قال النّبیّ علیه السّلام: »اسبغ الوضوء تزدد فی عمرک«
یعنی خود را تمام پاکیزه دار از آرزوها تا عمرت زیاده گردد. و آرزوها بار بیرون از طاقت برداشتن و هلاکت ورزیدن است، پس با خود بس آی و ترک آرزوانه خود بگوی. و این هوی پوست است و آرزوانه مغز است، تو ازین پوست و ازین مغز بگذر تا به جنّت مأوی برسی. آرزوانه همینقدر است که میبینی؛ چو یکدم گذشت، دگربار آن ناآرزوانه شود و برنجانَدَت. و این تنِ تو لقمهٔ آرزوانهٔ توست. بعضی را باشد که همان نظر پیشین نماید، باز دوم بار چو نظر کند ناموافق یابد. بعضی به لب برساند و آنگاه ناموافق پدید آید. بعضی را در آن جهان بچفسد. أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا .
آرزوانه چو دانه است که در میان فخک باشد. موشکی که انبار یکی را خراب کند لقمه مهیّا میکنند موافق طبع وی و داروی موش در میانه میکنند. چنگال و دندان تو را در ویران کردن انبارهای مراد دیگران کم از آن نمیبینم، آخر تو را چگونه داروی موش ننهند.
اکنون اللّه وعای کالبد و قدح دماغ به ما داده است و ما را اختیار داده یعنی خود برگزینید و در این وعا کنید. اکنون تو هر ساعتی دست بر این وعا مینه که در وی چه چیز است، و اگر چیزی نباشد فبطن الأرض خیر لک من ظهرها.
فَمَنْ یعَمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یرَهُ وَ مَنْ یعَمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرا یرَه
گفتم اغلب شما ببازی و غم مشغولید و هر دو نمیباید، زیرا که بازی از بهر دو نوع است یکی آنک تا از غم بگریزی یعنی از کری و شکستگی و کوری و مردن، و تو از دست اینها هیچ جای نتوانی گریختن چو اصل غم در قفای توست. و یکی دگر بازی از بهر آن است که سبک و بیمایه میباشی تا باد هوا و هوس تو را همچون خسی کوی میپراند تا به هر جای مینشینی. تو را مایهٔ عقل و تمیز از بهر آن ندادهاند تا خود را با خس کوی برابر کنی. و غم خوردن نیز چیزی نیست که غم نادیدن برون شوِ کار باشد و آن کوری باشد. اگر راهی ندیده جدّ کن تا راهی بینی و اگر راه دیدی توقّف چه کنی اندیشه غم میخوری میرو تا زود به منزل برسی و هیچ روی باز پس مکن اگر پیش روی تر دیده غم سرگشتگی باشد درین مجلس چه منزل کنی سر به
یکی سوی بیرون آر تا سرگشته نشوی در جهان هیچ نام نیک و بد نشنوده و اگر نیک و بد شنوده هیچ زمانی خود را از ذرّه نیکی خالی مدار و خود را به بدی مشغول مگردان که آخر تمیز داری. کسی که درم چند میدهد چیزی معیب نمیستاند تو چگونه کسی که عمر میدهی و بد میستانی کسی جان دهد از بهر جانان دهد نه از بهر جانکنان دهد
و اللّه اعلم.
اطلاعات
منبع اولیه: منبع معارف بهاء ولد
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قال النّبیّ علیه السّلام: »اسبغ الوضوء تزدد فی عمرک«
هوش مصنوعی: پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «اگر وضو را بهطور کامل و صحیح انجام دهی، عمر تو افزایش مییابد.»
یعنی خود را تمام پاکیزه دار از آرزوها تا عمرت زیاده گردد. و آرزوها بار بیرون از طاقت برداشتن و هلاکت ورزیدن است، پس با خود بس آی و ترک آرزوانه خود بگوی. و این هوی پوست است و آرزوانه مغز است، تو ازین پوست و ازین مغز بگذر تا به جنّت مأوی برسی. آرزوانه همینقدر است که میبینی؛ چو یکدم گذشت، دگربار آن ناآرزوانه شود و برنجانَدَت. و این تنِ تو لقمهٔ آرزوانهٔ توست. بعضی را باشد که همان نظر پیشین نماید، باز دوم بار چو نظر کند ناموافق یابد. بعضی به لب برساند و آنگاه ناموافق پدید آید. بعضی را در آن جهان بچفسد. أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا .
هوش مصنوعی: خود را از آرزوها پاک کن، زیرا این آرزوها میتوانند زندگیات را مختل و سخت كنند. با خودت صادق باش و آرزوهایت را کنار بگذار. آرزوها فقط ظاهری از زندگی هستند و نباید اجازه دهی که تو را به دام بیندازند. برای رسیدن به آرامش و جایی بهتر، باید از این ظواهر عبور کنی. آرزوها زودگذرند و پس از مدتی دوباره به سراغت میآیند و تو را آزار میدهند. جسم تو مانند لقمهای از آرزوهاست. برخی افراد با یک نگاه آرزوها را تحقق میبینند، اما با نگاهی دیگر متوجه میشوند که آنها نادرست بودند. برخی ممکن است آرزوهایشان را در لحظاتی شیرین تجربه کنند، اما بعداً با ناامیدی روبرو شوند. در نهایت، افراد باید به یاد داشته باشند که زندگیهایشان را در این دنیا به راحتی از دست ندادهاند.
آرزوانه چو دانه است که در میان فخک باشد. موشکی که انبار یکی را خراب کند لقمه مهیّا میکنند موافق طبع وی و داروی موش در میانه میکنند. چنگال و دندان تو را در ویران کردن انبارهای مراد دیگران کم از آن نمیبینم، آخر تو را چگونه داروی موش ننهند.
هوش مصنوعی: آرزو مانند دانهای است که در درون مرغی قرار دارد. موشی که انبار یکی را خراب میکند، برای او غذایی مناسب و متناسب تهیه میکنند و آن را با دارویی برای موش ترکیب میکنند. من در ویران کردن انبارهای آرزوهای دیگران، هیچ کمبودی در تواناییهای تو نمیبینم، اما نمیدانم چگونه ممکن است تو را تحت تأثیر دارویی قرار دهند که خاص موش است.
اکنون اللّه وعای کالبد و قدح دماغ به ما داده است و ما را اختیار داده یعنی خود برگزینید و در این وعا کنید. اکنون تو هر ساعتی دست بر این وعا مینه که در وی چه چیز است، و اگر چیزی نباشد فبطن الأرض خیر لک من ظهرها.
هوش مصنوعی: الان خداوند جسم و عقل را به ما بخشیده و به ما آزادی انتخاب داده است، یعنی باید خودمان انتخاب کنیم و در این انتخاب تلاش کنیم. در هر لحظه میتوانی به این انتخاب توجه کنی که در آن چه چیزی وجود دارد، و اگر چیزی در آن نباشد، خوب است که در زیر زمین باشی تا بر روی آن.
فَمَنْ یعَمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یرَهُ وَ مَنْ یعَمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرا یرَه
هوش مصنوعی: هر کسی که به اندازه یک دانه ریز (ذرّه) کار خوبی انجام دهد، آن را خواهد دید و هر کسی که به اندازه یک دانه ریز (ذرّه) کار بدی انجام دهد، نیز آن را خواهد دید.
گفتم اغلب شما ببازی و غم مشغولید و هر دو نمیباید، زیرا که بازی از بهر دو نوع است یکی آنک تا از غم بگریزی یعنی از کری و شکستگی و کوری و مردن، و تو از دست اینها هیچ جای نتوانی گریختن چو اصل غم در قفای توست. و یکی دگر بازی از بهر آن است که سبک و بیمایه میباشی تا باد هوا و هوس تو را همچون خسی کوی میپراند تا به هر جای مینشینی. تو را مایهٔ عقل و تمیز از بهر آن ندادهاند تا خود را با خس کوی برابر کنی. و غم خوردن نیز چیزی نیست که غم نادیدن برون شوِ کار باشد و آن کوری باشد. اگر راهی ندیده جدّ کن تا راهی بینی و اگر راه دیدی توقّف چه کنی اندیشه غم میخوری میرو تا زود به منزل برسی و هیچ روی باز پس مکن اگر پیش روی تر دیده غم سرگشتگی باشد درین مجلس چه منزل کنی سر به
هوش مصنوعی: من گفتم که اکثر شما درگیر بازی و غم هستید و نباید هر دو را داشته باشید. زیرا بازی دو نوع دارد: یکی برای فرار از غم، مانند بیماری و شکست و ناامیدی که نمیتوانی از آنها فرار کنی، چون اصل غم همیشه با تو است. نوع دیگر بازی برای این است که فرد سبکسر و بیمسئولیتی هستی که با هر نسیم و هوسی از جایت بلند میشوی و به هر جایی میروی. تو آن عقل و درک لازم را نداری که خود را از این حالت بیرون بکشی. همچنین غم خوردن هم کمکی نمیکند و در واقع باعث نادیدی میشود. اگر راهی پیدا نکردی، تلاش کن تا راهی بیابی و اگر راهی یافتی، معطل نشو و به فکر غم نباش. به پیش برو و زودتر به مقصد برسی و هیچگاه به عقب برنگرد، حتی اگر در جلویت غم و سردرگمی به چشم میخورد.
یکی سوی بیرون آر تا سرگشته نشوی در جهان هیچ نام نیک و بد نشنوده و اگر نیک و بد شنوده هیچ زمانی خود را از ذرّه نیکی خالی مدار و خود را به بدی مشغول مگردان که آخر تمیز داری. کسی که درم چند میدهد چیزی معیب نمیستاند تو چگونه کسی که عمر میدهی و بد میستانی کسی جان دهد از بهر جانان دهد نه از بهر جانکنان دهد
هوش مصنوعی: یک سوی خود را به بیرون بکش تا در این جهان دچار سردرگمی نشوی. نه نام نیکی بشنو و نه بدی. حتی اگر نیک و بد شنیدی، هرگز خود را از یک ذره نیکی خالی نکن و به بدی مشغول نشو، زیرا در نهایت تو میتوانی تشخیص بدهی. کسی که کمی پول میدهد، عیبی دریافت نمیکند؛ پس تو چگونه میتوانی عمر خود را بدهی و بدی را بپذیری؟ کسی جان خود را برای محبوبش فدای او میکند، نه برای کسانی که جان میگیرند.
و اللّه اعلم.
هوش مصنوعی: خداوند بهتر میداند.