شمارهٔ ۳۸
ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان رفت!
شوق چون خضر ره ما شده چون نتوان رفت؟!
عشق در کوی بتان، بسته طلسمی ز وفا؛
که توان رفت درون، لیک برون نتوان رفت!
ای که داری هوس روی بتان در هر گام
بسکه افتاده سر و ریخته خون نتوان رفت!
پیش ازین ما، ز مقیمان دیاری بودیم؛
که ز ناسازی اغیار کنون نتوان رفت
چشم لیلی نگهی، تا نزند راه کسی؛
همچو مجنون به بیابان جنون نتوان یافت
خاری ار نیست بدل، از پی گلرخساری
کش بود سبزهٔ خط غالیه گون نتوان رفت
آذر این ره ره عشق است، اگرت خضری هست؛
مرو این راه، که بی راه نمون نتوان رفت!
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که گفتی: ز در دوست درون نتوان رفت!
شوق چون خضر ره ما شده چون نتوان رفت؟!
هوش مصنوعی: ای کسی که گفتهای: از در دوست نمیتوان وارد شد! حالا که شوق و محبت مانند خضر (شخصیت اسطورهای) راه ما را روشن کرده، چگونه میتوان از این راه نرفت؟
عشق در کوی بتان، بسته طلسمی ز وفا؛
که توان رفت درون، لیک برون نتوان رفت!
هوش مصنوعی: عشق در محله زیباییها یک راز و تعهد وفاداری به وجود آورده است؛ میتوان به درون آن وارد شد، اما خارج شدن از آن ممکن نیست.
ای که داری هوس روی بتان در هر گام
بسکه افتاده سر و ریخته خون نتوان رفت!
هوش مصنوعی: ای کسی که در هر قدم به دیدن روی محبوبان فکر میکنی، به خاطر شدت عشق و آسیبهایی که دیدهای، دیگر نمیتوانی قدم برداری و از جای خود بلند شوی.
پیش ازین ما، ز مقیمان دیاری بودیم؛
که ز ناسازی اغیار کنون نتوان رفت
هوش مصنوعی: ما قبلاً در جایی زندگی میکردیم که حالا به خاطر ناهماهنگی با دیگران، نمیتوانیم از آنجا برویم.
چشم لیلی نگهی، تا نزند راه کسی؛
همچو مجنون به بیابان جنون نتوان یافت
هوش مصنوعی: چشمهای لیلی نگاهی دارند که نمیگذارند کسی به آنها نزدیک شود؛ همانطور که مجنون در بیابان جنون، فراق و عشق را نمیتواند پیدا کند.
خاری ار نیست بدل، از پی گلرخساری
کش بود سبزهٔ خط غالیه گون نتوان رفت
هوش مصنوعی: اگر دل تنگ و ناراحت نباشد، برای رسیدن به چهره زیبایی که میخواهی، نمیتوان از خط زیبای سبز رنگی که شبیه عطر است، عبور کرد.
آذر این ره ره عشق است، اگرت خضری هست؛
مرو این راه، که بی راه نمون نتوان رفت!
هوش مصنوعی: این مسیر، مسیر عشق است. اگر تو همسر خضر هستی، نباید به این راه پا بگذاری، زیرا بدون راهنما نمیتوان در این مسیر پیش رفت!