراک بگذارید تا از خلاف و نزاع پرهیز کنید.
هر بلاکاین قوم را حق داده است
زیر آن گنج کرم بنهاده است
هوش مصنوعی: هر گروهی در این دنیا حقی دارند و زیر آن حق، ثروتی نهفته است که به آنها تعلق دارد.
لطف او در حق هر که افزون شود
بی شک آن کس غرقه اندر خون شود
هوش مصنوعی: هرچه محبت و لطف خداوند بیشتر به کسی برسد، بدون تردید آن فرد در عشق و شوق شدیدتری غرق خواهد شد.
دوستان را هر نفس جانی دهد
لیک جان سوزد اگر نانی دهد
هوش مصنوعی: هر لحظه برای دوستان زندگی و نشاط به ارمغان میآورد، اما اگر لقمهای نان به او بدهی، او را میسوزاند و رنج میدهد.
فلک دون نواز یک چشم است
آن یکی هم به فرق سر دارد
هوش مصنوعی: آسمان مانند چشمی که به ما توجه دارد، نیکو و مهربان است، اما یک گوشهاش هم ممکن است نگاهی متفاوت و سختگیرانه داشته باشد.
هر خری را که دم گرفت به مشت
می نداند که دم خر دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که به خود را در موقعیتی خاص میبیند، نباید از قدرت یا ویژگیهایش غافل شود و فراموش کند که ممکن است در شرایطی خاص به نقصی دچار شود.
می برد تا فراز کلمه ی خویش
بیندش دم چو دست بردارد
هوش مصنوعی: او را به ارتفاعات کلامش میبرد تا وقتی که دمش را میبیند، دستش را کنار بگذارد.
بر زمینش زند که خرد شود
خردیگر بجاش بردارد
هوش مصنوعی: اگر بر زمین بیفتد، خردی به وجود میآید و دیگری میتواند آن را بهجای خود بردارد.
این جهان بر مثال مرداری است
کرکسان گرد او هزار هزار
هوش مصنوعی: این دنیا مانند یک جسد است که هزاران ددمنش به دور آن جمع شدهاند.
این مرآن را همی زند مخلب
آن مراین را همی زند منقار
هوش مصنوعی: این موجود به وسیله چنگال خود به آن موجود دیگر میزند و آن موجود نیز با منقار خود به این یکی آسیب میزند.
آخرالامر بگذرند همه
وز همه بازماند آن مردار
هوش مصنوعی: در نهایت، همه چیز گذراست و تنها چیزی که باقی میماند، آن چیزی است که بیارزش و مرده است.
هر چه داری در دل از مکر و رموز
پیش ما پیدا بود مانند روز
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل داری، چه نیرنگ و چه راز، پیش ما کاملاً روشن و مشخص است، مانند روز که به وضوح دیده میشود.
که بپوشیمش زبنده پروری
تو چرا رسوائی از حد میبری
هوش مصنوعی: چرا به خاطر تربیت و آموزش تو، ما را در معرض رسوایی قرار میدهی؟ بیایید چیزی را بپوشانیم تا از شر این رسوایی خلاص شویم.
لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذری رسوا کند
هوش مصنوعی: خداوند با محبت و مهربانی با تو رفتار میکند؛ اما اگر از مرزها و límites خود فراتر بروی، تو را رسوا خواهد کرد.
دعوی خدمت کنی با شهریار
خود زعشق خویش باشی بی قرار
هوش مصنوعی: برای نشان دادن وفاداری و خدمت به حاکم خود، باید به عشق و علاقهای که به او داری، توجه کنی و بیتابی خود را در این زمینه ابراز کنی.
گرچه خود را سخت بخرد می کنی
در حقیقت خدمت خود می کنی
هوش مصنوعی: اگرچه به خودت سختی میدهی و فکر میکنی کار درستی انجام میدهی، در واقع فقط به خودت خدمت میکنی.
چند خواهی بود مرد ناتمام
نه بد و نه نیک نه خاص و نه عام
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر میخواهی به شکل کامل و تمام رسیده باشی؟ نه به خوبی شناختهشده هستی و نه به بدی، نه خاص هستی و نه عمومی.
هر چند گهی ز عشق بیگانه شوم
با عافیت آشنا و همخانه شوم
هوش مصنوعی: هرچند گاهی از عشق فاصله میگیرم و به آرامش و آسایش نزدیک میشوم، اما همچنان محبت و عشق در دل من باقی میماند.
ناگاه پری رخی بمن برگذرد
برگردم از این حدیث و بیگانه شوم
هوش مصنوعی: ناگهان دختری زیبا از کنار من میگذرد و من از این صحبتها دور میشوم و فراموش میکنم.
از همو نقل است که بجنازه ای حاضر شد، حاضران از او درخواستند که میت را تلقین گوید. وی چنین خواند:
هوش مصنوعی: از همو نقل شده که به جنازهای رفته بود و حاضران از او خواستند که برای مرده تلقین بگوید. او چنین گفت:
گر من گنه جمله جهان کردستم
لطف تو امید است که گیرد دستم
هوش مصنوعی: اگر من تمام گناهان جهان را مرتکب شدهام، امید من به لطف توست که دست مرا بگیرد.
گفتی که به وقت عجز دستت گیرم
عاجز تراز این مخواه کاکنون هستم
هوش مصنوعی: گفتی که در مواقع ناتوانی به کمکام خواهی آمد، اما اکنون که به کمک نیاز دارم، خودم در شرایط بدتری هستم.