بخش ۲۱ - حکایت
آن شنیدی گفت پیری با پسر
کای پسر از کاردنیا الحذر
خدمت یزدان خود کن روز و شب
تا شود از خار تو پیدا رطب
آینهٔ جان را مصفا کن بذکر
کلّ مصنوعات را میبین بفکر
در طریقت چون زدی دم ای فقیر
هر که را بینی فتاده دستگیر
گریه و زاری مکن بر مردگان
کین گناهست نزد حق ای کاردان
گر توانی بهر ایشان خیر کن
اندرین معنی که گفتم سیر کن
بوستان و گلستان را گل نماند
این همه ازوی بماند و او نماند
عمر اصحاب عزا بسیار باد
خاطر غمخوارگانش شاد باد
این بگفت آمد بزیر از شاخسار
نزد بلبل شد گرفتش در کنار
دل دهی دادش که مگری بیش ازین
او برحمت باد از جان آفرین
هر که آنجا بود از پیر و جوان
هر کسی گشتند از سوئی روان
ماند بلبل با دلی پر داغ و درد
روز چندی ناله و فریاد کرد
در فراق یار خود جان را بداد
رفت سوی عالم معنی چو باد
ما دگر خواهیم رفت از این جهان
کس نماند در زمانه جاودان
بخش ۲۰ - نالیدن بلبل در فراق گل: بلبل از باد صبا در بوستانبخش ۲۲ - در مناجات و ختم کتاب: یا الهی رحمت آور از کرم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن شنیدی گفت پیری با پسر
کای پسر از کاردنیا الحذر
هوش مصنوعی: مردی سالخورده به پسرش هشدار میدهد که از کارهای دنیا و مشکلات آن احتیاط کند و مراقب باشد.
خدمت یزدان خود کن روز و شب
تا شود از خار تو پیدا رطب
هوش مصنوعی: خودت را به پرستش خدا مشغول کن در روز و شب تا اینکه از رنجها و مشکلاتت، شادی و ثمرات خوب پیدا شود.
آینهٔ جان را مصفا کن بذکر
کلّ مصنوعات را میبین بفکر
هوش مصنوعی: روان و پاکسازی روح خود را با یاد خدا انجام بده تا بتوانی همه آثار و محصولات خلقت را به خوبی درک کنی و درباره آنها تأمل کنی.
در طریقت چون زدی دم ای فقیر
هر که را بینی فتاده دستگیر
هوش مصنوعی: وقتی در راه عرفان و سیر و سلوک قدم برمیداری، ای فقیر، هر کسی را که ببینی در حال سقوط و گرفتاری است، دستش را بگیر و به او کمک کن.
گریه و زاری مکن بر مردگان
کین گناهست نزد حق ای کاردان
هوش مصنوعی: برای مردگان غمگین نباش و ناله و زاری نکن، زیرا این کار نزد خداوند ناپسند و غیرمجاز است.
گر توانی بهر ایشان خیر کن
اندرین معنی که گفتم سیر کن
هوش مصنوعی: اگر میتوانی در این زمینه به آنها نیکی کنی، در همان مفهومی که گفتم، حرکت و پیشرفت کن.
بوستان و گلستان را گل نماند
این همه ازوی بماند و او نماند
هوش مصنوعی: در باغ و گلزار، هیچ گلی باقی نمانده است، اما او که همه جا سایهاش بوده، دیگر در میان ما نیست.
عمر اصحاب عزا بسیار باد
خاطر غمخوارگانش شاد باد
هوش مصنوعی: عمر افرادی که در سوگواریها فعالیت میکنند، طولانی باشد و امیدواریم که دل کسانی که به آنها دلسوزی میکنند، شاد باشد.
این بگفت آمد بزیر از شاخسار
نزد بلبل شد گرفتش در کنار
هوش مصنوعی: او این را گفت و از درخت پایین آمد و نزد بلبل رفت و او را در آغوش گرفت.
دل دهی دادش که مگری بیش ازین
او برحمت باد از جان آفرین
هوش مصنوعی: اگر دل خود را ببخشی، دیگر نیازی نیست که بیشتر از این، بر تو رحمت نبارد، زیرا جان آفرین (خدا) به تو مهربانی کرده است.
هر که آنجا بود از پیر و جوان
هر کسی گشتند از سوئی روان
هوش مصنوعی: هر کسی که در آنجا بود، چه پیر و چه جوان، همه به سمتی روانه شدند.
ماند بلبل با دلی پر داغ و درد
روز چندی ناله و فریاد کرد
هوش مصنوعی: بلبل با دل پربه درد و آتشفشان خود، مدتی طولانی ناله و فریاد زد.
در فراق یار خود جان را بداد
رفت سوی عالم معنی چو باد
هوش مصنوعی: در جدایی از محبوب خود جانش را فدای عشق کرد و مانند باد به سوی عالم معنا پرواز کرد.
ما دگر خواهیم رفت از این جهان
کس نماند در زمانه جاودان
هوش مصنوعی: ما دیگر از این دنیا خواهیم رفت و در این زمانه هیچ کس باقی نخواهد ماند.
حاشیه ها
1389/12/23 14:02
محسن...
عشق را گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان شه رهبر است