گنجور

شمارهٔ ۱۱ - در نکوهش کسی که اوقات خویش را به مطالعهٔ کتب پردازد و از مبداء غافل ماند

خدمت مولوی، چه صبح و چه شام
کرده اندر کتابخانه مقام
متعلق دلش به هر ورقی
در خیالش، زهر ورق سبقی
نه شبش را فروغی از مصباح
نه دلش را گشادی از مفتاح
نه به جانش، طوالع انوار
تافته از مطالع اسرار
کرده کشاف، بر دلش مستور
نور کشف و شهود ذوق حضور
از مقاصد ندیده کسب نجات
بی‌خبر از مواقف عرصات
از هدایت، فتاده در خذلان
و ز بدایت، نهایتش حرمان
بی‌فروغ وصول، تیره و تار
از فروع و اصول، کرده شعار
گرد خانه، کتابهای سره
از خری، همچو خشت کرده خره
سوی هر خشت از او چو رو کرده
در فیضی به رخ برآورده
قصر شرع نبی و حکم نبی
جز به آن خشتها، نکرده بنی
زان به مجلس، زبان چو بگشاید
سخنش جمله، قالبی آید
صد مجلد، کتاب بگشاده
در عذاب مخلد افتاده
سر بر اندیشه‌های گوناگون
لب پر افسانه، دل پر از افسون
این بود سیرت خواص انام
چون بود حال عام کالانعام
عام را خود، ز شام تا به سحر
نیست جز خواب و خورد، کار دگر
صلح و جنگش، برای این باشد
نام و ننگش، برای این باشد
سخن از دخل و خرج، خواند و بس
شهوت بطن و فرج راند و بس
همتش، نگذرد ز فرج و گلو
داند از امر، فانکحوا و کلوا

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدمت مولوی، چه صبح و چه شام
کرده اندر کتابخانه مقام
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی در هر زمان، چه در صبح و چه در شب، با احترام و ارادتی خاص در کنار مولوی و در کتابخانه‌ای که به او تعلق دارد، حضور دارد. این نشان‌دهنده عشق و ارادت او به دانش و حکمت مولوی است.
متعلق دلش به هر ورقی
در خیالش، زهر ورق سبقی
هوش مصنوعی: دل او به هر تصویر و خیال جدیدی تعلق دارد و حسی از درد و تلخی از این وابستگی در او وجود دارد.
نه شبش را فروغی از مصباح
نه دلش را گشادی از مفتاح
هوش مصنوعی: نه شب‌هایش نوری دارد که او را روشن کند، نه دلش از شادی و آرامش پر شده است.
نه به جانش، طوالع انوار
تافته از مطالع اسرار
هوش مصنوعی: او به خاطر جانش به جلال و شکوهش نیست، بلکه به دلیل درخشندگی نورهایی است که از فهم رازها و نکات پنهان برمی‌خیزد.
کرده کشاف، بر دلش مستور
نور کشف و شهود ذوق حضور
هوش مصنوعی: دل او با نور معرفت و دریافت‌های معنوی روشن شده و این تجربیات عمیق او را از دیگران متمایز کرده است.
از مقاصد ندیده کسب نجات
بی‌خبر از مواقف عرصات
هوش مصنوعی: انسان بدون آگاهی از شرایط و موقعیت‌های مختلف نمی‌تواند به هدف‌های نادیده و ناپیدا برسد و از آن‌ها نجات یابد.
از هدایت، فتاده در خذلان
و ز بدایت، نهایتش حرمان
هوش مصنوعی: از راهنمایی دور افتاده و به قهری رسیده است، و از آغاز، به نداشتن دست یافته است.
بی‌فروغ وصول، تیره و تار
از فروع و اصول، کرده شعار
هوش مصنوعی: درخشندگی و نور حقیقت از دست رفته است و به همین دلیل، تمامی مبانی و اصول به تاریکی و سردی گرایش پیدا کرده‌اند.
گرد خانه، کتابهای سره
از خری، همچو خشت کرده خره
هوش مصنوعی: در اطراف خانه، کتاب‌های نیک و با ارزش به دور افتاده‌اند و مانند خشت‌هایی هستند که خر در اطرافش می‌ریزد.
سوی هر خشت از او چو رو کرده
در فیضی به رخ برآورده
هوش مصنوعی: هر بار که به هر دیواری نگاه می‌کنم، نشانه‌ای از زیبایی و لطف او را در چهره‌ام می‌بینم.
قصر شرع نبی و حکم نبی
جز به آن خشتها، نکرده بنی
هوش مصنوعی: قصر دین پیامبر و قوانین او تنها بر اساس مبنای درست ساخته شده است و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند به آن اعتبار ببخشد.
زان به مجلس، زبان چو بگشاید
سخنش جمله، قالبی آید
هوش مصنوعی: وقتی زبان به سخن باز می‌شود، همه چیز به شکل و قالب خاصی در می‌آید.
صد مجلد، کتاب بگشاده
در عذاب مخلد افتاده
هوش مصنوعی: کتاب‌های زیادی را باز کرده و در مورد عذاب همیشگی بحث کرده‌اند.
سر بر اندیشه‌های گوناگون
لب پر افسانه، دل پر از افسون
هوش مصنوعی: فکری پر از داستان‌ها و خیال‌های مختلف در سر دارم و دلی مملو از جادو و سحر.
این بود سیرت خواص انام
چون بود حال عام کالانعام
هوش مصنوعی: این متن به این معناست که رفتار و ویژگی‌های خاص افرادی که خاص و ممتاز هستند، چگونه است و در مقابل، حال و وضعیت عامه مردم به مانند حالت حیوانات است. به عبارتی دیگر، افراد برجسته و خاص دارای سیرتی متفاوت و معنوی هستند، در حالی که دیگران ممکن است از سطحی‌ترین و عادی‌ترین حالت‌ها برخوردار باشند.
عام را خود، ز شام تا به سحر
نیست جز خواب و خورد، کار دگر
هوش مصنوعی: مردم عادی از غروب تا صبح فقط در حال خواب و خوردن هستند و کار دیگری نمی‌کنند.
صلح و جنگش، برای این باشد
نام و ننگش، برای این باشد
هوش مصنوعی: صلح و جنگ او به خاطر اعتبار و آبرویش است.
سخن از دخل و خرج، خواند و بس
شهوت بطن و فرج راند و بس
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها به موضوعات مالی و مادی پرداخته می‌شود و هیچ توجهی به نیازهای دیگر انسان، به ویژه شهوت‌ها و خواسته‌های جسمانی نمی‌شود. در واقع، فقط به جنبه‌های مادی زندگی اهمیت داده می‌شود و جنبه‌های روحی و عاطفی نادیده گرفته می‌شوند.
همتش، نگذرد ز فرج و گلو
داند از امر، فانکحوا و کلوا
هوش مصنوعی: کسی که اراده و هدف بلندی دارد، به راحتی از مشکلات عبور می‌کند و از مسائل زندگی آگاهی دارد؛ بنابراین به او بپیوندید و از نعمت‌های زندگی بهره‌برداری کنید.

حاشیه ها

1396/10/09 10:01
***

بسیار بسیار زیبا و ستودنی