گنجور

فصل ۱۲

به مسجد رفتم، سرم درد می‌کرد. گفتم ذکر اللّه چنان می‌باید که بگویم که اللّه مرا فراغتی دهد از درد سر و از همه دردها و از همه اندیشه‌ها. گفتم چو اللّه را یاد کنم باید که به هر وجهی که رقّت و خوشی آیدم آن را بگیرم و اللّه را بدان وجه یاد کنم و از وجوه دیگر که رقّتم نیاید آن را نفی می‌کنم از ذکر، و دیگر از آن هیچ نیندیشم، یعنی از حور و قصور و لرزیدن پیش وی از بیم دوزخ وی، در وقت ذکر اللّه هیچ ازین‌ها نیندیشم.

دیدم که تصرف اللّه مرا در کنار گرفته است، تا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» در ذکر اللّه یادم آمد بر وجه مخاطبه، یعنی که اللّه را می‌بینم و می‌زارم در پیش او، تا از کیفیت و جهات و تصور او هیچ نه اندیشم.

و نظر کردن به اللّه صراط مستقیم آمد، زیرا که رنج به آسایش بدل می‌شود؛ تا همچنین مست می‌شوم و در عجایب‌ها که اللّه در ذکر می‌نماید فرومی‌روم.

اکنون اگر فروشوم و اگر بالا روم و اگر زیر شوم کجا روم؟ اگر دریاست، کیسهٔ‌ اللّه است، و اگر آسمان است، صندوق اللّه است و اگر زمین است، خزینهٔ اللّه است.

باز چون ذکر آغاز می‌کنم، نخست بر وجه مغایبه می‌کنم؛ آنگاه زان پس بر وجه مخاطبه می‌کنم، از آنکه غایب بوده باشم که به الله آیم.

و ذکر اللّه به مخاطبه گویم که ای اللّه و ای خداوند! این گوشت من و کالبد من آستانهٔ درِ توست و من در آنجا خفته‌ام و نشسته‌ام و در پیش توام و از پیش تو جای دیگر می‌نروم. و این کالبد من ای اللّه، کارگاه توست و حواس من منقش توست. در پیش تو نهاده‌ام تا هر چه نقش می‌کنی، می‌کن. ای اللّه، من پیش تو آمده‌ام که خداوند من تویی، جز تو که را دارم اگر ازین‌جا بروم ای اللّه، کجا روم و چه جا دارم تا من آنجا فرود آیم و قرار گیرم، چو خداوند من تویی، جز تو خداوند دیگر نمی‌دانم که باشد

و اللّه اعلم.

اطلاعات

منبع اولیه: منبع معارف بهاء ولد

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به مسجد رفتم، سرم درد می‌کرد. گفتم ذکر اللّه چنان می‌باید که بگویم که اللّه مرا فراغتی دهد از درد سر و از همه دردها و از همه اندیشه‌ها. گفتم چو اللّه را یاد کنم باید که به هر وجهی که رقّت و خوشی آیدم آن را بگیرم و اللّه را بدان وجه یاد کنم و از وجوه دیگر که رقّتم نیاید آن را نفی می‌کنم از ذکر، و دیگر از آن هیچ نیندیشم، یعنی از حور و قصور و لرزیدن پیش وی از بیم دوزخ وی، در وقت ذکر اللّه هیچ ازین‌ها نیندیشم.
هوش مصنوعی: به مسجد رفتم و سر درد شدیدی داشتم. در دل گفتم که باید ذکر خدا را به نحوی بگویم که خدا مرا از درد سر و دیگر دردها و نگرانی‌ها رهایی بخشد. وقتی خدا را یاد می‌کنم، باید هر چیزی که برایم خوشایند و نیکو است، آن را در دل بگیرم و خدا را به همان شکل یاد کنم. اما هر چیزی که باعث ناراحتی‌ام می‌شود، از یاد خدا حذف کنم و به آن فکر نکنم. به عبارت دیگر، در حین ذکر خدا، نباید به مسائلی مثل بهشت و نعمت‌های آن یا ترس از عذاب جهنم بیندیشم.
دیدم که تصرف اللّه مرا در کنار گرفته است، تا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» در ذکر اللّه یادم آمد بر وجه مخاطبه، یعنی که اللّه را می‌بینم و می‌زارم در پیش او، تا از کیفیت و جهات و تصور او هیچ نه اندیشم.
هوش مصنوعی: متوجه شدم که خداوند به طور خاص در کنار من است و این موضوع باعث شد که به یاد آیه «ما را به راه راست هدایت کن» بیفتیم. در این حالت، تمام توجه من به خداوند معطوف شد و به نوعی او را در مقابل خود دیدم، به طوری که هیچ تصوری از ویژگی‌ها و جنبه‌های او در ذهنم نماند.
و نظر کردن به اللّه صراط مستقیم آمد، زیرا که رنج به آسایش بدل می‌شود؛ تا همچنین مست می‌شوم و در عجایب‌ها که اللّه در ذکر می‌نماید فرومی‌روم.
هوش مصنوعی: نگاه کردن به خداوند، راهی مستقیم است چرا که درد و رنج به آرامش و راحتی تبدیل می‌شود؛ به همین دلیل است که حالت مستی به من دست می‌دهد و در شگفتی‌هایی که خداوند ذکر می‌کند غرق می‌شوم.
اکنون اگر فروشوم و اگر بالا روم و اگر زیر شوم کجا روم؟ اگر دریاست، کیسهٔ‌ اللّه است، و اگر آسمان است، صندوق اللّه است و اگر زمین است، خزینهٔ اللّه است.
هوش مصنوعی: حال اگر به فروش بروم یا بالا بروم یا پایین بیفتم، کجا باید بروم؟ اگر دریا باشد، کیسه‌ی خداست و اگر آسمان باشد، صندوق خداست و اگر زمین باشد، خزانه‌ی خداست.
باز چون ذکر آغاز می‌کنم، نخست بر وجه مغایبه می‌کنم؛ آنگاه زان پس بر وجه مخاطبه می‌کنم، از آنکه غایب بوده باشم که به الله آیم.
هوش مصنوعی: زمانی که شروع به ذکر می‌کنم، ابتدا به نقطه‌ای متفاوت اشاره می‌کنم؛ سپس بعد از آن به صورت مستقیم صحبت می‌کنم، چرا که ممکن است غایب بوده و به سوی خداوند بیایم.
و ذکر اللّه به مخاطبه گویم که ای اللّه و ای خداوند! این گوشت من و کالبد من آستانهٔ درِ توست و من در آنجا خفته‌ام و نشسته‌ام و در پیش توام و از پیش تو جای دیگر می‌نروم. و این کالبد من ای اللّه، کارگاه توست و حواس من منقش توست. در پیش تو نهاده‌ام تا هر چه نقش می‌کنی، می‌کن. ای اللّه، من پیش تو آمده‌ام که خداوند من تویی، جز تو که را دارم اگر ازین‌جا بروم ای اللّه، کجا روم و چه جا دارم تا من آنجا فرود آیم و قرار گیرم، چو خداوند من تویی، جز تو خداوند دیگر نمی‌دانم که باشد
هوش مصنوعی: ای خداوند، تو را خطاب می‌کنم! این جسم من و این بدن من درب خانه توست و من در آنجا خوابیده و نشسته‌ام و پیش تو هستم و از اینجا به جای دیگری نمی‌روم. این بدن من کارگاه توست و حس‌های من به نقش تو آراسته شده است. من آن را در پیش تو گذاشته‌ام تا هر چه بخواهی بر آن نقش بزنی. ای خداوند، من نزدیک تو آمده‌ام چون تو خدای من هستی. جز تو کسی را ندارم و اگر از اینجا بروم، به کجا بروم و در کجا قرار بگیرم؟ تو پروردگار من هستی و جز تو هیچ خداوند دیگری نمی‌شناسم.
و اللّه اعلم.
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که فقط خداوند بهترین دانش را دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند به طور کامل در مورد همه چیز ادعا کند.