گنجور

دوبیتی شمارهٔ ۱۵

یکی برزیگرک نالان درین دشت
به خون دیدگان آلاله می‌کشت
همی‌کشت و همی‌گفت ای دریغا
بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی برزیگرک نالان درین دشت
به خون دیدگان آلاله می‌کشت
هوش مصنوعی: در این دشت، یک کشاورز غمگین و دلسوخته به تماشای گل‌های سرخی نشسته که از اشک‌هایش می‌روید.
همی‌کشت و همی‌گفت ای دریغا
بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت
هوش مصنوعی: او به کشتن ادامه می‌دهد و با افسوس می‌گوید که باید کشت و رفت از این سرزمین.

خوانش ها

دوبیتی شمارهٔ ۱۵ به خوانش سید جابر موسوی صالحی

حاشیه ها

1389/08/06 23:11
علی محمد

با عرض سلام
فکر کنم مصرع دوم بیت دوم اینچنین باشد:بباید کشتن و هشتن در این دشت

1399/09/05 02:12
داود

باسلام یا بنده اشتباه متوجه شدم ویا خواننده شعر کشت بمعنای کاشت بذر را گشت بمعنای سیاحت می‌خواند. باتشکر

1399/12/09 23:03
احمدرضا

سلام و تشکر
به نظر حقیر خواننده این ابیات را مطابق متن درج شده قراعت نکرده است. این قراعت با نسخ دیگر هم تطبیق ندارد.
علاوه بر آن کلمه برزیگرک نمی تواند درست باشد چون تحقیر آمیز است حال انکه این برزگر اگاه و فهیم است و محال است شاعر با لفظ تحقیر از ایشان یاد کند.

1401/05/31 18:07
کاربر

پسوند ک در زبان کوردی و لکی امروزی به معنای یک میباشد و <<برزگریک>> میشود <<یک برزگر>>

1399/12/09 23:03
nabavar

گرامی جابر موسوی صالحی
نخوان برادر. غلط خواندی
یکی برزیگرک نالان درین دشت
بخون دیدگان آلاله می‌کشت
همی کِشت و همی گفت ای دریغا
بباید کِشت و هِشت و رفت ازین دشت
کَشت و هَشت اشتباه است کِشت و هِشت درست است

1400/02/22 17:04
حامد

یکی برزیگری نالون در این دشت
به چشم خون فشان آلاله می‌کشت
همی کِِشت و همی گفت ای دریغا
بباید کِشتن و هِشتن در این دشت
(که باید کِشتن و هِشتن در این دشت)
صحیتر می نماید

1403/06/08 13:09
محسن مرتضوی

هِشتن یعنی رها کردن. 

برزیگرک یعنی کشاورز کوچک؛ در اینجا "کاف" برای تصغیر و شاید تحبیب آمده است نه تحقیر و بی احترامی. البته گویا در برخی گویش‌ها "کاف" به معنای "یک" نیز می‌آید. 

 

همچنین در این دو بیتی، قافیه قرار گرفتنِ "دَشت" و "کِشت" از آن دسته عیوب قافیه است که به اصطلاح  به آن "اِقوا" گویند و درمیان شعرِ شاعران بزرگ نیز رخ داده است.برای مثال در شعری از فردوسی آمده: نشسته به یک دست او رزدهُشت/که با زند و اُست آمده‌ست از بِهِشت.

توضیح بیشتر:

پیوند به وبگاه بیرونی