شمارهٔ ۱
پیش ازین، مدح هر که گفتندی
یافتندی ز جود او صلهها
گر اثر مینکرد، ز آتش هجو
ریختندی به جانش آبلهها
این زمان، نه به مدح ممنونند
نه ز هجو است بر زبان گلهها
داد داد، از فزونی امساک؛
آه آه، از کمی حوصلهها
بعد ازین بایدم فرستادن
بعدم زین گروه قافلهها
بلکه آرند مزد مرثیه پیش
فگنم چون ز نوحه زلزلهها
آدم زنده هم نمانده، دریغ
کآدمی خوار گشته قابلهها
دفتر انتخاب را گردون
داد بر باد و مانده باطلهها
از که گیرم دیت؟ که افزون است
از مجانین جنون عاقلهها!
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش ازین، مدح هر که گفتندی
یافتندی ز جود او صلهها
هوش مصنوعی: قبل از این، هر کسی که از کسی دیگری تعریف میکرد، به خاطر سخنانش از او پاداشهایی دریافت میکرد.
گر اثر مینکرد، ز آتش هجو
ریختندی به جانش آبلهها
هوش مصنوعی: اگر تاثیر نمیگذاشت، طعنهها و سخنان زشت را مانند آتش به جانش موجب نمیشد که دچار مشکلات و دردسرها بشود.
این زمان، نه به مدح ممنونند
نه ز هجو است بر زبان گلهها
هوش مصنوعی: در این زمان، نه کسی به ستایش میپردازد و نه بر زبانها شکایت میشود.
داد داد، از فزونی امساک؛
آه آه، از کمی حوصلهها
هوش مصنوعی: خوشحالی و فراوانی زندگی باعث میشود که انسان بخشندگی بیشتری داشته باشد، اما کمبود صبر و حوصله به او احساس ناامیدی میدهد.
بعد ازین بایدم فرستادن
بعدم زین گروه قافلهها
هوش مصنوعی: پس از این، باید که به قافلهها بپیوندم و به سفر بروم.
بلکه آرند مزد مرثیه پیش
فگنم چون ز نوحه زلزلهها
هوش مصنوعی: آنها برای من پاداشی میطلبند که در مرثیهها بپردازم و من هم چون در نوحهسرایی، درد و زلزلههای زندگی را به تصویر میکشند.
آدم زنده هم نمانده، دریغ
کآدمی خوار گشته قابلهها
هوش مصنوعی: حتی زندهها هم دیگر باقی نماندهاند و جای افسوس دارد که انسانها به اندازهای ذلتبار شدهاند که حتی ماماها نیز به آنها توجهی نمیکنند.
دفتر انتخاب را گردون
داد بر باد و مانده باطلهها
هوش مصنوعی: آسمان دفتر انتخاب را به باد سپرد و فقط باقیماندههای بیاستفاده را به جا گذاشت.
از که گیرم دیت؟ که افزون است
از مجانین جنون عاقلهها!
هوش مصنوعی: از کی باید طلب کمک کنم؟ در حالی که دیوانگان بیشتر از افراد عاقل دستخوش جنون هستند!