گنجور

شمارهٔ ۴۰ - حکایت

شنیدم که نادر شه سنگدل
گذر کرد بر زاهدی تنگدل
چنین گفت با گوشه گیر نژند
که: امروز الحق تویی سر بلند
که کردی ازین ملک فانی گذشت
نکردی ز همت دگر بازگشت
بگفت آنکه بودش ز دانش بسیج
که همت نخواهد گذشتن ز هیچ
تو در کار همت کمر بسته‌ای
که از ملک باقی نظر بسته‌ای

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدم که نادر شه سنگدل
گذر کرد بر زاهدی تنگدل
هوش مصنوعی: شنیدم که نادر، فرمانروای سنگدل، از کنار زاهدی دل‌تنگ و دلسوخته عبور کرد.
چنین گفت با گوشه گیر نژند
که: امروز الحق تویی سر بلند
هوش مصنوعی: او به فردی گوشه‌نشین و غمگین گفت: امروز واقعاً تو هستی که مورد توجه و اهمیت قرار داری.
که کردی ازین ملک فانی گذشت
نکردی ز همت دگر بازگشت
هوش مصنوعی: تو از این دنیای گذرا و فانی عبور کردی و به همت و اراده‌ات برنگشتی.
بگفت آنکه بودش ز دانش بسیج
که همت نخواهد گذشتن ز هیچ
هوش مصنوعی: کسی گفت که دانش زیادی دارد که برای رسیدن به هدف، هیچ چیز مانع همت او نخواهد شد.
تو در کار همت کمر بسته‌ای
که از ملک باقی نظر بسته‌ای
هوش مصنوعی: تو با اراده و پشتکار بر کاری که در دست داری متمرکز شده‌ای و به هیچ چیز دیگر توجه نمی‌کنی.