گنجور

شمارهٔ ۱۰

هرچه در عالم بود، لیلی بود
ما نمی‌بینیم در وی، غیر وی
حیرتی دارم از آن رندی که گفت
چند گردم بهر لیلی گرد حی
ای بهائی، شاهراه عشق را
جز به پای عشق، نتوان کرد طی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرچه در عالم بود، لیلی بود
ما نمی‌بینیم در وی، غیر وی
هوش مصنوعی: هر چیزی که در جهان وجود دارد، لیلی است. ما در او چیزی جز خودش نمی‌بینیم.
حیرتی دارم از آن رندی که گفت
چند گردم بهر لیلی گرد حی
هوش مصنوعی: من از آن شخص عجیب و گیج هستم که گفت چند بار برای لیلی دور می‌زنم.
ای بهائی، شاهراه عشق را
جز به پای عشق، نتوان کرد طی
هوش مصنوعی: ای کسی که به عشق علاقه‌مندی، برای پیمودن راه عشق، تنها با پا گذاشتن در عشق می‌توان پیش رفت.

حاشیه ها

1397/09/19 07:12
رضا

منظور شیخ بهایی از رند در بیت دوم حضرت جامی است که گفته است:
چند گردم بهر لیلی گرد حی/ نی دلیل پای می بینم نه پی