گنجور

شمارهٔ ۱۰ - قطعه

سپهر منزلتا، تا سپهر راست مدار؛
مدار آن بمرادت چنانکه خواهی باد
الهی افتد بر خاک سایه ی تا ز فلک
ز رایتت بسرش سایه ی الهی باد
هر آن ستاره، که شب بر درت چراغ نسوخت
سیاه روزتر از شمع صبحگاهی باد
بطرف ماهت، اگر پای کج نهد کیوان؛
ز جنبش سرطان، کشتیش تباهی باد
اگر نه دانه کش خرمنت بود برجیس
ز خوشه چینی دونانش، چهره کاهی باد
نه گر دهد بتو ای شیر تاج خود بهرام
بسر چو گاو، دو شاخش ز بیکلاهی باد
اگر بخاک درت، خویش را بسنجد مهر؛
بکم عیاری، میزانش در گواهی باد
اگر نه مطربه ی مجلست بود ناهید
نهیب عقربش از هر ترانه ناهی باد
اگر نه مونس کتاب تست، یونس تیر
گه رقم بکفش خامه خار ماهی باد
ز عکس روی تو، افزونی ار بجوید ماه؛
ز جانگزا دم کژدم، بجسم کاهی باد
اگر بپای محب تو، سر نساید رأس
دو نیمه سر، چو دو پیکر ؛ ز تیغ شاهی باد
اگر بکام عدویت، ذنب بریزد زهر؛
کمان بگردن پیشت بعذر خواهی باد
بدوستان تو تا در نزاید است اقطاع
بدشمنان تو ابعاد در تناهی باد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.