شمارهٔ ۴۷ - قطعهٔ سرو
ای رسته از شکفتگی قد و خد تو
بر طرف باغ گل، به لب جویبار سرو
امروز، از نهال تو ریزان بر کرم
در هیچ عهد اگر چه نیاورده بار سرو
سال گذشته، رفت سخن اینکه سالهاست
تا برگرفته سایه ی خود زین دیار سرو
گفتی که: باغبان من آن نخل بند چین
در صحن باغ کاشته پیرار و پار سرو
آید بخنده چون ز سرشک سحاب گل
آید برقص چون ز نسیم بهار سرو
زان سروها، روان کنمت شانزده نهال
کاندر میان باغ، کشی در کنار سرو
غافل که بر سرم نفتد سایه از یکی
گر سرکشد ز گلشن گیتی هزار سرو
بودم خلاصه، بر سر یک پا ز شوق من
کآورد باغبان بهشتم سه چار سرو
کشتم بدست خود همه را جابجا، ولی
دیدم که مانده خالی چای چهار سرو
منهم، سه چار بیت ز سروت بلندتر
کردم روان، که ماند از آن شرمسار سرو
تا پرتو افگند بتموز و دی آفتاب
تا سایه گسترد بخزان و بهار سرو
روز و شبت، ز جام می و شاهدان مست
در دست آفتاب بود، در کنار سرو
شمارهٔ ۴۶ - و له ایضا: روز و شب، این دعاست در باغمشمارهٔ ۴۸ - و له رحمه الله: بخرام صبا سوی قم از خطه ی کاشان
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای رسته از شکفتگی قد و خد تو
بر طرف باغ گل، به لب جویبار سرو
هوش مصنوعی: تو که در بلندی و زیبایی مثل گلهای باغی، کنار جویبار به زیبایی و طراوت ایستادهای.
امروز، از نهال تو ریزان بر کرم
در هیچ عهد اگر چه نیاورده بار سرو
هوش مصنوعی: امروز، از جوانه تو بر زمین افتاده است، هرچند که در هیچ زمانی بار درخت سرو را به ثمر نرسانده است.
سال گذشته، رفت سخن اینکه سالهاست
تا برگرفته سایه ی خود زین دیار سرو
هوش مصنوعی: در سالهای گذشته، صحبت از این است که سالهاست که سایهاش از این سرزمین رفته و دیگر خبری از آن سرو نیست.
گفتی که: باغبان من آن نخل بند چین
در صحن باغ کاشته پیرار و پار سرو
هوش مصنوعی: تو گفتی که باغبان من آن درخت نخل را که در باغ کاشته، پیوسته در حال کار و مراقبت است و همچنین در کنار آن، سروهای جوان و زیبا نیز رشد کردهاند.
آید بخنده چون ز سرشک سحاب گل
آید برقص چون ز نسیم بهار سرو
هوش مصنوعی: گلها با خوشحالی میآیند همانطور که باران از ابر میبارد و سروها همچون نسیم بهاری، به رقص درمیآیند.
زان سروها، روان کنمت شانزده نهال
کاندر میان باغ، کشی در کنار سرو
هوش مصنوعی: از آن درختان، تو را به جایی میبرم که در میان باغ، با شانزده نهال، در کنار درخت سرو قرار دارد.
غافل که بر سرم نفتد سایه از یکی
گر سرکشد ز گلشن گیتی هزار سرو
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که غافل از این هستم که بر من سایهای نیفتد، حتی اگر از میان هزاران درخت سرو به اوج برسد. در واقع، شاعر اشاره دارد به این که حتی اگر کسی از زیباییهای جهان بر سر من بیفکند یا درخشش و رونقش بیشتر شود، باز هم من از آن غافل هستم.
بودم خلاصه، بر سر یک پا ز شوق من
کآورد باغبان بهشتم سه چار سرو
هوش مصنوعی: من به خاطر شوقی که داشتم، به صورت مختصر ایستاده بودم، چرا که باغبان بهشت را با سه یا چهار سرو برایم به ارمغان آورد.
کشتم بدست خود همه را جابجا، ولی
دیدم که مانده خالی چای چهار سرو
هوش مصنوعی: من همه را با دستان خود جا به جا کردم، اما دیدم که در نهایت چای چهار فنجان همچنان روی میز باقی مانده است.
منهم، سه چار بیت ز سروت بلندتر
کردم روان، که ماند از آن شرمسار سرو
هوش مصنوعی: من هم تعدادی شعر درباره قامت بلند تو نوشتم که باعث شرمندگی تو شده است.
تا پرتو افگند بتموز و دی آفتاب
تا سایه گسترد بخزان و بهار سرو
هوش مصنوعی: وقتی که آفتاب نورش را میپراکند و به این ترتیب، سایه درخت سرو در فصول خزان و بهار گسترده میشود.
روز و شبت، ز جام می و شاهدان مست
در دست آفتاب بود، در کنار سرو
هوش مصنوعی: روز و شب تو با نوشیدن شراب و همراهی معشوقان مست، در کنار درخت سرو زیر نور آفتاب سپری میشود.