گنجور

شمارهٔ ۲ - تعریف شمشیر

درخشنده تیغ ابوالفتح خان
زلالی است از چشمه ی آفتاب
روان از سر سرکشان بگذرد
چو خونخواره دریاست، این قطره آب
از آن گیسوی عدل یابد شکنج
از آن ابروی فتح گیرد خضاب

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درخشنده تیغ ابوالفتح خان
زلالی است از چشمه ی آفتاب
هوش مصنوعی: تیغ ابوالفتح خان مانند یک جریان زلال و شفاف از نور آفتاب می‌درخشد.
روان از سر سرکشان بگذرد
چو خونخواره دریاست، این قطره آب
هوش مصنوعی: نفس و روح انسان به راحتی تحت تأثیر طغیانگران و جنایتکاران قرار می‌گیرد، همان‌طور که یک موجود درنده دریا را می‌نوردد و در این میان، تنها یک قطره آب بی‌اهمیت باقی می‌ماند.
از آن گیسوی عدل یابد شکنج
از آن ابروی فتح گیرد خضاب
هوش مصنوعی: از زیبایی و نرمی موهای او، پیروزی و موفقیت به دست می‌آید و از آن شکل و قوس ابروهایش، به تعبیر می‌آید که به پیروزی و تسلط می‌انجامد.