گنجور

شمارهٔ ۱۰

رازی که از یاران نهان، با یار گفتم بارها؛
زین پس نشاید گفتنم، کور است جز من یارها!
من وصل یارم آرزو، او را بسوی غیر رو؛
نه من گنه دارم نه او، کار دل است این کارها!
زلفت بتاب و برده تاب، از جان روز آشفتگان
چشمت بخواب و برده خواب از چشم این بیدارها
دانی ز بخت واژگون، احوال ما چون است چون
چون نامه‌ها آری برون، از رخنهٔ دیوارها!

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رازی که از یاران نهان، با یار گفتم بارها؛
زین پس نشاید گفتنم، کور است جز من یارها!
هوش مصنوعی: بسیاری از رازها و نکات مهمی که با دوستانم به اشتراک گذاشته‌ام، دیگر نباید گفته شوند، زیرا تنها من هستم که آن‌ها را می‌دانم و دیگران از آن‌ها بی‌خبرند.
من وصل یارم آرزو، او را بسوی غیر رو؛
نه من گنه دارم نه او، کار دل است این کارها!
هوش مصنوعی: من به وصال معشوق خود آرزو دارم و او به سوی دیگران می‌نگرد؛ نه من گناهکارم و نه او، این فقط کار دل است و احساسات.
زلفت بتاب و برده تاب، از جان روز آشفتگان
چشمت بخواب و برده خواب از چشم این بیدارها
هوش مصنوعی: با زلف زیبایت ناز کن و دل‌ها را به تپش بیاور، چشمانت خواب آرامی برای آشفتگان روز باشد و از چشمان بیداران خواب برباید.
دانی ز بخت واژگون، احوال ما چون است چون
چون نامه‌ها آری برون، از رخنهٔ دیوارها!
هوش مصنوعی: می‌دانی که سرنوشت ما چگونه است؟ وقتی نامه‌ها از دیوارها بیرون می‌آیند، حال ما هم مانند آنهاست.