گنجور

بخش ۸۳ - ذکر شیخ ابوالحسن الصایغ رحمةالله علیه

آن مشرف خواطر و اسرار آن مقبل اکابر و ابرار آن سفینه بحر عشق آن سکینه کوه صدق آن ازکون فارغ شیخ ابوالحسن الصایغ رحمةالله علیه در مصر مقیم بود و از بزرگان اهل تصوف و یگانه وقت بود وبوعثمان مغربی گفتی هیچکس را نورانی‌تر از بویعقوب نهرجوری ندیدم و بزرگ همت ترا از ابوالحسن الصایغ.

ممشاد دینوری گفت: در بادیهٔ ابوالحسن الصایغ را دیدم نماز می‌کرد و آن کر کس بر سر او سایه می‌داشت ابوالحسن را پرسیدند از دلیل کردن شاهد بر غایب گفت: استدلال چگونه توان کرد از صفات کسی که او را مثل باشد بر آنکه او را مثل نباشد.

و ازو پرسیدند از معرفت گفت: منت دیدن است در کل احوال و عجز گزاردن شکر نعمتها به جملهٔ وجود و بیزاریست از پناه گرفتن و قوت یافتن از همه چیزها.

ازو پرسیدند که صفت مرید چیست گفت: آنست که حق تعالی فرموده است ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم یعنی زمین بابسط و فراخنایی خود تنگست بر مریدان و تن ایشان بر ایشان تنگ گشته است گرد جهانی می‌طلبند بیرون هر دو عالم.

و گفت: اهل محبت بر آتش شوق که به محبوب دارند تنعم می‌کنند بیشتر و خوشتر ازتنعم اهل بهشت.

و گفت: دوست داشتن تو خویش راهلاک کردنست خویش را.

و گفت: احوال خود بدو نمی‌بود چون باستاد حدیث نفس شد و ساختن طمع گشت و این سخن پسندیده است که هرچه نفس رادر آن مدخل پدید آید آن کدورت منی تصفیهٔ آنرا تباه کند.

و گفت: تمنا وامل از فساد طبعست رحمةالله علیه.

بخش ۸۲ - ذکر شیخ ابوعمر و نجید رحمةالله علیه: آن عامل جد وجهد آن کامل نذر و عهد آن فرد فردانیت آن مرد وحدانیت آن مطلق عالم قید شیخ ابوعمرونجید رحمةالله علیه از کبار مشایخ وقت بود و از بزرگان اصحاب تصوف و درورع و معرفت و ریاضت و کرامت شانی عظیم داشت و از نشابور بود و جنید را دیده و آخر کسی از شاگردان بوعثمان که وفات کرد او بود و او را نظری دقیق است چنانکه نقل کرده‌اند که شیخ ابوالقاسم نصرآبادی با او بهم در سماع بود بوعمرو گفت: این سماع چرا می‌شنوی گفت: سماع شنویم بهتر از آنکه بنشینیم و غیبت کنیم و شنویم بوعمرو گفت: اگر در سماع یک حرکت کرده آید که توانی که نکنی صدساله غیبت از آن به. بخش ۸۴ - ذکر شیخ ابوبکر واسطی رحمةالله علیه: آن معظم مسند و آیت آن موحد مقصد عنایت آن خضر کنز حقایق آن بحر رموز دقایق آن ورای صفت قابضی و باسطی قطب جهان ابوبکر واسطی رحمةالله علیه کامل‌ترین مشایخ عهد بود و شیخ الشیوخ عهد و وقت و عالی‌ترین اصحاب و بزرگ همت‌تر ازو کس نشان نداد در حقایق ومعارف هیچکس قدم از پیش او ننهاد و درتوحید و تجرید و تفویض بر همه سابق بود و از قدماء اصحاب جنید و گویند از فرغانه بود وبواسطهٔ نشستی و بهمهٔ انواع محمود بوده و بر همهٔ دلها مقبول و تا صاحب نفسی نبود بعداوت او بیرون نیامد عباراتی غامض داشت و اشاراتی مشکل و معانی بدیع و عجیب و کلماتی بلند تا هر کسی را مجال نبودی گرد آن گشتن و در فنون علوم به کمال بود وریاضت و مجاهدت که او کشید در وسع کس نیاید و توجهی که به خدا داشت در جمله امور کسی را آن نبود و سخن توحید ازو زیباتر کس بیان نکرد.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن مشرف خواطر و اسرار آن مقبل اکابر و ابرار آن سفینه بحر عشق آن سکینه کوه صدق آن ازکون فارغ شیخ ابوالحسن الصایغ رحمةالله علیه در مصر مقیم بود و از بزرگان اهل تصوف و یگانه وقت بود وبوعثمان مغربی گفتی هیچکس را نورانی‌تر از بویعقوب نهرجوری ندیدم و بزرگ همت ترا از ابوالحسن الصایغ.
هوش مصنوعی: شیخ ابوالحسن الصایغ رحمت الله علیه در مصر زندگی می‌کرد و از بزرگ‌ترین شخصیت‌های صوفی در زمان خود بود. او به عنوان یک انسان نمونه و روشنفکر شناخته می‌شد. یکی از هم‌عصران او، بوعثمان مغربی، درباره‌اش می‌گوید که هیچ‌کس را نورانی‌تر از بویعقوب نهرجوری ندیده است و همچنین به همت والای ابوالحسن الصایغ اشاره می‌کند.
ممشاد دینوری گفت: در بادیهٔ ابوالحسن الصایغ را دیدم نماز می‌کرد و آن کر کس بر سر او سایه می‌داشت ابوالحسن را پرسیدند از دلیل کردن شاهد بر غایب گفت: استدلال چگونه توان کرد از صفات کسی که او را مثل باشد بر آنکه او را مثل نباشد.
هوش مصنوعی: ممشاد دینوری بیان کرد که در بیابان ابوالحسن الصایغ را دیدم که در حال نماز بود و سایه‌ای بر سر او بود. از ابوالحسن درباره دلیل آوردن برای شاهد غایب سوال کردند و او پاسخ داد که چگونه می‌توان از صفات کسی که مانند اوست، دلیل آورد در حالی که برای کسی که مانند او نیست، چنین کاری ممکن نیست.
و ازو پرسیدند از معرفت گفت: منت دیدن است در کل احوال و عجز گزاردن شکر نعمتها به جملهٔ وجود و بیزاریست از پناه گرفتن و قوت یافتن از همه چیزها.
هوش مصنوعی: از او دربارهٔ معرفت پرسیدند. او پاسخ داد: معرفت این است که در تمام حال‌ها منتظر نعمت‌ها باشی و در برابر آن‌ها سپاسگزاری کنی و از وابستگی به هر چیزی که قدرت را به تو می‌دهد، دوری کنی.
ازو پرسیدند که صفت مرید چیست گفت: آنست که حق تعالی فرموده است ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم انفسهم یعنی زمین بابسط و فراخنایی خود تنگست بر مریدان و تن ایشان بر ایشان تنگ گشته است گرد جهانی می‌طلبند بیرون هر دو عالم.
هوش مصنوعی: از او پرسیدند که مرید چه ویژگی‌ای دارد؟ او پاسخ داد که مرید کسی است که مثل آیه‌ای از قرآن می‌گوید: زمین با وجود وسعتش برای او تنگ است و خود او نیز از درون احساس تنگی می‌کند. به همین خاطر، مریدان در جستجوی چیزی فراتر از این دو عالم هستند.
و گفت: اهل محبت بر آتش شوق که به محبوب دارند تنعم می‌کنند بیشتر و خوشتر ازتنعم اهل بهشت.
هوش مصنوعی: او گفت: افرادی که به عشق و محبت معتقدند، از لذت و آرامشی که از شوق به محبوب خود دارند، بیشتر و شیرین‌تر از لذت اهل بهشت بهره‌مند می‌شوند.
و گفت: دوست داشتن تو خویش راهلاک کردنست خویش را.
هوش مصنوعی: او گفت: عشق ورزیدن به تو به معنای آسیب رساندن به خودم است.
و گفت: احوال خود بدو نمی‌بود چون باستاد حدیث نفس شد و ساختن طمع گشت و این سخن پسندیده است که هرچه نفس رادر آن مدخل پدید آید آن کدورت منی تصفیهٔ آنرا تباه کند.
هوش مصنوعی: او گفت: حال و وضعیت او خوب نبود، زیرا وقتی در برابر خود فکر کرد و به طمع اندیشید، متوجه شد که هر چیزی که نفس او به آن میل کند، می‌تواند آن کدورت و آلودگی درونش را از بین ببرد.
و گفت: تمنا وامل از فساد طبعست رحمةالله علیه.
هوش مصنوعی: او گفت: درخواست و آرزو ناشی از فساد طبیعت انسان است. رحمت خدا بر او باد.